کتاب پسران نیکل
معرفی کتاب پسران نیکل
کتاب پسران نیکل نوشته کولسون وایتهد را غلامرضا صراف به فارسی ترجمه کرده است. داستانی الهام گرفته از اتفاقاتی که در مدرسهای در فلوریدا رخ داده. پسران نیکل روایتی فراموش نشدنی است که شجاعت وایتهد را به عنوان صدای پیشرو در ادبیات آمریکا تقویت میکند.
درباره کتاب پسران نیکل
این کتاب با یک شروع بینظیر آغاز میشود. روزی در میان کند و کاو در یک منطقه اطراف مدرسه ناگهان به چند استخوان میرسند، دانشجوهای باستانشناسی در آن منطقه جسد بیش از ۴۰ نفر را پیدا میکنند که بعضی هنوز چاقو در بین استخوانهای کمرشان است. در این منطقه چه اتفاقی افتاده است؟ این سوالی است که کتاب پسران نیکل به دنبال آن است.
خواندن کتاب پسران نیکل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره کولسون وایتهد
کولسن وایتهد، نویسندهٔ ۹ کتاب داستان و غیرداستان است. کتاب راهآهن زیرزمینی اولین کتاب او، از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز و برندهٔ جایزهٔ ملی پولیتزر و جایزهٔ کتاب ملی بوده است. کولسن بورسهای مکآرتور و گوگنهایم را نیز به دست آورده است. وی اکنون در نیویورکسیتی زندگی میکند.
بخشی از کتاب پسران نیکل
یکی از پسرها یا یکی از بستگانشان رسانهها را خبر کرد. دانشجویان آن موقع بعد از آنهمه مصاحبه، هنوز با بعضی از پسرها ارتباط داشتند. پسرها آنها را به یاد عموهای بیاعصاب و آن شخصیتهای سرسخت در محلههای قدیمیشان میانداختند، مردهاییکه اگر بیشتر بشناسیشان ممکن است نرم شوند اما هیچوقت سرسختی درونیشان از بین نمیرود. دانشجویان باستانشناسی ماجرای محل دفن دوم را گفتند، ماجرا را به خانوادههای پسرهایی که مرده بودند و دانشجوها برای پیدا کردن بقایای جسدشان حفاری میکردند هم گفتند و بعد از آن هم یکی از خبرگزاریهای محلی در تالاهاسی، خبرنگاری را به محل اعزام کرد. خیلی از پسرها قبلاً دربارهٔ قبرستان مخفی حرف زده بودند، اما مثل بقیهٔ ماجراهای نیکل، کسی حرف آنها را باور نکرده بود تا اینکه یکی دیگر دربارهاش حرف زد.
مطبوعات سراسر کشور داستان را منتشر کردند و مردم برای بار اول تصویری واقعیاز مدرسهٔ اصلاح و تربیت دیدند. نیکل را سه سال پیش بسته بودند و همین نشان میداد بیرحمیهای آنجا و خرابکاریهای نوجوانان در چه حد بوده است. حتی سادهترین صحنهها، مثل سالنها یا زمین فوتبال، به نظر شیطانی میآمد، نیازی نبود از هیچ نوع ترفند عکاسی استفاده کنند. فیلم پخششده تکاندهنده بود. انگار از هر گوشه سایهای دیده میشد و هر لکهای مثل خون خشکشده بود. مثل این بود که هر تصویر حقیقت تاریکی را برملا میکرد، نیکلِ موقع ورود، نیکلی نبود که موقع خروج میدیدی.
اگر این اتفاق برای مکانهای بیضرر افتاده بود، پس مکانهای بدنام چه وضعیتیداشتند؟
پسران نیکل از اجارهٔ یک همراه رقص هم ارزانتر بودند و بیشتر از پولی که میدادیگیرت میآمد، یا دستکم اینطور میگفتند. بعضی از دانشجویان سابق در سالهای اخیر گروههای حمایتی تشکیل داده بودند، دوباره یکدیگر را با اینترنت پیدا کرده بودند و در رستوران یا مکدونالد همدیگر را میدیدند یا با یک ساعت رانندگی، در خانهٔ یکیشان جمع میشدند. با هم پروژهٔ باستانشناسیشان را پیش میبردند، با حفاریهایشان به دهههای قبل میرفتند و بقایای آن روزها را جلو چشم مردم میآوردند.
حجم
۲۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۲۱۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه