دانلود و خرید کتاب قصه ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی سارا ملانسکی ترجمه سارا فرازی
تصویر جلد کتاب قصه ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی

کتاب قصه ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی

معرفی کتاب قصه ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی

کتاب قصه‌ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی یکی از کتاب‌های مجموعه قصه‌ها عوض می‌شوند نوشته سارا ملانسکی است که با ترجمه سارا فرازی در انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

درباره مجموعه قصه‌ها عوض می‌شوند

مجموعه قصه‌ها عوض می‌شوند داستان یک خواهر و برادر است که یک آینه‌ جادویی دارند. پری‌ای که در آینه زندگی می‌کند هربار آنها را به درون یک قصه قدیمی می‌فرستد. هربار هم بچه‌ها قصه را تغییر می‌دهد.

پری توی آینه این بار برای آن‌ها قصه‌ سفیدبرفی را آماده کرده است و بچه‌ها قرار است این‌بار پا به دنیای این قصه بگذارند و آن را زندگی کنند.

خواندن مجموعه قصه ها عوض می‌شوند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قصه ها عوض می شوند؛ سفیدبرفی

وقتی زنگ تفریح می‌خورد، بچه‌های کلاس پنجمِ مدرسهٔ جدیدم تصمیم می‌گیرند گرگم به‌هوا بازی کنند. «هرکی تک بیاره» بازی می‌کنیم و من گرگ می‌شوم؛ من، دانش‌آموز جدید کلاس! عالیه!

نه، عالی نیست.

چشم‌هایم را می‌بندم. بچه‌ها ۱۰ ثانیه (خیلی خب! ۵ ثانیه) فرصت دارند تا بازی را شروع کنند. اول پِنی را می‌بینم که قدش خیلی بلند است؛ یعنی بلندتر از من. البته بیشترِ آدم‌ها از من قدبلندترند. پِنی یک ژاکت نارنجی پوشیده که حسابی تابلو است. اسم همهٔ بچه‌ها را نمی‌دانم، ولی اسم پِنی راحت یاد آدم می‌ماند، چون همیشه موهایش را دم‌اسبی می‌بندد و من، توی ذهنم این‌جوری صدایش می‌کنم: کره‌اسبی به نام پِنی!

می‌دوم و به بازویش ضربه می‌زنم: «حالا تو گرگی، کره‌اسب خانوم! چیز ... یعنی ... پِنی خانوم!»

با تعجب نگاهم کرد: «نه! من الان یخ زدم!»

هان؟ هوا که آن‌قدرها سرد نیست. تازه ژاکت نارنجی‌اش هم به‌نظر گرم می‌آید.

می‌پرسم: «چی؟»

پِنی اخم می‌کند: «تو به من دست زدی، پس من الان یخ زدم و دیگه نمی‌تونم فرار کنم.»

آرام جواب می‌دهم: «نههههه! من گرگ بودم. گرفتمت و بهت دست زدم. حالا تو گرگی. باید به یکی دیگه دست بزنی تا اون گرگ بشه. واسه همین اسمش گرگم به‌هواست.»

پِنی می‌گوید: «اونی که گرگه باید همه رو بگیره و به همه دست بزنه.» یک جوری حرف می‌زند انگار خیلی بیشتر از من دربارهٔ این بازی می‌داند. گونه‌هام سرخ می‌شوند. اصلاً هم بیشتر از من نمی‌داند و ادامه می‌دهد: «وقتی گرگ بهت دست می‌زنه، تو یخ می‌زنی، یعنی نمی‌تونی تکون بخوری و آخرین نفری که گرگ می‌گیردش و بهش دست می‌زنه، می‌شه گرگِ بعدی، فهمیدی؟»

قصه ها عوض می شوند؛ زیبای خفته
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ سیندرلا
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛‌ شنل قرمزی
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ پری دریایی
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ گیسو کمند
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ دیو و دلبر
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ هانسل و گرتل
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ شاهزاده نخودفرنگی
سارا ملانسکی
قصه‌ ها عوض می شوند؛ ملکه برفی
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ علاء الدین
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ شاهزاده قورباغه
سارا ملانسکی
قصه‌ها عوض می‌شوند؛ جک و لوبیای سحرآمیز
سارا ملانسکی
جادوی چپکی؛ جلد دوم
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ ایبی در سرزمین عجایب
سارا ملانسکی
قصه ها عوض می شوند؛ ایبی در شهر از
سارا ملانسکی
جادوی چپکی؛ جلد چهارم
سارا ملانسکی
جادوی چپکی؛ جلد سوم
سارا ملانسکی
قدرت های نسبتاً عجیب؛ جلد اول
جنیفر کیلیک
در سرزمین پری ها (جلد سوم)
کیکی تورپ
ماجراهای بدمزه؛ جلد اول
جولی استرنبرگ
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۳۹۹/۱۱/۲۵

من نسخه چاپیش رو دارم🙂 خیلییییی عالی😍😍 بی نظیر💋💋💋داستانی فوق العاده😍🥰🥰 هر چی ازش تعریف کنم بازم کمه😘😘❤️ حتما حتما حتما این داستان هیجان انگیز رو بخونید🤩🤩😛😻😻 من که عاشقش شدم😇😻😻

𝘼𝙂𝘿`𝘚𝘶𝘨𝘢
۱۳۹۹/۱۰/۲۳

عالی و زیبا بود👌🏻👌🏻🌺🌺 من مجموعه ی قصه ها عوض میشوند رو خیلی دوست دارم و همه ی جلد نسخه چاپی اش را دارم عالییی هست❤❤ ممنون از نشر پرتقال و طاقچه🙏🏻🙏🏻💖💖🌸🌹

zeynab
۱۳۹۹/۱۰/۳۰

وای خیلی از کتابش خوشم اومد واقعا خوب بود

یاسمن
۱۴۰۰/۰۲/۱۷

اخ که چقدر جونا من رو یاد برادر کوچکتر خودم میندازه جونا یه برادر کوچولو واقعی

♡Sara♡
۱۴۰۰/۰۳/۱۱

یه ایدی ی کاملا نوئه. اینکه یک آینه ی جادویی وجود داشته باشه و ایبی و جونا رو به سرزمین قصه ها بفرسته خییلی ایده ی نابیه. مرسی طاقچه💝

yeganeh
۱۴۰۰/۰۱/۱۸

عالی بود عالی بببببببههههههتتتترررریییینننن کتابی بود که تو عمرم خوندم

Book worm
۱۳۹۹/۱۲/۰۸

عالی بود واقعا معرکه بود ممنون طاقچه که این مجموعه ی زیبا را در بینهایت گذاشتی

Faezeh
۱۳۹۹/۱۲/۰۲

من چاپش رو دارم و هدیه ۸ سالگیم بود 🌹 این کتاب عالی هست مثل بقیه جلد هاش و آدم از خوندنش لذت می بره 🌺 این کتاب رو اگه تونستید تهیه کنید و یا از طاقچه بگیرید 🌸

Maryam
۱۳۹۹/۱۰/۱۷

زیبا البته برای زیر 13 ساله ها 😶من که خوندم خوشم دیگه بقیه خود دانند

📚book📚
۱۴۰۰/۱۰/۲۴

عاااااااااااااااالی بود. اول نمی خواستم بخونم ولی بعد نظرم عوض شد. واقعا جذاب بود👏💫

تغییر سخت است، اما همیشه هم بد نیست. مثلاً همین سفیدبرفی. الان داستانش عوض شده، اما هنوز هم قصهٔ خوبی است.
🌈maryaysa🌈
تغییر سخت است، اما همیشه هم بد نیست.
Maria:)
اما از لحظه‌ای که وارد اتاق کامپیوتر می‌شوم دنیا قشنگ‌تر می‌شود. نفس عمیقی می‌کشم. آخیش! درست است که توی اسمیت‌ویل به اتاقی که یک‌عالمه کتاب داشته باشد، اتاق کامپیوتر می‌گویند، اما اینجا درست بوی کتابخانهٔ مدرسهٔ قبلی‌ام را می‌دهد. مدرسهٔ عادی قبلی! بوی کاغذ و کمی گرد و خاک. کتاب‌های توی قفسه‌های کتابخانهٔ مدرسه – یا همان اتاق کامپیوتر، اه! – کتاب‌های آشنایی هستند؛ کتاب‌هایی که قبلاً چندین بار ورق زده‌ام.
F.Shetabivash
۱. توی اسمیت‌ویل مردم به همهٔ نوشابه‌ها می‌گویند «نوشیدنی!» مسخره است، مگه نه؟ نوشابه اسم بهتری است. نوشابه! نوشابه! نوشابه! ۲. اینجا آدم‌ها بلد نیستند ساندویچ کرهٔ بادام‌زمینی و موز درست کنند. روش درستش این است: اول موز را تکه‌تکه می‌کنی، بعد یکی‌یکی می‌گذاری روی کرهٔ بادام‌زمینی. بهتر است مرتب و منظم کنار هم چیده بشوند؛ اما بچه‌های این مدرسه موز را له می‌کنند و با یک قاشق کرهٔ بادام‌زمینی قاتی می‌کنند. بعد این چیزِ آبکی را می‌مالند روی نان. چرا؟ آخر چرا باید همچین کاری بکنند؟ ۳. حالا هم که به‌جای گرگم به‌هوا، این بازی عجیب‌وغریب را انجام می‌دهند: «بیاین تا اِیبی می‌دوئه و می‌دوئه و می‌دوئه، ما ادای مجسمه‌های بی‌حرکت رو در بیاریم!»
☆بهار☆
تغییر سخت است، اما همیشه هم بد نیست. مثلاً همین سفیدبرفی. الان داستانش عوض شده، اما هنوز هم قصهٔ خوبی است.
یـ★ـونا
سر راهم یک صدای عجیب می‌شنوم و دم در زیرزمین می‌ایستم. «اِیبی ....» اسم من را صدا زدند؟ باید بروم پایین و ببینم و چه اتفاقی افتاده؟ ممکن است سفید باشد؟ شاید می‌خواهد چیزی به من بگوید. شاید هم گابریل یا ماری رز باشند. اصلاً ماری رز کیه؟ کجاست؟ توی آینهٔ زیرزمینه؟ می‌خواهم در زیرزمین را باز کنم که مامانم را می‌بینم. از پله‌ها پایین می‌آید و می‌گوید: «چی‌کار می‌کنی؟ برو حاضر شو. دلم نمی‌خواد دیر برسین.» دستگیرهٔ در را ول می‌کنم. با خودم می‌گویم: «امشب...» امشب می‌فهمم که چرا آینهٔ توی زیرزمین، ما را به سرزمین افسانه‌ها برد... صدای هیسسسسس می‌آید. حتماً امشب می‌فهمم.
yeganeh
اسم من را صدا زدند؟ باید بروم پایین و ببینم و چه اتفاقی افتاده؟ ممکن است سفید باشد؟ شاید می‌خواهد چیزی به من بگوید. شاید هم گابریل یا ماری رز باشند. اصلاً ماری رز کیه؟ کجاست؟ توی آینهٔ زیرزمینه؟
راحله فتح اللهی
تغییر سخت است، اما همیشه هم بد نیست.
𝘱𝘦𝘵𝘪𝘵★𝘱𝘪𝘴𝘴𝘢𝘯𝘭𝘪𝘵
روزی روزگاری زندگی من معمولی بود. بعد آینهٔ توی زیرزمین، ما را خورد.
یـ★ـونا
نامادری سیب تغییر قیافه سم یکهو همه‌چیز یادم می‌آید: «وای خدای من!» جونا می‌گوید: «چه عجب! بالأخره فهمیدی.» نه. آره. امکان ندارد. می‌گویم: «تو سفیدبرفی هستی؟ امکان نداره.»
★ fatemeh ★
اسم همهٔ بچه‌ها را نمی‌دانم، ولی اسم پِنی راحت یاد آدم می‌ماند، چون همیشه موهایش را دم‌اسبی می‌بندد و من، توی ذهنم این‌جوری صدایش می‌کنم: کره‌اسبی به نام پِنی!
★ fatemeh ★
گابریل می‌گوید: «حالا که حرف مامان و باباتون شد، باید بگم خیلی مهمه که اصلاً نذارین اونا بویی از این ماجرا ببرن.»
مرینت
تغییر سخت است، اما همیشه هم بد نیست. مثلاً همین سفیدبرفی. الان داستانش عوض شده، اما هنوز هم قصهٔ خوبی است.
مرینت
این همان سفید کوچولوی خجالتی است؟ انگار قوی‌تر شده!
یـ★ـونا
مرز باریکی بین اصرار کردن و گیر دادن هست.
پروانه ای در باد
و من، توی ذهنم این‌جوری صدایش می‌کنم: کره‌اسبی به نام پِنی!
𝙆𝘢𝙧𝘯𝗮💗🐇 ࿐ ࣪ ᳝ ˑ﹗ ˖ ་
۳ تا از کوتوله‌ها زن هستند؟ یادم نمی‌آید. شاید توی داستان هیچ‌وقت ننوشته بود کوتوله‌ها زن هستند یا مرد و من فکر کرده بودن همه‌شان مَردند.
★ fatemeh ★
آسمان پرواز می‌کند. شاهزاده ترور داد می‌زند: «نه.» عین فیلم‌ها، صحنه آهسته می‌شود و شاهزاده خودش را سپر سفید می‌کند. سفید نجات پیدا می‌کند. اما تیر به سینهٔ شاهزاده می‌خورد. همه فریاد می‌کشند؛
𝔄jax
بازهم نفس‌ها توی سینه حبس می‌شود. انید تکرار می‌کند: «خیلی دیر...»
𝔄jax
نمی‌خواهم همه‌چیز سخت‌تر بشود. دلم می‌خواهد همه‌چیز مثل قبل عادی باشد.
𝔄jax

حجم

۳۵۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۳۵۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۷۳,۰۰۰
تومان