دانلود و خرید کتاب مقدس سینتیا هند ترجمه سحر ابراهیمی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مقدس اثر سینتیا هند

کتاب مقدس

نویسنده:سینتیا هند
انتشارات:نشر ویدا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مقدس

کتاب مقدس، غیرزمینی نوشته سینتیا هند، جلد دوم مجموعه‌ی مقدس است. کتاب مقدس، غیرزمینی؛ جلد دوم درباره‌ی انتخاب‌های سخت کلارا، عشق و از دست دادن است. 

کتاب مقدس، غیرزمینی؛ جلد دوم را با ترجمه‌ی سحر ابراهیمی بخوانید و در یک داستان جذاب ماجراجویانه غرق شوید.

درباره‌ی کتاب مقدس، غیرزمینی؛ جلد دوم

کلارا ماه‌ها آموزش دیده بود تا بتواند با آتش تصاویر ذهنی‌اش مواجه شود. ولی خیلی زود مجبور شد دست به انتخابی بزند که برای آن آماده نبود. این ماجرا برای او یک یادگیری بزرگ داشت: هیچ‌چیز درمورد فرشته‌‌واره بودن به آن سادگی که فکر می‌‌کرد، نیست. بهرحال کلارا باید میان عشقش به تاکرو نقش‌های پیچیده‌ای که باید بپذیرد گیر افتاده است. اما انگار همه‌ی اینها کافی نیست. حالا کلارا فهمیده که به زودی یکی از عزیزانش را هم از دست می‌دهد...

سینتیا هند در داستان مقدس، غیرزمینی، به خوبی توانسته است از عشق، انتخاب و از دست‌دادن‌ها صحبت کند. کتاب مقدس، غیرزمینی، داستانی بی‌نظیر است که در نهایت از ارزش شناخت خود و بهایی که باید برای آن بپردازیم صحبت می‌کند.

کتاب مقدس، غیرزمینی؛ جلد دوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر جلد اول این مجموعه را خوانده‌اید، حالا نوبت کتاب مقدس، غیرزمینی؛ جلد دوم است. کتاب مقدس، غیرزمینی؛ جلد دوم برای دوست‌داران ادبیات فانتزی هم جذاب و خواندنی است. 

درباره‌ی سینتیا هند

سینتیا هند در سال ۱۹۷۸ در آیداهو به دنیا آمد. او یکی از نویسندگان کتاب‌های کودک و نوجوان است که کتاب‌هایش همیشه در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار دارد. سینتیا هند تحصیلاتش را در رشته داستان‌نویسی تا مقطع دکترا ادامه داد و حالا به همراه همسر، فرزندان، گربه‌ها و سگش در آیداهو زندگی می‌کند. 

نظرات کاربران

StarShadow
۱۴۰۱/۰۸/۱۹

مقدس، کتابی در ژانر عاشقانه_فانتزی(بیشتر عاشقانه) هست که فرشته ها، شخصیت های ماورایی اون هستن. این کتاب جلد دوم مجموعه ی غیرزمینی هست؛ که به نظرم از جلد اول، جذاب تر وهیجان انگیز تر بود. هرچند که از همون ابتدای کتاب،

- بیشتر
A
۱۴۰۱/۰۴/۲۷

پیشنهاد میکنم حتما بخونید. و یه درخواست هم از طاقچه داشتم لطفا کتابهای بیشتری از نشر ویدا بگذارید تا علاقه مندان مطالعه کنن.

sheyda
۱۳۹۹/۱۱/۲۹

حتما بخونیدش . فوق العاده بود . من واقعا این مجموعه کتاب رو دوست دارم .

کاربر 7570449
۱۴۰۳/۰۲/۰۸

فانتزی و داستان عاشقانه و تینیجری قشنگیه من به شخصه دوست اش داشتم

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۰)
از اینکه می‌گوید نگران نباش، متنفرم. معمولاً همان موقع‌هایی این را می‌گوید که یک دلیل نکبتی خیلی خوب برای نگرانی دارم.
StarShadow
با اینکه می‌دانم خنده‌دار نیست، به اینکه ابلیس دارودسته داشته باشد، می‌خندم.
StarShadow
احمق‌ها از همراهی همدیگر لذت می‌برند.
StarShadow
می‌دانم دوستم دارد. اما همچنان دارد چیزی را از من مخفی می‌کند. رازها هرگز تمام نمی‌شوند.
StarShadow
توی بعضی فیلم‌ها و رمان‌های عشقی همهٔ پسرها دور یک دختر می‌گردند، با اینکه اصلاً چیز خاصی توی وجود آن دختر نمی‌بینید. اما باز هم احساس می‌کنی هر دو طرف حق دارند دختر را داشته باشند. و دختره هم این‌طوری است که اوه خدایا، چطور انتخاب کنم؟ ویلیام خیلی حساس است، او من را می‌فهمد، پاهای من را گرفت و بلندم کرد، اوه! چه بدبختی‌ای و این‌ها! اما چطور بدون ریف و کارهای جسورانه و عشق تاریک و اندکی سوءاستفاده‌گرش زندگی کنم؟ همیشه فکر می‌کردم این فیلم‌ها چقدر حال‌به‌هم‌زن و غیرواقعی هستند.
StarShadow
توی فیلم‌ها، شخصیت اصلی همیشه صورتش را می‌چسباند تا آخرین ردّ باقی‌ماندهٔ بوی آن آدم مرده را استنشاق کند. بعد گریه می‌کند. کاش نمی‌دانستم که چقدر آن حس‌ها واقعی هستند. چقدر آن لحظه غیرقابل‌باور بود. آنجا ایستاده بودم و به تمام چیزهایی که یک مرده می‌تواند به جا بگذارد، نگاه می‌کردم. فکر کردم چطور کفش‌ها می‌توانند هنوز اینجا باشند؟ چطور لباس‌ها زنده می‌مانند، درحالی‌که صاحب‌شان مرده؟ تار مویی روی شانهٔ یکی از بلوزهای فلانل پیدا کردم و آن را به‌آرامی میان شست و انگشت اشاره‌ام نگه داشتم، این مو زمانی به کسی که خیلی دوستش داشتم، وصل بود. مدتی طولانی نامطمئن از اینکه با آن چه‌کار کنم نگهش داشتم، بعد در نهایت رهایش کردم. اجازه دادم معلق شود. درد داشت.
StarShadow
کم‌کم دارم حس می‌کنم هر کسی که می‌آید با گفتن «خیلی متأسفم کلارا. اگه چیزی لازم داشتی بی‌معطلی زنگ بزن» یک تکه از من را خرد می‌کند.
StarShadow
وقتی کسی که دوست دارید می‌میرد، مردم غذا می‌آورند. محتوای یخچال گاردنر این است: لازانیایی بزرگ، دو پای سیب و یک کیک سیب، یک ظرف مرغ سرخ‌کردهٔ سرد، یک ظرف طاس‌کباب اسرارآمیز، یک ظرف سالاد اسفناج، کرانبری و گردو همراه یک شیشهٔ دربستهٔ سسِ پنیر آبی، و یک قرص نان گوشت. قفسه‌های یخچال بیچاره‌مان زیر بار این‌همه غذا گود افتاده‌اند. این هم چیز دیگری که از پیش بهتان نمی‌گویند: مردم آن‌قدر غذا می‌آورند که با آن می‌شود یک یتیم‌خانه در چین را سیر کرد، اما شما گرسنه نخواهید بود.
StarShadow
ـ برای این که اسب جدید بخری؟ ـ و یه تراک جدید، و منظورم از جدید دست‌دومه، منظورم از دست‌دوم تراکیه که احتمالاً سال‌های آخر عمرش رو بگذرونه، چون این تموم پولیه که می‌تونم بدم.
StarShadow
همیشه از آقای فیبز خوشم می‌آمد؛ او یک جورهایی برای ما مثل گندالف یا دامبلدور شخصی‌مان یا شخص جالب دیگری مانند این‌هاست، که با عینک شیشه گرد و دسته‌سیمی و موهای دُم‌اسبی سفیدی که به پشت گردنش چسبیده، تکمیل شده. اما در حال حاضر دارد من را می‌کشد.
StarShadow

حجم

۳۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

حجم

۳۳۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۰ صفحه

قیمت:
۲۱۰,۰۰۰
تومان