دانلود و خرید کتاب نفرت بازی سالی تورن ترجمه فرشاد شالچیان
تصویر جلد کتاب نفرت بازی

کتاب نفرت بازی

نویسنده:سالی تورن
انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نفرت بازی

کتاب نفرت بازی نوشتهٔ سالی تورن و ترجمهٔ فرشاد شالچیان است. نشر آموت این رمان کمدی، رمانتیک و استرالیایی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب نفرت بازی

در کتاب نفرت بازی که یک رمان به قلم سالی تورن است، با شخصیت‌هایی به نام «لوسی هاتن» و «جاشوا تمپلمن» روبه‌رو می‌شویم که از هم متنفر هستند؛ نه اینکه به هم علاقه نداشته باشند یا با کینه‌توزی یکدیگر را تحمل کنند؛ آن‌ها از هم متنفرند و راوی می‌گوید که هر روز وقتی در دفتر مشترک دستیاران مدیرعامل، ساعات اداری را نشسته روبه‌روی هم سپری می‌کنند، از اینکه این نفرت را با مجموعه‌ای از اعمال تهاجمی منفعلانه به نمایش بگذارند، ابایی ندارند. ‌منتقدان جهانی این رمان را گزنده و خنده‌دار توصیف کرده‌اند. «نفرت‌بازی» یک جهان کمدی - رمانتیک دارد. ‌سالی تورن، نویسندهٔ این رمان در کانبرای استرالیا زندگی کرده و روزهایش را به ثبت اسناد مالی و تنظیم قرارداد گذرانده است؛ بنابراین عجیب نیست که پس از ساعات اداری به دنیای رنگارنگ تخیلات و کلماتش پناه ببرد. نفرت‌بازی اولین رمان این نویسنده است که نخستین‌بار در سال ۲۰۱۶ میلادی انتشار یافت. این رمان در ۲۷ فصل نوشته شده است.

خواندن کتاب نفرت بازی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر استرالیا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نفرت بازی

«در اتاق زیبایی در مجاورت صحنهٔ رقص، حدوداًدو ساعت را در موقعیت‌های آزاردهندهٔ مختلف صرفِ قاطی‌شدن با آدم‌ها می‌کنیم. منظورم از قاطی‌شدن شامل کشیدن جاشوا به اطراف و برخوردهای اجتماعی گوناگون با اقوام دور می‌شود؛ در حالی که او کنارم ایستاده و مرا تماشا می‌کند که لیوان‌های شامپاین را یکی پس از دیگری سر می‌کشم تا اعصابم را آرام کنم. نوشیدن با شکم خالی باعث سوزش معده‌ام شده است. تک‌تک معارفه‌ها به این شکل صورت می‌گیرد:

«لوسی، این خاله ایوونه. خواهرِ مادرم. ایوون، این لوسی‌هاتنه.»

وقتی وظیفه‌اش به پایان می‌رسد، خود را با نوازش بازوی من، دست کشیدن به پایین موهایم و درهم گره کردن انگشت‌هایمان مشغول می‌کند. همیشه خیره است. کم پیش می‌آید که نگاهش را از من برگیرد. احتمالا از توانایی من در خوش و بش کردن شگفت‌زده شده است.

پس از مدتی، مادرش او را به باغ کناری می‌برد و من از پشت پنجره تماشا می‌کنم که با ترکیب‌های مختلف خانوادگی، برای عکس‌ها ژست می‌گیرد. لبخندش اجباری است. وقتی مچ مرا در حال فضولی می‌گیرد، مجبور می‌شوم بیرون بروم و دونفری جلو یک بوتهٔ سحرآمیز رز می‌ایستیم تا عکسمان ثبت شود. من و جاشوا تمپلمن، ایستاده دوشادوش یکدیگر و در حال لبخندزدن در یک عکس؟ هر شکلی از پیشرفت میان ما یک غیرممکن به نظر می‌آید.

جاش مرا می‌چرخاند و چانه‌ام را میان انگشتانش می‌گیرد. صدای عکاس را می‌شنوم که می‌گوید عالیه و صدای بسته شدن شاتر دوربین به گوش می‌رسد. در لحظه‌ای که در چشمانم خیره می‌شود، دنیا را فراموش می‌کنم. ای کاش می‌توانستم بی‌اعتمادی‌های گذشته را پاک کنم، اما تمام این ماجراها مثل خیالبافی وسط ظهر یک روز تابستانی است. از آن خیال‌ها که ممکن است یک بار از سرم بگذرد و یک عمر به خاطر آن از خودم متنفر باشم.

پاتریک و میندی را می‌بینم که در سمت دیگر چمن‌ها مقابل دوربین دیگری به شکلی رمانتیک همدیگر را در آغوش کشیده‌اند و درمی‌یابم که هم اکنون من هم به شکل رمانتیکی در آغوش کسی هستم؛ مردی که مدت‌ها از من متنفر بود، حالا مرا به همه نمایش می‌دهد و بیشتر و بیشتر به سمت خود می‌کشد. وقتی به داخل برمی‌گردیم، شقیقه‌ام را می‌بوسد. دهانش را به گوشم نزدیک می‌کند و می‌گوید که من زیبا هستم. بعد نود درجه مرا می‌چرخاند و به جمع دیگری از اقوام معرفی می‌کند. می‌خواهد با من خودنمایی کند.»

به دنبال آلاسکا
۱۴۰۲/۱۲/۰۳

اگه از کتابای عاشقانه کلیشه ای با توضیحات زیاد خوشتون میاد انتخاب خوبیه من نتونستم دوستش داشته باشم🚶🏻‍♂️

tannaz
۱۴۰۲/۰۳/۲۷

خیلی کتاب دوست داشتنی هست برای من و مدتهاست دنبال یه کتاب مثل نفرت بازی میگردم

eferdosiyan
۱۴۰۲/۱۲/۱۳

موضوع کتاب برای من خیلی جاذبه داشت به گونه‌ای که بعدش فیلم آن‌ را تماشا کردم.

سمیه
۱۴۰۲/۰۷/۱۱

دوست داشتنی، چالشی، سرگرم کننده، جذاب( یه روزه خوندمش) یکم بچه بازی و معماهای ساده داشت اما از زیبایی کل کتاب کم نکرده.

f_doremami
۱۴۰۲/۰۶/۰۶

دوستش داشتم،با وجود اینکه خیلی سانسور داشت داستان پرکشش و قشنگی بود،یه روزه خوندمش

الیزابت دارسی
۱۴۰۲/۰۹/۰۵

کمی کلیشه ای بود ولی خب مگه کسی هم هست که از یکم کلیشه خوشش نیاد 🌝🤌🏿

یه کم برو بیرون و زندگی کن.
azaad
«تا حالا نشده کسی همچین چیزیو بخواد.» «چیو؟ اینکه جمجمه‌تو بشکافه؟ اگه مجبور بشم با چکش این کارو میکنم.» «اینکه سعی کنه منو بشناسه.
farez

حجم

۳۲۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۵۲ صفحه

حجم

۳۲۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۵۲ صفحه

قیمت:
۱۲۵,۰۰۰
۸۷,۵۰۰
۳۰%
تومان