
کتاب سوگند اژدها
معرفی کتاب سوگند اژدها
کتاب سوگند اژدها با عنوان اصلی «The Dragon's Promise» نوشتهٔ الیزابت لیم و ترجمهٔ اطلسی خرامانی است. انتشارات آذرباد این رمان را برای نوجوانان منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی معاصر انگلستان قرار میگیرد، یک ماجراجویی هیجانانگیز است که در سبک فانتزی نوشته شده است. داستان پیرامون تلاشهای «شیوری» بهعنوان شاهدخت «کیاتا» میگذرد. او قول داده مروارید اژدها را به صاحب اصلیاش بازگرداند. آیا میتواند؟ نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سوگند اژدها اثر الیزابت لیم
کتاب سوگند اژدها که چاپ دوم آن در سال ۱۴۰۳ در ایران منتشر شده، جلد دوم از مجموعهٔ «شش درنای سرخ» (Six Crimson Cranes) است. این اثر برابر با یک رمان معاصر و انگلیسی برای نوجوانان و نامزد جایزهٔ Readers' Favorite در ژانر فانتزی و علمیتخیلی نوجوان (۲۰۲۲) است. این داستان شما را در مسیرها و ماجراجوییهای شخصیتها همراه میکند و شما را به دنیایی خیالانگیز میبرد. گفته شده است که با خواندن کتاب حاضر میتوان با فرهنگ و روحیهٔ مردمان قدیم آشنا شد. این رمان ۴۶ فصل دارد.
خلاصه داستان سوگند اژدها
داستان جلد اول از مجموعهٔ «شش درنای سرخ» (Six Crimson Cranes) که نامش «شش درنای سرخ» است، پیرامون «شیوری»، شاهدخت «کیاتا» است که رازی پنهان دارد؛ جادویی در رگهایش جریان گرفته که تابهحال آن را بهخوبی پنهان کرده، اما صبح روز نامزدیاش کنترل خود را از دست میدهد. اول به نظر میرسد اشتباهش موجب خوششانسی و مانع از ازدواجی شده که هرگز نمیخواست اتفاق بیفتد، اما همین باعث جلب توجه نامادریاش «رایکاما» میشود. این نامادری هم جادوی سیاهی ویژهٔ خودش دارد؛ پس شاهدخت جوان را از قصر طرد میکند، برادرانش را به درنا تبدیل کرده و به شیوری هشدار میدهد که نباید در این مورد به کسی چیزی بگوید؛ چراکه با هر کلمه که از دهانش خارج شود یکی از برادرانش خواهد مرد. شیوریِ بیپول، ناتوان در حرفزدن و تنها بهدنبال برادرانش میگردد و در این بین پرده از توطئهای برای به چنگآوردن تاجوتخت برمیدارد؛ توطئهای که حتی از خیانت رایکاما هم عجیبتر، حیلهگرانهتر، فریبدهندهتر و پیچیدهتر است. حالا فقط شیوری است که میتواند اوضاع پادشاهی را مرتب کند.
داستان جلد دوم از این مجموعه که «سوگند اژدها» نام دارد، پیرامون «شیوری»، شاهدخت «کیاتا» است که اینبار در بستر مرگ قول داده مروارید اژدها را به صاحب اصلیاش بازگرداند، اما وفای به این عهد خطرناکتر از چیزی است که تصور میکند. او باید به قلمرو اژدهاها سفر کند، در میان دسیسههای سیاسی انسانها و اژدهاها راه خود را پیدا کند، از دست دزدانی که برای تصاحب مروارید دست به هر کاری میزنند، بگریزد و همزمان چهرهای بینقص از یک شاهزاده ارائه دهد؛ تا دشمنانی را که بهخاطر خون جادوییاش خواهان سوزاندن او هستند، منصرف کند. مروارید باری عادی نیست؛ با نیرویی شوم میتپد. مروارید یک لحظه بهکمک شیوری میآید و لحظهای دیگر به او خیانت میکند. مروارید تهدیدی است که خانوادهاش را از هم میپاشد و رشتهٔ تقدیر میان او و عشق واقعیاش، «تاکان» را قطع میکند. با شیوری همراه شوید تا سرانجام داستان را بدانید. او باید از تمام نیرویی که در وجودش دارد استفاده کند تا از زندگی و عشقی که برای به دستآوردنش جنگیده، محافظت کند.
چرا باید کتاب سوگند اژدها را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر میتواند برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی و فانتزی با مایههای اسطورهای و افسانهای لذتبخش باشد.
کتاب سوگند اژدها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به نوجوانان دوستدارِ ادبیات داستانی معاصر انگلستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره الیزابت لیم
الیزابت لیم (Elizabeth Lim) در سال ۱۹۵۲ میلادی در کانتیکت به دنیا آمد. دوران دانشجویی خود را در دانشگاه پنسیلوانیا گذراند. اولین رمانش با نام «جنگجویان» در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. آثار این نویسنده شامل بیش از ۳۰ کتاب میشود و بیش از ۶۰ میلیون نسخه از آثار او در سراسر جهان فروخته شده است. او برندهٔ چندین جایزهٔ ادبی مانند جایزهٔ «ریتز»، جایزهٔ رمان تاریخی «هولیستر» و جایزهٔ «نیوبری» بوده است. الیزابت لیم مخاطبان خود را در تاریخ غوطهور میکند و قصهها و اتفاقهای عاشقانهای را به تصویر میکشد.
بخشی از کتاب سوگند اژدها
«حالا از اینکه کمک کراملان را خواستم، بیشازپیش پشیمان بودم. حینی که از اقیانوس دور شده و به سمت مرکز کیاتا پرواز کرد قلبم از وحشت در سینه فروریخت.
من که در اوج درماندگی میخواستم توجه کراملان را به سمت خود جلب کنم فریاد زدم: «صبر کن! صبر کن! مردم میبیننت!»
نمیدانم صدایم را میشنید یا نه؛ اما تصادفی نبود که بلافاصله برخلاف آنچه گفته بودم عمل کرد، پایین رفت و سرعت گرفت. حالا وقتی دهکدهها را یکبهیک پشت سر میگذاشتیم میتوانستم صدای فریاد مردم را بشنوم.
هزار سال بود که کسی اهریمنی ندیده و حالا فقط میتوانستم تصور کنم که دیدن این کابوس عظیم که بالهایش بهتنهایی میتوانست مسیر نور خورشید را مسدود کند، چه ترس و وحشتی به جان روستاییان انداخته بود.
به کراملان گفتم: «منظور من از کمک کردن این نبود. بسه! بسه!»
کیکی از پشت سر فریاد زد وقتی به یه اهریمن اعتماد میکنی همین میشه. زود باش و قبل از اینکه این دیوونه تو رو وسط آسمون رها کنه بپر روی پشت برادرهات.
حتی اگر میخواستم اینچنین کنم هم نمیتوانستم. برادرانم نمیتوانستد خود را با سرعت او هماهنگ کنند و هیچکس توان پیشبینی حرکات او را نداشت. یک ثانیه در میان تاب خورده، مسیرش را تغییر میداد و انگار صدای جیغهایی که به گوش میرسید او را بیشتر تحریک میکرد.
با خود اندیشیدم وای خدایا، ایکاش کابوس باشه. شاید اهریمنها توی لاپزور اسیرم کردن و حالا هنوز بیهوشم؛ اما قدری بیشتر فکر کرده و به این نتیجه رسیدم که چنین سرنوشتی را به آنچه حالا در حال رخ دادن بود ترجیح نمیدهم.
آنچه میدانستم این بود که وقتی به کوهستان مقدس رسیدیم نیمی از کیاتا کراملان را دیده بودند.
کراملان بیتوجه به سربازان سردرگم و مسلح کنار رخنه در هوا شناور مانده بود. جو تغییر میکرد و من متوجهش بودم. خردهسنگهایی از دامنهٔ کوهستان به پایین روان شده و درختان جنگل تکانی خوردند. نمیدانستم اهریمنان کوهستان به سمت من هجوم میآورند یا به سمت کراملان.
کراملان سکوت را شکست و گفت: «صداشون رو میشنوی؟ صداشون رو میشنوی؟»
اهریمنان زمزمه میکردند شیوری... ما رو آزاد کن...
فریاد زدم: «بله، میشنوم. حالا میشه تمومش کنی؟»»
حجم
۴۷۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۶۳ صفحه
حجم
۴۷۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۶۳ صفحه