کتاب سالار مگس ها
معرفی کتاب سالار مگس ها
کتاب سالار مگس ها نوشته ویلیام گلدینگ برنده جایزه نوبل ادبیات است که توسط ناهید شهبازی مقدم ترجمه شده است. سالار مگسها روایت تعدادی دانشآموز است که هواپیمایشان در یک جزیره خالی سقوط میکند و مجبور میشوند خودشان زندگیشان را اداره کنند.
درباره کتاب سالار مگس ها
هواپیمای حمل دانشآموزان در یک جزیره متروکه سقوط میکند و تعدادی از آنها زنده میمانند رالف یک صدف پیدا میکند و در آن فوت میکند، صدای بلندی که صدف ایجاد میکند کمکم بچهها را دور هم جمع میکند. بچهها تصمیم میگیرند برای خودشان یک رییس انتخاب کنند و در رایگیری رالف انتخاب میشود او به بقیه میگوید برای ادامه بقا باید آتش روشن کرد و آتش را روشن نگهداشت. زمان زیادی از سکونتشان در جزیره نگذشته است که خبری بین بچهها پخش میشود، هیولایی در جزیره دیده شده است. هیولایی که یک بار از آب بیرون آمده و یک بار از هوا. خبر وجود هیولا بین بچهها منجر به اختلافات شدید و جدا شدن گروه گروه بچهها از هم میشود.
کتاب سالار مگس ها با زبانی نمادین به وضعیت انسانها در جوامع امروزی پرداخته است. در سالار مگس ها علاوه بر شکل ظاهری داستان، با لایه دومی روبهرو هستیم که نقد جامعه بشری است. ویلیام گلدینگ پیش از اینکه نویسنده باشد شاعر است و با زبانی نرم و شاعرانه وقایع داستانش را روایت می کند.
خواندن کتاب سالار مگس ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میشود. رمان سالار مگس ها نمونه کامل یک شاهکار مدرن است.
درباره ویلیام گلدینگ نویسنده سالار مگس ها
ویلیام جرالد گولدینگ در ۱۹۱۱، در غرب انگلستان زاده شده است. تحصیلات خود را در دانشگاه آکسفورد در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به پایان برده و در ۱۹۴۰ به نیروی دریائی انگلیس وارد شده است. پنج سال بعنوان افسر نیروی دریائی در عمدهترین درگیریهای جنگ دوم جهانی شرکت داشته و سپس اولین قصه خود، سالار مگس ها را در ۱۹۵۵ نوشته است.
بخشی از کتاب سالار مگس ها
پسرک مو بور چند قدم مانده به تختهسنگ خودش را کمی خم کرد و مسیر مرداب را در پیش گرفت. روپوش مدرسهاش را درآورده بود و با یک دست به دنبال خود میکشید ولی هنوز پیراهن خاکستری را به تن داشت و موهایش روی پیشانیاش چسبیده بود. هوا در شکافِ طولانی کوه که پایینتر به جنگلی منتهی میشد، از شدت گرما مثل حمام بود. او داشت به سختی از میان تنهٔ شکستهٔ درختان و گیاهان خزنده چهار دست و پا بالا میرفت که پرندهای زرد و قرمز با صدایی سحرآمیز از بالای سرش رد شد. انعکاس صدا با بانگی دیگر درآمیخت:
«هی! یه دقیقه صبر کن!»
بوتههای کنارِ شکاف تکانی خورد و قطرههای باران به زمین پاشیده شد.
صدا گفت: «یه دقیقه صبر کن. گیر افتادم.»
پسر موبور ایستاد و جورابهای بلندش را چنان سریع و عادی بالا کشید که انگار برای لحظهای به جای آن جنگل در یکی از شهرکهای حومهٔ لندن بود.
صدا دوباره به حرف درآمد:
«به سختی میتونم از لای این گیاهای خزنده حرکت کنم.»
صاحب صدا در حالی که شاخ و برگها، بادگیر چرب و کثیفش را میخراشیدند، عقبعقب از میان بوتهها بیرون آمد. زانوهای برهنه و گوشتالودش از خار بوتهها خراش برداشته بود. خم شد و به دقت خارها را از پاهایش برداشت و بعد چرخید. کوتاهتر و خیلی چاقتر از پسر موبور بود.
همانطور که دنبال جای پا میگشت، جلوتر آمد و از پشت شیشههای کلفت عینکش بالا را نگاه کرد.
«مردی که بلندگو داشت کو؟»
پسر موبور سرش را تکان داد.
«اینجا یه جزیرهست. من که اینطور فکر میکنم. تپهای درست وسط دریا. شاید هیچ جاش آدم بزرگی نباشه.»
حجم
۱۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۱۹ صفحه
حجم
۱۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۱۹ صفحه
نظرات کاربران
کتاب بسیار ادبی و کلاسیک است که در آن نویسنده نیرو های خیر و شر درون همه ای انسان ها را به نمایش می کشد و می توان گفت که پاسخ های مشکلات بشر در درون متن این کتاب نهفته
این کتاب درواقع میگه که ذات همه ما شر هستش و اصطلاحا انسان گرگ انسانه. یه کتابی هست به اسم آدمی یک تاریخ نویدبخش اثر روتخر برخمان. اون کتاب کلا در مورد ذات انسان و ... هست که این کتاب رو
شاید یکم روند داستان براتون کسل کننده باشه ولی تهش ادامه می فهمه که چقدر فکر پشت کتاب بوده واقعا قابل تامل بود 😊
کتاب فوق العاده ای بود . خواندن آن را به دیگران توصیه میکنم شاید کمی طولانی بنظر برسد ولی به خواندنش میارزد . دو فصل آخر بی نظیر و نفس گیر بود .
خیلی گرونه
خوشم نیومد حرفی برای گفتن نداشت.
شاهکار ادبییی✨
خوب
سلام خدمت دوست دارن کتابخوانی خدمت شما عرض کنم که اول از همه کتاب ترجمه افتضاحی داشت. دوم اینکه کتاب بیان می کنه که چجوری وقتی قانون نباشه آدما می تونن همدیگه رو مثل حیوانات درنده بکشن و اینکه آدم اگه
اگه به داستانهای نمادین و استعاری علاقه دارین، این کتاب را از دست ندین.