کتاب چای خوشعطر پیرمرد
معرفی کتاب چای خوشعطر پیرمرد
کتاب چای خوشعطر پیرمرد، نوشته سید سعید هاشمی بیان داستانهایی جذاب و خواندنی از زندگی شهید سیدحسن مدرس است.
مدرس، از شخصیتهای مهم و تاثیرگذار دوران معاصر است که هرگز در برابر ظلم سر خم نکرد. و تاثیر بسیاری بر جریانهای انقلابی پس از خود داشت. این کتاب سعی دارد زندگی این روحانی بزرگوار را از دیدگاهی دیگر بررسی کند و آن را به مخاطب امروز بشناساند.
کتاب چای خوشعطر پیرمرد روایتهای جذاب و خواندنی از چهرهی حقیقی سید حسن مدرس است. کسی که او را با ماجرای تمام قد ایستادنش برابر رضاخان میشناسیم.
خواندن کتاب چای خوشعطر پیرمرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ معاصر پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب چای خوشعطر پیرمرد
جوانها حسابی میخندیدند. کیف میکردند. مدرّس هیچی نمیگفت؛ ساکت بود. حتی نگاهشان نمیکرد. نمیخواست عصبانی شود. سر به زیر بود و سوار بر اسب جلو میرفت. یکی از جوانها گفت: «پیرمرد... آهای پیرمرد عبایت را میدهی باهاش ماهی بگیریم. آخر خیلی شکل تور ماهیگیری است.» این را که گفت با جوان دوم زدند زیر خنده. مدرّس تیز جوان اول را که این حرف را زده بود نگاه کرد. بلکه خجالت بکشد. اما جوان داشت از خنده غش میکرد. جوان دوم نگاه تیز مدرّس را دید: «پیرمرد اینطور نگاه نکن یک وقت وحشت میکنیمها؟»
و دوباره زدند زیر خنده. مدرّس دوست نداشت باهاشان درگیر شود. برای اینکه مبادا عصبانی شود اسبش را هی زد و اسب یورتمه رفت و چند قدم از جوانها جلو افتاد. دوتا جوان هم اسبشان را هی زدند و آمدند کنار مدرس. جوان اول گفت: «پیرمرد چرا فرار میکنی؟ ما که چیزی نگفتیم.»
جوان دوم گفت: «میدانی پیری ما این حرفها را که میزنیم منظوری نداریم فقط میخواهیم مسخرهات کنیم.»
و دوباره زدند زیر خنده. طاقت مدرّس طاق شد، رو به جوان دوم که این حرف را زده بود کرد: «برو جوان، این حرف را نزن من جای پدر تو هستم.»
جوان دوم گفت: «جدی میگویی پیرمرد؟ خوب اشکال ندارد آخه ما گاهی پدرمان را هم مسخره میکنیم.»
دوباره حسابی خندیدند. جوان اول گفت: «واقعاً که پیرمرد بامزهای است.»
مدرّس رو به او کرد: «خجالت بکش جوان مگر من همسن تو هستم.» جوان اول به جای جواب دادن به او گفت: «ببینم پیرمرد تو که آخوند هستی میتوانی یک روضه برای ما بخوانی؟ آخر میدانی ما خیلی روضه را دوست داریم.»
مدرّس ناراحت شد: «جوان، آدم که با همه چیز شوخی نمیکند.»
جوان دوم گفت: «جان پیری یک دهن برایمان بخوان دیگر ناز نکن.»
مدرّس عصبانی شد: «با سید اینطور حرف نزنید. من اولاد پیغمبرم.»
جوان اول گفت: «از کجا بدانیم؟ میشود شناسنامهات را نشانمان بدهی ببینیم راست میگویی یا دروغ؟»
- مگر شما مسلمان نیستید؟ چرا همهچیز را شوخی میگیرید؟ گناه است.
- عصبانی نشو پیری. فقط خواستیم ببینیم واقعاً اولاد پیغمبری یا نه.
حجم
۱۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۱۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جالبی بود نمیدونستم زندگی شهید مدرس اینقدر جالب بوده خود شهید شخصیتی مقتدر و خنده رویی داشته کتاب خوبی و جالبی بود حال خوب کن بود اما متاسفانه داستان تو اوج تموم شد و این تعجب آور بود که چرا اینجور تموم شد
بسیار عالی بود. روح شهید مدرس شاد! کاش همه ی نماینده های مجلس یاد بگیرند این گونه مقابل ناحق بایستند و با حقوق مردم معامله نکنند
خیلی خوب و خوش قلم
من تا قبل از خواندن این کتاب اطلاع زیادی از زندگینامه آیت الله مدرس نداشتم،ایشون رو در حد چاپ عکسشون روی پولهای قدیمی و تاریخ سال دوازدهم دبیرستان میشناختم😅اما این کتاب فوق العاده بود،شخصیت مبارزه طلبی و شجاعی که برای
خردهروایت های روان و جذابی بود دربارهی مرحوم شهید مدرس،فقط کاش آخرش اینقدر باز تموم نمیشد. رضوان خدا بر این مجاهد بزرگ و وارسته.
خوب و آموزنده
کتاب خوبی بود و جذبم کرد.جالب فقط یک ستاره کم کردم چون میخواستم نحو فوت ایشونم ببینم تو کتاب و کتاب در اوج به قولی به پایان رسید امتیازم از ۵: ۴
بسیار زیبا...مجذوب کننده...بزرگ مردی که از روی حرفها و سکناتش میشود به بزرگی او پی برد...درست است که شهدا اول شهادت را زندگی می کنند
توصیه می کنم . کتاب خوبی است، زحمات ارزنده ی شهید مدرس و ماجراهای مجلس آن زمان را بیان می کند کاش دانش آموزان سرزمینم این کتاب را می خواندند. اگر کسی این کتاب را بخواند می فهمد خیرخواه مردم