دانلود و خرید کتاب صوتی یکی پس از دیگری
معرفی کتاب صوتی یکی پس از دیگری
کتاب صوتی «یکی پس از دیگری» نوشتهٔ دینا مکفادن با ترجمهٔ فرانک سالاری و گویندگی پروین دشتی و سپیده سلیمیانی در انتشارات ماه آوا منتشر شده است. کتاب یکی پس از دیگری داستانی معمایی و پرهیجان است که در قلب یک جنگل اتفاق میافتد. این داستان روایت چند دوست است و در آغاز سفر به نظر میآید همه چیز خوب است، اما در ادامه اوضاع تغییر میکند.
درباره کتاب صوتی یکی پس از دیگری
کلیر و نوآ زوجی هستند که بعد از ده سال زندگیشان به بنبست رسیده است، کلیر حس میکند نمیداند کی از شوهرش متنفر شده است اما میداند نمیتواند او را تحمل کند، حالا برای آرامش تصمیم گرفتهاند به یک سفر بروند. یک روز پیش از راهی شدن نوا و کلیر به سفری که با دوستانشان ترتیب داده بودند، فرزندشان به آنها گفت به این سفر نروید. من خواب دیدهام که هیولایی شما را نابود میکند. آنها این حرف را ناشی از تخیلات کودکانه فرزند خود میبینند و به این صحبت اعتنایی نمیکنند. اما آنها تصمیم اشتباهی گرفتهاند. اتفاقات بدی در راه است. ماشین آنها بین راه خراب میشود و یکییکی درگیر سرنوشتی ترسناک میشوند. آنها به همراه دو زوج دیگر در جنگل سرگردان میشوند و درنهایت تنها یک نفر زنده میماند...
کتاب صوتی یکی پس از دیگری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای معمایی و رازآلود پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی یکی پس از دیگری
البته که این حرف خندهدار است. یک هتل عالی با کلی امکانات و بیرونِ آن مسیری ایمن برای پیادهروی گردشگرها... مطمئنم اِما هیولایی آبی رنگ دیده که با وحشیگری همهٔ ما را یک لقمهٔ چپ کرده و قورت داده است.
اِما حس و غریزهٔ خاصی نسبت به همهچیز دارد. یک بار نیمهشب گریهکنان به اتاقخواب ما آمد و گفت که خواب دیده پدربزرگ جویی۶ مُرده است. دو روز بعد، پدرم که صحیح و سالم بود، در اثر حملهٔ قلبی مُرد! نوآ گفت این موضوع کاملاً تصادفی بوده، اما من هیچوقت فراموش نمیکنم.
هرچقدر هم نخواهم این موضوع را قبول کنم، اما از پیشبینی شومِ اِما بههم ریختم. شاید رفتن به این سفر اشتباه است.
به دوتا چمدان روی تخت نگاه کردم. چمدان نوآ پُر از لباسهای درهمبرهم است و چمدان من پر از لباسهای مرتب و تاشده. اگر به او بگویم که نمیخواهم بروم، چه میشود؟ عصبانی میشود؟ یا از اینکه مجبور نیست یک هفته با کسی سر کند که از او متنفر است، خوشحال میشود؟
بعد صدای پای نوآ را از بیرون شنیدم. ظاهراً همهٔ حرفهای من و اِما را شنیده است. گفت: «اِما!» دستبهسینه جلوی در ایستاد. «تو که واقعاً نگرانِ این مسئله نیستی؛ ها؟»
لبهای اِما میلرزید.
«میدونی که هیولامَیولا نداریم!» سرش را به سمتی کج کرد و گفت: «خُب... فقط هیولای غِلغِلک داریم!»
بهرغم همهٔ نگرانیای که داشت، ابروهایش را از هم باز کرد و هیجانزده شد. بعد از اینکه یک دقیقه او را غِلغِلک داد، خواب ترسناکش را فراموش کرد. خیلی خوب است که آدم بچه باشد؛ در یکلحظه با یک غِلغِلک همهٔ ناراحتیهایش را فراموش میکند.
باید این موضوع را قبول کنم که رابطهٔ نوآ با بچهها خیلی خوب است. آنها هم او را دوست دارند. او هم بهاندازهٔ من بچهها را دوست دارد. برای همین، بهرغم اینکه دیگرتحمل همدیگر را نداریم، باهم ماندیم. حتی اگر این موضوع را با صدای بلند به زبان نیاوریم، هردو میدانیم که بهخاطر بچهها ادامه میدهیم؛ دستکم فعلاً!
زمان
۶ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۳۹۸٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۶ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۳۹۸٫۷ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتاب به معنای واقعی راز آلود و تا آخر داستان هنوز رشته های گره خورده وجود داشت و خدا روشکر همه ش باز شد ولی قابل پیش بینی نبود! و یه نقطه قوت مورد تحسینش این بود که دوتا راوی
کتاب بسیار جذابی بود و بسیار ترسناک و راز آلود و نفس گیر بود و غیر قابل پیشبینی به حدی جذبم کرد که در عرض یک شب تمام آن را گوش دادم بدون وقفه
خیلی کتاب هیجان انگیز و غیر قابل پیشبینی بود.
یه نفس خوندمشششش
اسم نویسنده "فریدا مک فادن" هست نه "دینا مک فادن" لطفا درستش کنین.
متن بشدت روان،جذابیت و ترجمه معمولی و اما گویندگی عالی بود. داستان مانند داستان هایی با همین ژانر،پر از معما و علامت سوال بود اما نه آنچنان که از شنیدن و فهمیدن واقعیت میخکوب شوید... کتاب معمولی بود و نسبت به کتاب
واقعا کتاب فوق العاده ای بود. تا لحظه آخر نمیشد گفت کار کی بوده. گویندگی و موسیقی پس زمینه هم عاااالیییی. کاش بقیه آثار فریدا مک فادن هم صوتی میشد
عالی بود با خوانشی زیبا و جذاب
با اینکه نویسنده تمام تلاششو کرده بود که رمان جذاب و گیرا به نظر برسه و قابل پیشبینی نباشه چون اصلا ژانر مورد علاقه من اینه از اول میدونستم یه چیزی تو قصه به عمد مخفی شده و بعد تو
هیجان انگیز و غیر قابل پیش بینی بود