دانلود و خرید کتاب مهمان ناخوانده شاری لاپنا ترجمه عباس زارعی
تصویر جلد کتاب مهمان ناخوانده

کتاب مهمان ناخوانده

نویسنده:شاری لاپنا
انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۳۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مهمان ناخوانده

کتاب مهمان ناخوانده نوشته شاری لاپنا جنایی نویس مشهور است که با ترجمه عباس زارعی منتشر شده است. این کتاب روایت سفری عجیب است که ممکن است تبدیل به سفر آخر شخصیت‌ها شود.

چندین زوج مهمان هتل میچل در دل کوهستان هستند تا تعطیلات زمستانی خود را در محیطی آرام و دور از هیاهوی شهر بگذرانند. اما شب‌، طوفان و کولاکی هولناک درمی‌گیرد، برف و یخ همه جا را می‌پوشاند، خطوط برق و تلفن قطع و جاده مسدود می‌شود. تمام دسترسی‌های این افراد قطع می‌شود و همه امیدوارند زودتر کولاک تمام شود که ناگهان اتفاقی ترسناک می‌افتد.

جسد یکی از مهمانان هتل پیدا می‌شود، حالا آنها در جایی سرد و بدون راه فرار گیر کرده‌اند و باید خود را نجات دهند.

خواندن کتاب مهمان ناخوانده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی جنایی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب مهمان ناخوانده

«دانا هارت» دم در، برف را از روی چکمه‌های استوارت ویتزمنش می‌تکاند و نگاهی تحسین برانگیز به لابی هتل می‌اندازد. اولین چیزی که نظرش را جلب می‌کند، پلکان اصلی است. پایهٔ نرده‌ها به طور استادانه‌ای از چوب تیره و براق کنده‌کاری شده‌اند. پله‌ها عریض هستند و یک فرش رونده با الگوی گلدار تیره روی آنها کشیده شده است. برق گیره‌های برنجی را می‌بیند که فرش را در جای خود نگه داشته‌اند. خیلی تأثیرگذار است و این روزها دانا به راحتی تحت‌تأثیر قرار نمی‌گیرد. این پلکان او را یاد «اسکارلت اوهارا» در «بر باد رفته» می‌اندازد، یا شاید «نورما دزموند» در «سانسِت بُلوار». از آن پله‌هاست که جان می‌دهد لباس بلند بپوشی و رویش عکس بگیری. اما حیف که هیچکدام از آن لباس‌های مجلسی شیکش را به همراه نیاورده. واقعآ چقدر حیف! بعد توجه‌اش به شومینهٔ سنگی بزرگی جلب می‌شود که در سمت چپ قرار گرفته است. دور آن صندلی‌ها و کاناپه‌های راحتی چیده شده است که بعضی مخملی آبی‌رنگ هستند و بعضی چرمی‌و قهوه‌ای‌رنگ، جان می‌دهند برای لم دادن. در کنار آنها میزهای کوچکی هست که رویشان چراغ گذاشته شده است. دیوارها از کف تا نیمه با چوب تیره‌رنگ روکش شده‌اند. یک فرش ایرانی زیبا بخشی از کف چوبی تیره‌رنگ را پوشانده و جلوه‌ای تجملی و دنج به همه چیز بخشیده است. درست چیزی که دانا دوست دارد. لوستری آن بالا می‌درخشد. بوی چوب در حال سوختن او را یاد خانه ییلاقی خانواده «مَتیو» می‌اندازد. نفس عمیقی می‌کشد و لبخند می‌زند. او زن بسیار شادی است. تازه نامزد کرده و قرار است به زودی ازدواج کند. همه چیز عالی و باشکوه است، از جمله این هتل دوست‌داشتنی که متیو پیدا کرده است.

متیو او را جلوی هتل پیاده کرد و حالا دارد ماشین را پارک می‌کند. یک دقیقهٔ دیگر او هم با چمدان‌ها از راه می‌رسد. دانا از کنار شومینه عبور می‌کند و می‌رود طرف میز پذیرش که سمت چپ پلکان قرار دارد. اینجا زنگاری کهن روی همه چیز را پوشانده و درخشش زیبایی به آنها داده است، مبل‌ها هم جلای خاصی دارند. مرد جوانی پشت میز پذیرش ایستاده و مرد مسن‌تری که به نظر می‌رسد از مهمانان باشد، به میز تکیه داده و دارد بروشورها را ورق می‌زند. مرد وقتی دانا را می‌بیند، لحظه‌ای به او خیره می‌شود. بعد با شرم لبخندی می‌زند و نگاهش را برمی‌گرداند. دانا به این نگاه‌ها عادت دارد. او روی مردها چنین تأثیری دارد. انگار وقتی او را می‌بینند، لحظه‌ای باورشان را نسبت به چشم‌هایشان از دست می‌دهند. کاری از دست دانا ساخته نیست.

مرد جوان هم یواشکی او را دید می‌زند. دانا به این نوع نگاه کردن هم عادت دارد.

دانا می‌گوید: «من دانا هارت هستم. من و نامزدم یه اتاق رزرو کرده بودیم، به نام متیوهاچینسِن.»

negar_a
۱۴۰۰/۰۵/۰۵

من ژانر جنایی خیلی زیاد میخونم و به جرئت میتونم بگم این یکی از بهتریناشون بود، برخلاف دو کتاب دیگه ای که از این نویسنده خوندم (غریبه ای در خانه و زن همسایه) که داستان پردازی ضعیفی داشتن طوریکه از

- بیشتر
shirin
۱۳۹۹/۱۰/۱۰

به عنوان یه داستان جنایی اونطور که باید و شاید درگیرم نکرد. خب یه داستان جنایی ترجیحا باید ذره ذره سرنخ بده تا بتونی مسئله رو حل کنی یا وقتی همه داستان رو میشه پازلای توی ذهنت همه تو جای درست

- بیشتر
hana
۱۳۹۹/۱۱/۱۳

بنظرم اگه جنایی و معمایی خون قهار باشید این داستان توقعتونو برآورد نمیکنه. تنها نقطه شوک آخر داستان بود که اونم خیلی توجیه منطقی نداشت. درکل آثار خیلی بهتری میتونید بخونید تو این سبک. این رمان فقط خلاصه ماجراش بنظرم

- بیشتر
رامین
۱۳۹۹/۰۹/۲۷

اولین کتابی بود که از لاپنا خوندم. اثر ضعیفی بود. یه داستان جنایی نباید قاتل و انگیزه قاتل تو صفحات آخرش با گفتنش معلوم باشه باید شخصیت پردازی و ارتباط بین افراد از ابتدا همه را درگیر حدس خواننده کنه. اینکه

- بیشتر
ahmad
۱۴۰۲/۱۱/۲۵

جمع بندی کتاب خیلی سریع و کلی بود،واقعا داستان رو خراب کرد😐

ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
۱۴۰۰/۰۶/۱۴

یک داستان پلیسی غیر قابل پیش‌بینی مهمان ناخوانده نیز مانند باقی آثار شاری لاپنا رمانی پلیسی است که در فضایی پر از معما، تعلیق و هیجان روایت می‌شود. داستانی که با نفوذ به عمق ذهن و روان کاراکترها، از درونی‌ترین نیت‌ها

- بیشتر
zari
۱۳۹۹/۱۱/۰۴

نمیدونم چرا دوستان نظر منفی راجب کتاب داشتن ولی برای من کتاب جذابی بود ودوسش داشتم هرچند اخر کتاب یهویی قاتل مشخص شد ولی در کل کتاب جذاب وپرکششی بود

لیلاخانوم
۱۳۹۹/۱۱/۰۵

کتاب فضاسازی خوبی داشت،سیر داستان را دوس داشتم و در کل به عنوان کسی که به ژانر علاقه داره از خوندنش راضی هستم

بنفشه آریاراد
۱۳۹۹/۱۰/۱۷

ممنون از نشر آموت کتاب میگذارید

mahnaz
۱۴۰۳/۰۵/۱۶

خیلی توصیف اضافه داره طوری که اگر حذف بشه هم ایرادی تو داستان ایجاد نمیکنه و فقط به تعداد صفحات اضافه کرده و بعضی جاها حوصله آدم سر میره انقدرها هم بعنوان یه داستان جنایی جذابیت نداره خصوصا اینکه از مکانها

- بیشتر
شاید کسی لبخند بر لب داشته باشد، اما باطنش سرشار از شرارت باشد.
n re
ضربه‌های روحی آدم‌ها را تغییر می‌دهد.
n re
مردم چیزی را باور می‌کنند که می‌خواهند باور کنند.
n re
جهنم یک جای خیالی نیست، واقعی است. هم یک جای واقعی است و هم حالتی از ذهن.
n re
مرگ که برسد، دیگر بازگشتی در کار نیست.
n re
تلاش می‌کنی باهاش کنار بیای تا وقتی که دیگه نمی‌تونی و می‌شکنی. منم دیگه نتونستم ادامه بدم.»
n re
ذهن آدم عدم قطعیت رو دوست نداره.
n re
من حقیقت رو گفتم. اما فهمیدم که مردم فقط چیزی رو که دوست دارن باور کنن، باور می‌کنن. کاری از دست من ساخته نیست.
گلابتون بانو
دیوید می‌داند که تقریبآ هر کاری از آدم‌ها بر می‌آید و نباید آنها را دست‌کم گرفت. می‌داند که آدم‌ها پیچیده‌اند و زندگی پیچیده‌تر.
گلابتون بانو
افکار با اعمال فرق دارند. به هیچ‌وجه یکی نیستند.
n re
آدم‌ها وقتی می‌ترسند، چقدر خطرناک می‌شوند.
n re
اولین قانون نجات این است که وحشت‌زده نباشی.
n re
افرادی که می‌ترسند، غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک‌اند.
n re
هیچ کس نمی‌داند بین آدم‌ها چه می‌گذرد و رابطهٔ آنها چگونه است. شاید همیشه با هم بحث و جدل داشته‌اند و چیز مهمی نباشد.
n re
تقریبآ هر کاری از آدم‌ها بر می‌آید و نباید آنها را دست‌کم گرفت. می‌داند که آدم‌ها پیچیده‌اند و زندگی پیچیده‌تر.
n re
زمان به همین سادگی از شما می‌گریزد.
n re
چیزی در زنان بسیار زیبا وجود دارد که باعث می‌شود فکر کنند مستحق هر چه می‌خواهند، هستند.
n re
دانا برف را از روی شانه‌ها و موهای او می‌تکاند. از این نمایش کوچک که حس مالکیت به او می‌دهد، لذت می‌برد.
n re
یک نفر نمی‌تواند مسئول خوشحالی دیگری شود.
n re

حجم

۱۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۱۹۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۷۲,۵۰۰
تومان