کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان
معرفی کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان
کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان اثر کریس سالت و ترجمه غلامرضا شهبازی چهل تکگویی از میان آثار نمایشنامهنویسان بزرگ دنیا است.
این کتاب مجموعه نمایشنامههای بیدگل است. مجموعهای منحصربهفرد از نمایشنامههایی است که یا تابهحال به فارسی ترجمه نشدهاند، و یا ترجمه مجددی از نمایشنامههایی خواهد بود که ازهرجهت لزوم ترجمه مجدد آنها حس میگردد. این مجموعه تاحدامکان میکوشد تا تأکید خود را بهجای ادبیات متن نمایشی، بر ویژگی اجرایی آن بگذارد و بدین ترتیب به نیازهای اجرایی متون نمایشی پاسخ گوید.
درباره کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان
کریس سالت در کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان گلچینی از چهل تکگویی درخشان کلاسیک برای بازیگران مرد را گردآوری کرده است. این تکگوییها از نمایشنامههای شاخصِ درامنویسان بزرگی از سرزمینها و دورههای مختلف، چون آیسخولوس، اوریپید، آنتون چخوف، ویکتور هوگو، بن جانسون، کریستوفر مارلو، مولیر، آلفرد دوموسه، ویلیام شکسپیر، نیکولاس یودال، کالدِرون دِ لا بارکا، ژان راسین، اِفرا بِن، هنریک ایبسن، گوگول و ... انتخاب شدهاند.
این اثر میتواند بهعنوان یک منبع ارزشمند برای استفاده در کلاسها، تمرینها، آزمونهای بازیگری و ... است. اثری که میتواند بازیگرانی با تواناییهای متفاوت اعم از دانشجو، تازهکار و حرفهای را با آزمونهای دشوار و پرجنبوجوشی مواجه میکند
کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تمام علاقهمندان به نمایشنامه و دنیای هنر نمایش از خواندن این اثر لذت میبرند.
درباره کریس سالت
کریس سالت بازیگر، نویسنده و شاعر است. او تابهحال چهار دفتر شعر منتشر کرده و بهعنوان بازیگر در نمایشهایی در کشورهای بریتانیا، امریکا، کانادا، فرانسه، آلمان، فنلاند و هند حضور داشته است. سالت همچنین کارگردان و نویسندۀ فعال در تئاتر و مدرس رسمی کانون بازیگران لندن است که با بسیاری از بازیگران مطرح، کار کرده است. سالت چندین کتاب از جمله کتابی با عنوان از پس بازیگری برآیید را نوشته که مورد اقبال بازیگران قرار گرفته است. او گردآورنده و دبیر شش مجموعۀ تکگویی است. به علاوه نمایشنامههایی برای صحنه و رادیو نوشته و در زمینۀ فیلم مستند و شعر نیز فعالیت کرده است.
درباره غلامرضا شهبازی
غلامرضا شهبازی در سال ۱۳۵۲ در شهر نهاوند به دنیا آمد. او مترجم و نویسنده در حوزهٔ تئاتر است. شهبازی لیسانس خود را در رشتۀ ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر گرفته و تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشتۀ سینما و در مقطع دکتری در رشتۀ تاریخ هنر در همین دانشگاه ادامه داد. او در دانشگاههای هنر و سورهٔ تهران تدریس کرده و در عرصۀ تئاتر و سینما نیز آثار متعددی را بهعنوان بازیگر و کارگردان بر صحنه برده است. از میان آثار این مترجم و نویسنده میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ترجمهٔ «تکگوییهای کلاسیک برای مردان» و «تکگوییهای کلاسیک برای زنان»، ترجمهٔ «تئاتر و تماشاگر: بهسوی نقش خلاق مخاطب در رویداد ادبی تئاتری» با همکاری مجید اخگر، منصور ابراهیمی، مهدی نصراله زاده و نرگس یزدی، ترجمهٔ نمایشنامه «مدهآ» نوشتهٔ اوریپید، ترجمهٔ نمایشنامه «ماکیاولی: هنر رعب و وحشت» نوشتهٔ رابرت کوهن، ترجمهٔ نمایشنامه «طنین صدای یک انسان» نوشتهٔ دیوید هنری هوانگ، ترجمهٔ نمایشنامه «زنان تروا» نوشتهٔ اوریپید، ترجمهٔ نمایشنامه «الکترا» نوشتهٔ اوریپید، ترجمهٔ «راهنمای عملی تئاتر ماسک» نوشتهٔ توبی ویلشر.
بخشی از کتاب تکگوییهای کلاسیک برای مردان
«آلسست نخستینبار در سال ۴۳۸ پیش از میلاد اجرا شد. وقایع این نمایشنامه در درون و پیرامون قلعه کهن آدمِت، شاه سرزمین فیری، در تِسالی روی میدهد.
نمایشنامه با سخنان ایزد آپولو آغاز میشود که به تماشاگران میگوید چگونه با دنیای زیرین به توافق رسیده است تا زندگی آدمت به او بازگردانده شود، البته اگر کسی دیگر به جای او بمیرد. تنها داوطلبْ زن جوان زیبا و وفادار او، آلسست است. پدر و مادر آدمت، که آدمت امید داشت داوطلب این کار شوند، از این کار سر باز زدهاند. تانتوس، پیک مرگ، آمده است تا قربانیاش را ببرد. تمام خانه برای آلسست که دارند او را با آداب و تشریفات به خاک میسپارند عزاداری میکنند.
فِرِس، پدر پیر و علیل آدمت، پادشاه پیشین فیری، رداها و هدایایی آورده است تا با عروس محبوبش به خاک سپرده شود. او ازخودگذشتگیِ این زن را، که او را در پیری، بیفرزند به حال خود رها نکرده است، میستاید. اما آدمت که اتفاقی حرفهای پدرش را میشنود از او رو برمیگرداند، چراکه به گمان او کار مناسب را انجام نداده و برای این ازخودگذشتگی قدم پیش نگذاشته است. بههرحال، او وقت زیادی ندارد. فرس با تغیّر و حقبهجانب سر او داد میزند، چند حقیقت تأثرآور خانوادگی را بر زبان میآورد و او را «بزدل» و «سرباز خوشسیما» مینامد و استدلالهای آدمت را با خشمی گزنده و سنجیده که حاصل رفتار ناشایست و خالی از احساس پسرش است درهم میکوبد. این آدمت است که مسئول مرگ آلسست میباشد نه او. آدمت که خود آمادهٔ مُردن نیست چه حق دارد از او بخواهد که بمیرد؟ آیا پدر تمام چیزهای دیگر را به او نبخشیده است؟
نمایشنامه به شعر ساده مقفا برگردانده شده است که به خشم فرس، قُوت و شدت بسیاری بخشیده است. به سجاوندی و تکرارها نگاه کنید. توجه کنید که فرس چگونه با دقت کلمات را انتخاب میکند و میسنجد: «تو عاشق زندگی هستی: چرا نباید من هم به آن عشق بورزم، من؟... این دو روزِ زندگی آری کوتاه، اما بس شیرین است.»
آدمت درحالیکه کَسِ دیگری شده است از خاکسپاری بازخواهد گشت، او شرمسار از پدر بهگونهای دردناک اقرار میکند که هم همسر محبوبش را از کف داده است و هم شرافتش را.
فِرِس: پسرم، گمان میکنی آن که به خود خواندهای...
زرخریدی از اهالی لیدیه یا فریجیه است؟... غلامی که از دشنام تو بترسد؟ من مردی آزاد اهل تسالیام،
پدرم نیز اهل تسالی بود؛
ما خون و تباری پاک داریم،
و تو گستاخ این را خوب میدانی.
زبان میگردانی و بهتندی مرا خوار میداری؛ و گمان میبری پیش از آنکه پاسخ تو را بدهم
روی میگردانی و میروی.
من به تو خوراک و جامه دادم و تو را پروردم تا این کاخ پس از من از آنِ تو گردد.
اما پیمان نبستهام که به جای تو جان بسپارم. نه در خاندان ما، نه در تمامیِ یونان، رسم نیست»
حجم
۱۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۳ صفحه
حجم
۱۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۳ صفحه