کتاب غیرزمینی
معرفی کتاب غیرزمینی
کتاب غیرزمینی، نوشته سینتیا هند است و با ترجمه سحر ابراهیمی منتشر شده است. کتاب غیرزمینی جلد اول مجموعهی جذاب غیرزمینی است. این کتاب ماجرای دختری را دنبال می کند که روزی میفهمد با دیگران تفاوت دارد.
درباره کتاب غیرزمینی
کلارا گاردنر یک روز میفهمد فرشتهواره است. داشتن خونِ فرشته که از میان رگهایش جریان دارد باعث میشود که از انسانها (واژهای که درمییابد دیگر برای او کارایی ندارد) باهوشتر، قدرتمندتر و سریعتر باشد، کلارا میفهمد چیزی که برای انجام دادنش روی زمین قرار داده شده است یک ماموریت مهم است.
او میفهد باید مسیر دیرگری را برای زندگی انتخاب کند و این انتخاب برای او سرنوشتی دیگر رقم خواهد زد. او به میان عشق و نفرت و وفاداری و خیانت و خوب و بد باید انتخاب کند و این انتخاب مسیر زندگیاش را میسازد.
خواندن کتاب غیرزمینی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندا به ادبیات داستانی فانتزی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب غیرزمینی
جویدهجویده میگویم: «ولی... مدرسه چی میشه؟ دوستام؟ کارِت چی؟»
«فکر میکنم یه مدرسهٔ جدید میری و دوستای جدید پیدا میکنی. یه کار جدید پیدا میکنم یا یه راهی پیدا میکنم که تو خونه کار کنم.»
«جفری چی؟»
خندهٔ کوتاهی سر میدهد و دستم را نوازش میکند انگار که سؤال احمقانهای است. «جفری هم میآد.»
با فکرکردن به ارتش دوستان جفری و نمایشهای تمامنشدنیِ بازیهای بیسبال، مسابقات کشتی، تمرینهای فوتبال و همهٔ چیزهای دیگر، میگویم: «اوه، آره، عاشقش میشه.» ما زندگیِ خودمان را داریم، من و جفری. برای اولینبار درمییابم برای چیزی بیشتر از آنچه پیشبینی کردهام، زندگی میکنم. مأموریتم قرار است همهچیز را تغییر بدهد.
مامان کتاب درختها را میبندد و موقرانه از آنسوی میز آشپزخانه به من نگاه میکند.
میگوید: «این خیلی مهمه کلارا. این تصویر ذهنی، این مأموریت؛ برای همینه که اینجایی.»
«میدونم. فقط فکر نمیکردم مجبور باشیم بریم.»
از میان پنجره به حیاطی که با بازی در آن بزرگ شدهام، نگاه میکنم؛ تاب قدیمی بیحرکتم که مامان هرگز به فکر بازکردنش نیفتاده است، ردیفی از بوتههای گل رز پشت نردهها که از وقتی که بهیاد میآورم، آنجا بودهاند. پشت نردهها تقریباً میتوانم طرح مهآلود کوههای دوردست را که همیشه در حاشیهٔ دنیایم قرار داشتهاند، تشخیص دهم. میتوانم صدای غریدن قطار کالترین را که از بلوار شورلاین عبور میکند و با کمی تمرکز بیشتر، صدای ضعیف موسیقی را از گریت آمریکا۱۳ که دو مایل آنطرفتر است، بشنوم. محال بهنظر میآید که هرگز این مکان را ترک کنیم.
گوشهٔ دهان مامان با لبخند مهربانی فرو میرود.
«فکر کردی میتونی برای تعطیلات به یه جا پرواز کنی، مأموریتت رو کامل کنی و برگردی؟»
«آره، شاید.» با خجالت نگاهم را برمیگردانم. «کِی میخوای به جفری بگی؟»
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۳۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
نظرات کاربران
به نظرم احساسی که این کتاب القا میکنه، شبیه حسیه که موقع خوندن رمان گرگ و میش به ادم دست میده؛ انگار فضای هر دو کتاب متعلق به یه دنیای واحده اما با کرکترها و عناصر متفاوت. این کتاب دقیقا
خب من سه جلد این کتاب رو خوندم و احساس میکنم میتونست ادامه داشته باشه . البته معمولا از چنین مثلث های عشقی خوشم نمیاد و حتی برام زجر آوره اما این کتاب خیلی برام قشنگ بود من ضعف شخصیتی
خیلی وقت پیش جلد یک رو خونده بودم. ایدهی متفاوتی داره. سعی کرده از کلیشهها هم فاصله بگیره. برای فانتزی خوانا تجربه جالبیه.
فانتزی و داستان عاشقانه و تینیجری قشنگیه من به شخصه دوست اش داشتم
جزو بهترین عاشقانه های فانتزی.من به شخصه باهاش زندگی کردم.پر از هیجان و عاشقانه های زیباست.انگار جای شخصیت ها داری زندگی میکنی و احساساتشون رو مثل احساسات خودت حس میکنی
این کتاب عالی بود.
چقدر عالی خیلی منتظرش بودم