دانلود و خرید کتاب صاحب پنج شنبه ها نرجس شکوریان‌فرد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صاحب پنج شنبه ها

کتاب صاحب پنج شنبه ها

انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۹از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صاحب پنج شنبه ها

کتاب صاحب پنج شنبه‌ ها اثری از نرجس شکوریان‌فرد است که در عهد مانا به چاپ رسیده است.

درباره کتاب صاحب پنج شنبه‌ ها

 نرجس شکوریان فرد در این کتاب ۳۹ داستانک با موضوع زندگی امام حسن عسگری (ع) دارد. داستان‌هایی از منابع گوناگون از زندگی صاحب پنجشنبه‌ها تا صاحب جمعه هایمان، مهدی  (عج) را بهتر بشناسیم.

 این روایات و داستان‌ها دربردارنده جنبه‌های مختلف زندگی امام یازدهم اعم از علمی، سیاسی، اخلاقی و... است . در پایان هر داستان هم یکی از مسائل روز جامعه که با موضوع داستان در ارتباط است، آورده شده که در تاثیرگذاری آن نقش مهمی دارد.

 خواندن کتاب صاحب پنج شنبه‌ ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به شناخت بیشتر امام یازدهم علیه السلام مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب صاحب پنج شنبه‌ ها

۹

در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری(ع) نبوده است.

وجود وکلا و نواب و همین داستان‌هایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل می‌کنند - که مثلا کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد - نشان‌دهندهٔ این معناست.

یعنی علی‌رغم محدود بودن این دو امام بزرگوار در سامرا، و قبل از آن‌ها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا (ع) به نحوی، ارتباط با مردم همین‌طور گسترش پیدا کرد.

این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده؛ منتها آمدن حضرت به خراسان تأثیر خیلی زیادی در گسترش تشکیلات داشته است.

بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکری، حضرت هادی و حضرت عسکری(ع) در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود، توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند.

وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، می‌فهمیم این‌ها چه‌کار می‌کردند.

بنابراین فقط این نبود که این‌ها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند.

در موضع «امام» - با همان معنای اسلامی خودش - قرار می‌گرفتند و با مردم حرف می‌زدند.

این بود که اهل‌بیت، خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند: «ما امامیم».

اصلا بزرگ‌ترین مبارزه علیه حکام همین بود.

چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قراینی که در امام لازم است، در حضرت هست و در خودش نیست و این وجود و حضور را برای حکومت، خطرناک می‌دید؛ چون مدعی بود.

حکام، با این روحِ مبارزه می‌جنگیدند و ائمه(ع) هم مثل کوه ایستاده بودند.

بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خلقیات و اخلاقیاتی که ائمه ترویج می‌کردند، جای خود را دارد.

تربیت شاگرد بیشتر و ارتباطات شیعی، روزبه‌روز گسترده‌تر شد.

شیعه را این‌ها نگه داشت. شما مرامی را در نظر بگیرید که ۲۵۰ سال علیه آن مرام حکومت شده است،

اصلا باید هیچ چیزش نماند، باید به کل از بین برود؛

ولی شما می‌بینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است.

انسان ۲۵۰ ساله

۱۱

اسماعیل بن محمد می‌گوید:

- سر راه امام حسن عسکری(ع) نشستم.

وقتی که حضرت تشریف آورد، اظهار نیاز کردم و برای حضرت سوگند یاد کردم که حتی یک درهم هم ندارم،

نه نان شب و نه نهار دارم.

حضرت فرمود:

- سوگند دروغ به خدا می‌گویی درحالی‌که دویست دینار زیر زمین دفن نموده‌ای، این را برای این نگفتم که به تو چیزی ندهم.

شرمنده سر به زیر انداختم که امام به غلامش فرمود:

- آنچه با خود داری به او بده.

غلام آن حضرت صد دینار به من داد.

بعد حضرت رو به من کرد و فرمود:

- در وقتی که سخت به آن دویست دینار نیاز داری از آن محروم خواهی شد.

آن‌چه آن حضرت فرمود راست بود، دویست دینار زیر زمین دفن کرده بودم که روز گرفتاری پشتوانه‌ای باشد.

چند وقت بعد نیاز شدیدی به آن پیدا کردم و راه‌های روزی بر من بسته شد.

آن‌جایی که آن دویست دینار را دفن کرده بودم حفر نمودم، چیزی نیافتم.

معلوم شد پسرم جای آن را یاد گرفته و آن را برداشته و فرار کرده است.

***

با دوست و غیر دوست خودتان، خوش‌کلام و خوش‌برخورد باشید!

اما با دوستان مؤمن به عنوان یک وظیفه،

که همیشه نسبت به هم دارید،

با چهرهٔ شاداب برخورد کنید،

و نسبت به مخالفین به‌خاطر این‌که آن‌ها را نسبت به اسلام و احکام دین جذب کنید،

با مدارا برخورد کنید!

mojtaba heydarzadeh
۱۴۰۰/۱۲/۲۸

کتاب های خانم شکوریان خیلی خوبه لطفا کتاب های دیگر رد هم بیارین من این کتاب رو خوندم عالی بود

reyhaneh1
۱۴۰۳/۰۵/۲۰

مختصر و مفید بود از نویسنده محترم تشکر می کنم،🌹🌹

خدایا سلام و درود ما را، ما دل‌تنگ‌ها و چشم به راه‌ها را به آقاجان‌مان برسان. بَلّغهُ مِنّا تَحیّةً و سَلاما!
مقدامة
امام همه‌چیز را می‌بیند و می‌داند. همان لحظه‌هایی که تو گناه می‌کنی، او می‌داند و دعا می‌کند که تو همّت غلبهٔ بر نفس و هوست را پیدا کنی. نگرانی امام برای تو همیشگی است. مهربانی‌اش دائمی و محبت‌اش آب چشمه‌ای جوشان! بگوئی، نگوئی می‌داند؛ پس بگو!
ema
امام همه‌چیز را می‌بیند و می‌داند. همان لحظه‌هایی که تو گناه می‌کنی، او می‌داند و دعا می‌کند که تو همّت غلبهٔ بر نفس و هوست را پیدا کنی. نگرانی امام برای تو همیشگی است. مهربانی‌اش دائمی و محبت‌اش آب چشمه‌ای جوشان! بگوئی، نگوئی می‌داند؛ پس بگو!
مقدامة
غالباً افراد جاهل مجادله می‌کنند، نه مباحثه. با این افراد ترک بحث کنید...
اللهم عجل لولیک الفرج
گناه، کوچک و بزرگش یک طرف، اما مهم‌تر این است که هر گناه بی‌ادبی است به خداوند متعال، شکستن حریم الهی است؛ اسراف کردن نعمت‌هایی است که داریم و خرابشان می‌کنیم. گناه ما آسیب زدن به دیگران است. بدحجاب فکر می‌کند که خودش است و لذتش، اما مهم امر خداست که زمین می‌زند و دستور شیطان را انجام می‌دهد.
مقدامة
خدا نعمت را به همه داده است؛ فقط انسان‌ها باید قدر نعمت را بدانند و از آن درست استفاده کنند. نعمت افزون می‌شود اگر با گناه خرابش نکنیم. نعمت امام به شهر سامرا که ساکنانش همراه خلیفه ظالم بودند هم داده شد! قدر ندانستند! بگذریم. فقط یک سوال؛ ما قدر امام زمان‌مان را می‌دانیم؟
مقدامة
نعمت افزون می‌شود اگر با گناه خرابش نکنیم
جوان خراسانی | javan khorasani
چوب‌ها بزرگ بود و آتش نمی‌گرفت. مادر چند چوب کوچک گذاشت کنار چوب‌های بزرگ، اول کوچک‌ها آتش گرفت بعد بزرگ‌ترها! حال حسن(ع) منقلب شد و آرام از خانه بیرون آمد. ایستاد کنار کوچهٔ خلوت و اشک روی صورتش جاری شد! مردی از بزرگان شهر از آن جا رد می‌شد، حال او را که دید رفت مقابلش و گفت: - چرا گریه می‌کنی؟ وسایل بازی می‌خواهی، خودم برایت می‌خرم! حسن(ع) چشمان پر از اشکش را دوخت به صورت مرد و گفت: - خدا ما را آفریده که بازی کنیم؟ - پس گریه چرا؟ چشمانش را به زمین دوخت و قصهٔ چوب‌ها را گفت و اضافه کرد: - با خودم فکر کردم نکند ما از هیزم‌های ریز جهنم باشیم!
مقدامة
خدایا! ما شکایت داریم از نبودن پیامبرمان از غیبت امام‌مان از زیادی دشمنان‌مان از کمی دوستان‌مان خدایا در این بلاها و سختی‌ها، چنان دارد از خیل دوستانمان کم می‌شود که نگران دین و محبت‌مان شده‌ایم! خدایا! سختی‌ها بر قلبمان فشار می‌آورد، ذهن‌هایمان را آشفته کرده است و تنها به دست توست که فرج و گشایش محقق می‌شود. ما را دریاب با ظهور حجتت یا الله...
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
شبهه از جهل و حماقت می‌آید، اما سوال از دانایی! از علم!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
شیعه بودیم و راهمان دور
زحــــ✨ــــل🪐
- دیگر انجام نمی‌دهم، چون نمی‌توانم بگویم. لبخند از صورتم کنار نرفت تا آن جوان از اتاقم بیرون رفت. امام او را دوست داشت. امام همهٔ ما را دوست دارد. عزیزیم برای حجت خدا! تو هم خودت را دوست بدار و با گناه به خودت ظلم نکن! آن‌وقت است که متوجه می‌شوی چه‌قدر امام را دوست داری؛ انگار همیشه نزد ایشانی به گفت‌وگو... با او که باشی، هوای عطشت را هم دارد، هوای عطشت!
مقدامة
امام هست و ما ترجیح می‌دهیم زحمت یاری او را تحمل نکنیم و درد و بدبختی دنیا را به جان بکشیم!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
تمدن در برهنه شدن بانوان است؟ در نگهداری و تربیت حیوانات در خانه به جای تربیت انسان؟ تمدن در داشتن بیشترین امکانات رفاهی است یا در احترام به شأن و شخصیت انسان‌ها؟ بیشترین خودکشی، تجاوز به زن، طلاق، کارتن‌خوابی، مصرف قرص‌های آرام‌بخش برای کشورهای جهان اول است... چه شده است که آن‌ها برای ما مایهٔ حسرت شده‌اند درحالی‌که خودشان به شکست سبک زندگی‌شان اعتراف می‌کنند!
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
گناه، کوچک و بزرگش یک طرف، اما مهم‌تر این است که هر گناه بی‌ادبی است به خداوند متعال، شکستن حریم الهی است؛ اسراف کردن نعمت‌هایی است که داریم و خرابشان می‌کنیم. گناه ما آسیب زدن به دیگران است. بدحجاب فکر می‌کند که خودش است و لذتش، اما مهم امر خداست که زمین می‌زند و دستور شیطان را انجام می‌دهد.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
فکر کردم که چه‌قدر بی‌ادبانه زندگی کرده‌ام؛ تمام زندگی‌ام از آن خداست و من در همه جا طبق خواستهٔ خودم پیش رفته‌ام. خصوصاً در نماز که بودنش عین ایمان است و قبول نداشتنش عین کفر!
میم
بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید
زبل خان
شما مرامی را در نظر بگیرید که ۲۵۰ سال علیه آن مرام حکومت شده است، اصلا باید هیچ چیزش نماند، باید به کل از بین برود؛ ولی شما می‌بینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است.
میم
- ما خیلی وقت‌ها از گناهان بزرگ توبه می‌کنیم و گناهان کوچک را اصلا به حساب نمی‌آوریم؛ چون فکر می‌کنیم مهم نیست! همان می‌شود دام و بلای به جان! فکر کردم؛ گناه، کوچک و بزرگش یک طرف، اما مهم‌تر این است که هر گناه بی‌ادبی است به خداوند متعال، شکستن حریم الهی است؛ اسراف کردن نعمت‌هایی است که داریم و خرابشان می‌کنیم. گناه ما آسیب زدن به دیگران است. بدحجاب فکر می‌کند که خودش است و لذتش، اما مهم امر خداست که زمین می‌زند و دستور شیطان را انجام می‌دهد.
میم
ما انسان‌ها، برای رسیدن به خواسته‌هایمان، راه‌های دور را انتخاب می‌کنیم؛ مسیرهای سخت، دوستان اشتباهی، کارهای عجیب! همیشه فکر می‌کردم که خالق من همین را مقدر کرده است؛ که خودم را به چاه بیندازم از ترس چاله. دیدم نه! راه‌های هموارتری برای رسیدن است، نزدیک‌تر، سرسبزتر. و خدایی که همین نزدیکی است برای برآورده کردن نیازهای من!
میم

حجم

۵۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۵۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۱۸,۹۰۰
تومان