کتاب عشق با نان اضافه
۳٫۸
(۴۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب عشق با نان اضافه
«عشق با نان اضافه» مجموعه داستانهای طنز سیدسعید هاشمی (-۱۳۵۳) است.
بخشی از داستان «آقااجازه! بیزحمت ما را بزنید» را میخوانید:
وارد کلاس که شدم انگار وارد حمام زنانه شدهام. آنقدر سر و صدا و همهمه بود که وقتی مبصر گفت برپا! فقط من شنیدم و خودش. هیچکس از جا بلند نشد. البته من حدس میزدم که اینجوری از من استقبال شود. با آن توصیفی که مدیر مدرسه از این کلاس کرده بود اگر این دانشآموزان بلند میشدند و به من احترام میگذاشتند، باید تعجب میکردم. آقای مدیر گفته بود: «یک کلاس استثنایی است. همهی مردودیهای سال گذشته و اخراجیهای مدارس دیگر در این کلاس جمع شدهاند.» ظاهراً این بچهها را در یک کلاس جمع کرده بودند تا از پراکنده شدن آنها در کلاسهای دیگر و تأثیر آنها روی بقیهی دانشآموزان جلوگیری کنند؛ اما فکر این جایش را نکرده بودند که هیچ معلمیحاضر نشود به این کلاس وارد شود. چقدر این مدیر هندوانه زیر بغل من گذاشت تا مرا راضی کرد که پنج ـ ششتا از درسهای این کلاس را به عهده بگیرم.
داد زدم: «ساکت!»
صدایم در هیاهوی بچهها مثل قطرهای در دریا بود. دو ـ سه بار با کف دست زدم روی میز؛ اما فقط دستم را به درد آوردم. گفتم: «لطفاً صلواتی بفرستید!»
همهمه بیشتر شد.
ـ خفه شید!
ـ حناق بگیرید!
ـ ساکت میشید یا ساکتتون کنم!
ـ مبصر کیه!
انگار نه انگار که معلمی سر کلاس است. هرکس داشت کار خودش را میکرد. حرف میزدند، موشک پرتاب میکردند، میخندیدند... از حق نباید گذشت سه نفر ساکت ساکت بودند. آن هم بهخاطر این بود که خواب بودند. کاش که همهشان خوابشان میآمد. دیگر داشتم کلافه میشدم. تا حالا کلاس اینجوری ندیده بودم. اولین کلاسی بود که میدیدم دانشآموزانش دیوانهی دیوانه هستند. بیخود نبود که هیچ معلمی حاضر نبود پایش را توی این کلاس بگذارد. دانشآموزی که حتی با حضور معلم جدیدالورود هیچ شوکی بهش وارد نشود و حتی برای دو دقیقه لال نشود، حتماً دیوانه است. تصمیم گرفتم یکی از گُندههای کلاس را بکشم بیرون و بفرستمش پای دفتر. نگاهشان کردم.
ننهنامه
سحر شریفنیک
تعلیمات غیراجتماعیمهرداد صدقی
وام دماغسیدسعید هاشمی
خری برای تمام پلانهاعلی رشیدی
میرزا روباتمهرداد صدقی
از جلو نظامسعید طلایی
تراوشات یک ذهن آشفتهبهروز واثقی
نقطه ته خطمهرداد صدقی
قصههای خاتونمعصومه خواجوی
توی پرانتزسیدسعید هاشمی
مغزنوشتههای یک نوزادمهرداد صدقی
مرغ شَلبهناز ضرابیزاده
رقص با گربه هامهرداد صدقی
کافه خندهعلیرضا لبش
کلینیک حیواناتافشین تللو
دو قطعه عکسابراهیم رها
۱۳ خاطره شیرین از سربازیرضا باباخانلو
چغندر تا پیاز شکر خدا
معصومه ذباح
یک کلاغ چهل کلاغمعصومه ذباح
حالا من میومعصومه ذباح
آش نخورده و دهان سوختهمعصومه ذباح
لطیفه های تصویری و نوشتاری چگونه ساخته می شوند؟محمدرفیع ضیایی
من بدو اژدها بدوجک پریلوتسکی
محله آسایشفرهاد حسنزاده
محله میکروب خانسیدسعید هاشمی
آقای گام و مخفی گاه اسرارآمیزاندی استنتون
آقای گام و درخت گیلاساندی استنتون
حجم
۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
حجم
۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
مرحبا به نویسنده ،کتاب خوبیه از خریدش پشیمان نمی شوید بیشتر داستانها طنز و بعضاًدارای نکاتی قابل تأمل، من از خواندنش لذت بردم.
فقط یک داستان آقای گل🏃⚽🌷🌹😅 و بچه های باحال😁 اون کلاس و معلم تیزشون 😎 خندوند منو😂😂😂 عالی بود👌👌👌 باقی جالب بودن فقط... و در کل تفنن خوبی بود😊.
کتاب خوبی بود... ولی دقیقا نمیشه اسمشو گذاشت طنز 😊.. انگار سعی داشته درباره اتفاقات جامعه بنویسه و کاملا موفق نشده... ولی در کل خوب بود... کتاب یه جوری بود که اسمش وادار به خوندنش می کردت.. و انگار نویسنده تو این کتاب بدجور
کتاب جالب و سرگرم کننده ای بود... در بعضی از داستان ها به زیبایی و به زبان طنز به بعضی بی انصافی ها و ظلم هایی که در حق انسان های لایق شده بود اشاره شده بود. و همچنین این که چه
یه کتاب عالی و تودل برو... چه قدر خوب بود... من که کلی کیف کردم و خندیدم باهاش... دم نویسنده گرم... ممنون طاقچه...
کتاب ارزش یکبار خواندن رو داشت ولی نمیشد اون رو چندان طنز نامید در کل جالب بود
تفننی خوب بود
خیلی جذابه،حتما بخونیدش
کتاب خوبی نبود سطح پایین
چی میشه نمونه رو زیاد کنید موضوع هم موضوع خوبیه