کتاب مارکی چطور کتش را پس گرفت
معرفی کتاب مارکی چطور کتش را پس گرفت
کتاب مارکی چطور کتش را پس گرفت داستانی از نیل گیمن با ترجمه مهدی بنواری است. این داستان که در ادامه کتاب ناکجا نوشته شده است از تلاشهای مارکی برای پیدا کردن کت منحصر به فردش میگوید.
مارکی د کاراباس که در جریان ماجراهای کتاب «ناکجا» کُتش را گم کرده، راهی میشود تا کت منحصربهفردش را پیدا کند و در جریان این جستوجو با آدمهایی از گذشته خود مواجه میشود.
کتاب مارکی چطور کتش را پس گرفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن داستانهای فانتزی و پر ماجرا لذت میبرید، این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم. این داستان برای نوجوانان هم جذاب است.
درباره نیل گیمن
نیل ریچارد مککینون گِیمِن نویسنده داستان کوتاه، فیلمنامهنویس، رماننویس، خالق کتاب کامیک، تئاتر صوتی در سبکهای علمی-تخیلی و خیالپردازی است. او در حال حاضر با موسیقیدان آمریکایی آماندا پالمر ازدواج کردهاست، و در این کشور ساکن است.
نیل گیمن موفق به کسب جوایز متعددی شامل جایزه جایزههای هوگو، نبولا و برام استوکر، و همچنین نشان نیوبری شدهاست.
از آثار مشهور او میتوان به کتابهای کامیک سَندمن، و رمانهای گرد ستاره، خدایان آمریکایی، کورالاین و کتاب گورستان اشاره کرد. او سردبیر مجله ابدیهای مارول کمیک برای دوره اول هم هست. از کتاب مشهور خدایان آمریکایی سریال موفقی هم ساخته شده است.
بخشی از کتاب مارکی چطور کتش را پس گرفت
زیبا بود. به چشم میآمد. تک بود. دلیلی بود که مارکی د کاراباس بهخاطر آن به میلهای فلزی در اتاقی گرد، زیر زیرهای زمین، زنجیر شده بود. سطح آب آهسته بال و بالاتر میآمد.
سی جیب داشت. هفت تایش معلوم بود. نوزدهتایش مخفی بود. پیدا کردن آن چهارتای دیگر حتی بعضیوقتها برای خود مارکی هم کموبیش غیرممکن بود.
یکبار خود ویکتوریا (بهموقعش دوباره به میله و اتاق و بالا آمدن آب برمیگردیم) به مارکی ذرهبینی داد. البته در اینجا واژه «داد» را میتوان (اگر بشود توجیهش کرد) مبالغه قلمداد کرد. ذرهبین اثر شگفتانگیزی بود. قلمزنیشده و مطلا، با زنجیری کوچک و نقشبرجسته چند شروب و گارگویل ریز و عدسیاش قابلیت عجیبی داشت که میتوانست هر چیزی را که با آن نگاه کنی، شفاف کند. مارکی قبل از کش رفتن ذرهبین جای مزدش، نمیدانست ویکتوریا آن را در اصل از کجا به دست آورده است. چون دستمزدی که مارکی گرفته بود بهنظرش همانی نبود که اول طی کرده بودند. بههرحال یک فیل که بیشتر نداشتیم: نه به کف آوردن خاطرات فیل کار سادهای بود و نه فرار از دست فیل و قلعه بعد از کف رفتن خاطرات. مارکی ذرهبین ویکتوریا را درون یکی از چهارجیبی سُر داد که در عمل نمیشد گفت همیشه همانجا سرجایشان هستند و بعد از آن هم دیگر نتوانسته بود پیدایش کند.
حجم
۵۲۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۲۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
داستان و نویسنده فوق العاده بودن منتها ترجمه واقعا بد بود
واقعا نمیدونم چی بگم! اصلا نمیفمیدم دارم چی میخونم! به شدت پیچیده و نامفهوم و خیلی بد ترجمه شده نصفه ولش کردم چون اصلا نمیشد فهمید چی به چیه 🥲💔
فرعی کتاب "ناکجا" هست و واقعا داستان کوتاه جالبی بود. اگه ناکجارو خوندید،از دستش ندید.... فقط ترجمه ایراد هایی داشت اما میشه باهاش کنار اومد