دانلود و خرید کتاب درخت دروغ فرانسیس هاردینگ ترجمه الناز ذهبی
تصویر جلد کتاب درخت دروغ

کتاب درخت دروغ

امتیاز:
۴.۳از ۴۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب درخت دروغ

کتاب درخت دروغ نوشته فرانسیس هاردینگ و ترجمه الناز ذهبی است. کتاب درخت دروغ را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب درخت دروغ

درخت‌ها برای زندگی به نور و آب احتیاج دارند اما یک درخت هست که برای زنده ماندن نیاز دارد دروغ بشنود. این درخت عجیب می‌تواند چه کمکی به فیث کند، فیث پدرش را از دست داده است و نمی‌داند چه اتفاقی برای او افتاده است، اما درخت دروغ می‌تواند به او کمک کند، پس فیث باید دروغ بگوید.

خواندن کتاب درخت دروغ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکانی که قصه دوست دارند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب درخت دروغ

 بالاخره بین دو جعبه، جای خوبی برای پنهان شدن یافت که می‌توانست پدر و دایی‌اش را از فاصلهٔ دو متری ببیند؛ هرچند نگاه‌کردن دزدکی به پدر، مثل توهین به مقدسات بود.

کشیش داد زد: «فرار کردن از خونه‌م، مزهٔ ترس می‌ده مایلز! نباید به حرفت گوش می‌کردم که کنت رو ترک کنم. رفتن‌مون چه کمکی می‌کنه؟ شایعه مثل سگ می‌مونه؛ وقتی ولش کنی، شروع به دویدن می‌کنه.»

مایلز عینک را جلوی چشم‌هایش نگه داشت و گفت: «واقعاً شایعات مثل سگا هستن ایراسموس! و همون‌طور گله‌ای، جلوی چشم همه شکار می‌کنن. باید یه مدت از پیش چشم دور می‌شدی! حالا که تو رفتی، اونا دنبال چیز دیگه‌ای واسه شکار می‌گردن.»

«مایلز! من با رفتن از جلوی چشم‌شون به این سگا غذا رسوندم. با رفتنم، بهشون نشون دادم که مقصرم.»

دایی مایلز با جدیت گفت: «شاید این‌طور باشه ایراسموس! ولی می‌خوای اینجا، تو یه جزیرهٔ پرت، کنار یه مشت چوپان محاکمه بشی؟ یا تو انگلستان، کنار آدمای مهم؟ حفاری جزیرهٔ وِین، بهترین بهانه‌ای بود که برای خروجت پیدا کردم و خوشحالم از اینکه حرفم رو قبول کردی! صبح دیروز، مقالهٔ اینتلی‌جِنسِر، تو کل کشور سر میز صبحونه بوده و خونده شده. اگه مونده بودی، مجبور بودی منتظر بشینی و ببینی که آیا اطرافیانت ازت حمایت می‌کنن یا نه؟ اون‌جور که شایعه داشت پخش می‌شد، مطمئنم پشتت رو خالی می‌کردن. ایراسموس! یکی از بزرگ‌ترین و معتبرترین روزنامه‌های مملکت، تو رو کلاهبردار و متقلب خونده! اگه برگردی کنت، مجبوری میرتِل و بچه‌ها رو در جریان تمام رسوایی‌ها و دردسرای دادگاه بذاری! تا وقتی اتهامت پاک نشده، اونجا هیچ‌چیز خوبی در انتظار هیچ کدوم‌تون نیست.» 

Hana
۱۳۹۹/۱۲/۱۶

این کتاب درباره دختری به نام فیث بود که به علوم طبیعی علاقه داشت. ابتدای داستان احمقانه و کسل کننده بود و چیزهایی گفته بود که من عصبانی شدم؛ ولی به مرور داستان بهتر شد و فیث شجاعتی از خودش

- بیشتر
~ɢʟᴀꜱꜱ ꜰᴀɢɴᴇʀ
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

یه کتاب دیگه با ترجمه انتشارات پرتغال(که کاش البته یه ذره زود کتاباش رو منتشر کنه و خواننده هارو چشم به راه نذاره:/ ) توی این رمان ما با یه ماجرای جنایی روبرو هستیم...و فیث دختری که شیفته ی علمه و

- بیشتر
به دنبال آلاسکا
۱۴۰۱/۰۵/۲۷

خوندنش تجربه متفاوتی بود و ارزش خوندن رو داره نکنه دیگه اینکه کتاب یکم طول میکشه که به اوج و هیجان برسه

عینکی خوش قلب
۱۴۰۳/۰۸/۲۴

چرا یک درخت باید با دروغ گفتن میوه بده؟ و چرا باید هر کسی که میوه درخت دروغ رو می‌خوره بتونه رازهایی رو کشف کنه؟ و چرا شخصیت اصلی قصه، میوه‌ این درخت رو می‌خوره و به حالت خلسه می‌ره

- بیشتر
کاربر طاقچه
۱۴۰۰/۰۵/۱۳

اوایلش کسل کننده بود ولی بعدش خیلی قشنگ شد😍 از شجاعت فیث خوشم اومد‌...

girl.mage
۱۴۰۰/۰۹/۲۴

این کتاب راجب دختری باهوش هست که میخواد فقط یک دختر دیده نشه میخواد سربلند باشه و موفق و میخواد که دید مردم نسبت به دختر ها که نمیتونن کاری انجام بدن از بین بره من خیلی این کتابو دوست داشتم

- بیشتر
محمدرضا
۱۴۰۰/۰۵/۰۵

عالی بود، تقریبا نصفه اولش کسل کننده بود ولی بعدش به قدری داستان جذاب و پیچیده شد که نتونستم تا آخرش نخونم. توصیه می کنم که حتما بخونین.

hoora_135
۱۳۹۹/۱۲/۱۲

سلام کتاب ژانر ماجراجویی و معمایی ، تخیلی داشت . جذاب بود.

book
۱۳۹۹/۱۲/۰۷

عالیه من نسخه چاپیش رو دارم و خیلی ازش خوشم اومد

Baran_ABD
۱۴۰۰/۰۹/۰۷

من کتاب چاپیش رو خوندم اوایلش یکم کسل کننده بود و منو جذب نمی کرد و وادارم نمی کرد که برش دارم و بخونمش توی وقت آزادام ولی به اواسط کتاب که رسید واقعا برام جذاب شد تلاش فیث برای نشون دادن

- بیشتر
وقتی تمام درها بسته می‌شن، آدم یاد می‌گیره از پنجره وارد بشه
vania
شایعه مثل سگ می‌مونه؛ وقتی ولش کنی، شروع به دویدن می‌کنه.»
لافکادیو
«من رو ببخشین که فکر می‌کردم همون‌قدر که باهوشین، مؤدبم هستین.
لافکادیو
او از ذهنش فرمان می‌برد؛ نه از ترس‌هایش
vania
کتاب آسمانی دروغ نمی‌گفت. هر دانشمندِ خوب و خداترسی این را می‌دانست. اما سنگ‌ها، فسیل‌ها و استخوان‌ها هم دروغ نمی‌گفتند. با این حال این‌طور به نظر می‌رسید که داستانی که آن‌ها تعریف می‌کنند با هم تفاوت دارد.
زمانی طولانی بود که موج‌های پی‌درپی آگاهی، بی‌رحمانه مرا گیر انداخته و در آستانهٔ از دست دادن ایمانم بودم.
vania
با اینکه امروز، میرتِل از خستگی رنگش پریده بود و تا چانه‌اش را با شال پوشانده بود، مثل همیشه بلند و رسا با دیگران حرف می‌زد؛ گرم، آرام و خودمانی.
لافکادیو
انسان‌ها نوعی حیوانند و حیوانات، چیزی جز دندان نیستند. اول گاز می‌گیری و بارها گاز گرفتن را ادامه می‌دهی. این تنها راه زنده ماندن است.
sadaf_sp
قایق با تکان‌های وحشیانه و حال‌به‌هم‌زنی جلو می‌رفت؛ انگار کسی با دندان‌های خراب، آدامس می‌جوید. جزیره‌هایی که در مه دیده می‌شدند هم از نظر فِیث شبیه دندان بودند؛ ولی نه مثل دندان‌های تمیز و سفید، بلکه مانند دندان‌های شکسته و کارکرده که به شکل بلندی‌های کج‌ومعوج از توی آب‌های خاکستری و متلاطم دریا بیرون زده بودند.
آسمان دار

حجم

۳۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

حجم

۳۴۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۰۰ صفحه

قیمت:
۱۳۱,۰۰۰
تومان