کتاب عمارت نیمهشب
معرفی کتاب عمارت نیمهشب
کتاب عمارت نیمه شب نوشته سپیده سیاوشی ده داستان کوتاه است که در فضاها و مکان های گوناگون اتفاق میافتند. کتاب عمارت نیمهشب تصویری از انسان تنها و رها شدن در مرز سنت و مدرنیته است.
درباره کتاب عمارت نیمهشب
نویسنده در کتابش به سراغ خشونت پنهان در لایههای زندگی شهری میرود و انسان مدرن را در جایگاه یک موجود مختار اما اسیر نگاه میکند. این کتاب زنان درونگرا و خونسرد طبقه متوسط را بررسی میکند و دنیای آنها را بازبینی میکند.
کتاب عمارت نیمهشب مجموعهای از داستانهای جذاب و خواندنی است که مخاطب هرثانیهی آن را حس میکند و با تصاویر برای خودش بازسازی میکند.
خواندن کتاب عمارت نیمهشب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقه مندان به ادبیات داستانی معاصر پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب عمارت نیمهشب
مامان بلند میشود و دستش را پشتم میکشد و میگوید «من میدونستم میکشه.» بعد با دست در اتاق را نشان میدهد. «حولهش رو میتپوند زیر در اتاق که بو نیاد بیرون. صبحها همیشه در گیر میکرد وقتی میخواستم بازش کنم.»
خم میشود و لیوان را میگذارد زیر تختِ نوید و میرود بیرون. آرامآرام، انگار زمان را کُند کرده باشند. گریه میکنم. برای بار هزارم یاد آخرینباری میافتم که نوید را دیدم. داشت میرفت بیرون. مامان داد زد سرش «یهذره محبت تو دلت نیست. این داره میره...»
دوست داشتم به مامان بگویم چهکارش داری؟ خداحافظی میکنیم، حالا چه اینجا، چه فرودگاه. اما نگفتم. دستم ماند به زیپ چمدان و چشمم به راهرو که ببینم میماند یا نه. نماند. دوست داشتم بماند. با کفش تا نزدیک مبلهای هال آمد و بغلم کرد، محکم. بعد درگوشم گفت «میری...»
همین. انگار یادم انداخت دارم میروم. دارم دور میشوم. آنجا که بودم چندباری تلفنی باهاش حرف زده بودم. اما این یک سال آخر نه.
اشکهایم تمام شده و فقط صدای نالهمانندی پشت هم از حلقم بالا میآید. همان سرجایم سر میچرخانم و دیوارهای اتاقش را نگاه میکنم. خالی است و لکههای کندهشدهٔ رنگ توی چشم میزند. از وقتی که رفتهام این دیوارها کهنهتر شده یا کهنهتر به چشمم میآید؟
جای قابعکسی زرد روی دیوار مانده. هر چه فکر میکنم یادم نمیآید کدام قاب روی این دیوار بوده. پاهایم را به موکت چرکمُردهٔ اتاق میکشم و انگشتهای پایم را نگاه میکنم. نوید وقتی بچه بود روی زمینِ این اتاق میخوابید. تخت مال نیما بود. آن یکی اتاق مال من و نسترن بود. روی این موکت میخوابید. پشت هم این جمله توی ذهنم میآید و بیشتر هقهق میزنم.
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۹۰ صفحه
نظرات کاربران
نویسنده برنده جایزه نویسندگی برای کتاب قبلیش هست. این کتاب هم مجموعه داستانهای کوتاه هست اغلب برش هایی از زندگی خانم های درگیر مشکلات.