دانلود و خرید کتاب آبی‌ها (جلد ۲) سعید تشکری
تصویر جلد کتاب آبی‌ها (جلد ۲)

کتاب آبی‌ها (جلد ۲)

معرفی کتاب آبی‌ها (جلد ۲)

کتاب آبی‌ها نوشته سعید تشکری رمانی تاریخی در دو جلد، درباره پزشکی مسیحی به اسم زکریای رومی است که در زمان هارون‌الرشید زندگی می‌کند و محضر امام هشتم شیعیان می‌رسد.

درباره آبی‌ها؛ کتاب دوم 

زکریای رومی در شهر هالینوبلس (حرّان) به دنیا آمده است و شهرش را بسیار دوست دارد، اما وقتی هارون الرشید او را احضار می‌کند، مجبور است دیر انطاکیه را ترک کند و به سمت دربار هارون برود. هارون مامورانی را برای بردن زکریا می‌فرستد اما وقتی او می‌فهمد امام رضا (ع) در مدینه است، مسیرش را دور از دید ماموران طوری تغییر می‌دهد که بتواند به دیدن امام مسلمانان برود.

سعید تشکری در این رمان روایتگر زندگی و احوال پزشکی مسیحی است که به دنبال پیشوا و الگوی کامل زمانه خود می‌گردد. او می‌خواهد خود را از حیطه قدرت راهبان برهاند و هم عشق زمینی و هم عشق آسمانی را درباید.

خواندن آبی‌ها؛ کتاب دوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی، به ویژه دوست‌داران رمان‌های تاریخی.

درباره سعید تشکری

سعید تشکری زاده ۱۳۴۲ شهر قوچان، نویسنده و کارگردان و رمان‌نویس ایرانی است. او فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی و عضو کانون منتقدان تئاتر و کانون جهانی تئاتر TCA است. او ادبیات نمایشی تدریس می‌کند و تاکنون برای تلوزیون و رادیو آثار زیادی را قلم زده است.

بخشی از آبی‌ها؛ کتاب دوم

زکریا شتابان و سراسیمه خود را مقابل خانه رسانده بود. دست را محکم و استوار بالا آورد، گویی می‌خواهد ضربه‌ای محکم به در بزند؛ اما سست شد. با خود اندیشید:

- مگر می‌شود این در را کوباند؟ مگر می‌شود صدای آن را به ناآرامی درآورد؟ این چه بی‌خِرَدی است که در پیش گرفتم!

دست، پایین آمد. کلونِ در را بین انگشتانش گرفت، بلندش کرد و سرِ جایش نشاند. میانِ در، آرام باز شد. می‌توانست داخل شود؛ اما به‌رسم ادب و آن‌گونه که در این دیار آموخته بود، با صدای بلند سلام کامل گفت.

پاسخی نیامد.

دوباره:

- السلامُ علیک.

صدایی ضخیم، اما زنانه از داخل حیاط گفت:

- کیستی؟‌

- زکریای طبیب هستم. به‌دنبال همسرم، وفا آمده‌ام.‌

- دیر آمده‌ای طبیب!

- آمدن یا نیامدن با طبیب نیست. بیمارم سخت‌علاج بود، باید بر بالینش می‌ماندم. وفا را بگویید بیاید.‌

- آن‌قدر دیر آمده‌ای که حتی صدای وفایت را نیز نمی‌شناسی!‌

در، بیشتر باز شد.

زکریا تازه صاحب صدا را شناخت، وفای خودش بود. گفت:

- با مردی که بیش از شانزده روز در خانه نبوده است، از درِ مزاح وارد می‌شوی!‌

انتظار لبخندی هرچند خشک بر لبان وفا داشت؛ اما دریغ، حتی از نگاهی به او.

پرسید:

- به خانه‌ات نمی‌آیی؟ بی‌تو تاریک است و ساکت.‌

وفا گفت:

- می‌دانستی چه بلایی بر سر ما آمده است و باز دیر آمدی.‌

لحظه‌ای پیش، در خانه، از کنیزت، سلما، شنیدم چه شده است.

وفا باز به حرف آمد:

- خب، چه شده است؟‌

زکریا خسته‌تر از آن بود که در مقابل در به سخن بایستد، برای خلاصی زودتر، گفت:

- مولا علی‌بن‌موسی را به‌اجبار برده‌اند، مگر غیر از این پیش آمده؟!

نَفس گرم وفا از آهی عمیق به زکریا نشست.

- در همین کلام کوتاه، خلاصه‌اش کردی. درست مانند زمانی که بر بالین بیمارت می‌روی و به او خبر مرگ زودهنگامش را می‌دهی. طبیب رومی، این حرف برای ما سنگین‌تر از این کلام کوتاه است.‌

زکریا پریشان و برافروخته شد.

-چرا بیرون نمی‌آیی؟ آمدم بگویم که «بازگشته‌ام، بازگرد» همین.‌

پشتش را به وفا کرد و خواست از خانه دور شود. کوبنده، همچون ضربه‌ای از پشت بر سرش، شنید:

- نمی‌آیم دیگر. طلاقم را می‌خواهم!

زکریا درجا ایستاد. چه می‌شنید، آن‌هم از وفا. زندگی آن‌دو که حتی لحظه‌ای به خشم و اندوه و اختلاف نگذشته، چگونه است که ناگهان آوار جدایی می‌خواهد بر آن فرود آید؟!

از وفا شنید:

- این‌گونه خودت آسوده خواهی شد.‌

- حرف خانه را جز 

fa.rajab
۱۴۰۰/۰۲/۲۸

فقط میتونم بگم عالی بود😭❤ داستان در بستر هجرت امام رضا (ع) و اهل بیتشون از مدینه به مرو اتفاق میفته‌. تا حدودی ادامه ی جلد اولشه و شخصیتهای اصلی تقریبا همونن، زکریا و وفا؛ ولی بدون خوندن جلد اولش

- بیشتر
مکروبه
۱۴۰۱/۰۴/۲۴

ازقشنگ ترین کتاب هایی که اختناق دوره امام رضا رو روایت میکنه با خوندن این کتاب فهمیدم که دراین دوره شیعه اهل بیت بودن کارسختی نیست خوشا به حال وفا... علی... زکریا...

مُحَ‌ـمَّدجَوٰآد🕊
۱۴۰۲/۰۳/۱۰

فقط میتونم همه چیش فوق العااااده بود🥺🥺🥺 دیشب که شبِ میلاد آقام امام رضا(ع) بود با این کتاب آشنا شدم و از بس شیرین بود تا صبح نخوابیدم و دو جلدش رو خوندم🥲وقتی خوندمش بیش از پیش عاشق و شیفته‌ی کرم

- بیشتر
hiba
۱۴۰۲/۰۴/۲۵

کتاب ادامه کتاب اول آبی‌ها و بیشتر درمورد وقایع دوران امام رضا(ع) ویکی از اطبای اون زمان می‌باشد. من این کتاب رو بیشتر از کتاب اول دوست داشتم وداستانش تا حدودی چرایی وجریانات مابعداز منتقل شدن امام به خراسان رو

- بیشتر
fnqdy
۱۴۰۲/۰۲/۰۲

من نسخه چاپیشو خوندم اون کتاب هردو جلد رو در یه جلد اورده بود خیلی قشنگه هم رمانه و شیرین هم اطلاعات زیادی رو در مورد شرایط اجتماعی سیاسی زمان امام رضا ع به ما میده و با خوندنش متوجه

- بیشتر
فاطمه
۱۴۰۲/۰۱/۲۰

قلم اقای تشکری در ذهن من با امام رضا پیوند خورده… چون هر کتابی که تا به حال از ایشون خوندم درباره امام رضا علیه السلام و اتفاقات مربوط به زندگی ایشون بوده… قلمشون ان‌شاءالله روز به روز پر توان

- بیشتر
فاطمه خلج
۱۴۰۱/۰۷/۰۶

این کتاب رو چه کسی به من معرفی کرد؟ ایام شهادت مولا علی ابن موسی الرضا، جامانده از زیارت مشهد، برنامه پخش زنده از حرم میدیدم. روی میز مقابل مهمان برنامه که استاد گرانقدر رحیم پور ازغدی بودند، چند کتاب بود،

- بیشتر
Hadith
۱۴۰۱/۰۲/۰۸

کتاب خوبی بود و ادامه جلد اول. فقط درعجبم که جمهور که بود؟! مگر وزیر مامون، فضل بن سهل نبود؟

N.Zahra.M
۱۴۰۱/۰۱/۰۴

این کتاب همون کتاب جلد اول هست فقط پولتون هدر میره. نخرید. همون جلد اول از جایی که وفا میخواد بره رو دوباره نوشته.نخری کتاب رو

کوه را اگر نتوان برداشت، می‌توان در میان آن حفره‌ای ایجاد کرد و به آن‌سویش رفت، البته اگر عاشقِ رفتن باشی، اگر عاشقِ رسیدن باشی؛ وگرنه همان پشت کوه می‌مانی و می‌پوسی.
چڪاوڪ
انسان‌ها به کار و پیشهٔ خود شناخته نمی‌شوند؛ انسان را انسان‌بودنش معنا می‌کند. اگر آن گوهر را از او بگیرند، وسیله است، همچون داسی و بیلی و کلنگی.‌
چڪاوڪ
عطر موسی‌الرضا را اگر می‌خواهید ببویید، نه در تعارف، نه در اشک، قول می‌خواهد از سرِ جان‌دادن.
چڪاوڪ
‌- می‌ترسم. گاهی ندانستن حقیقت، بهتر است. ‌- ندانستن حقیقت برای خفتن خوب است؛ اما تو بیداری و می‌خواهی بیداری را بیابی.
چڪاوڪ
اگر زنی نباشد، سرزمین خانه عجیب خالی می‌شود، کویری برهوت و خشک که گویی آتش، تمام گیاهان و جانورانش را سوزانده است.
چڪاوڪ
مولای من، این هجران کی به اتمام می‌رسد؟ شما که از فاصله‌های دور، به حال ما آگاهید و می‌دانید با کدام کلام شفایمان دهید، چرا نمی‌گذارید چشم به دیدارتان روشن کنم و تکلیف بجویم؟!
چڪاوڪ
دل، تنها آن تکه‌گوشت نیست که در سینه می‌تپد. دل راه می‌رود، پرواز می‌کند، اوج می‌گیرد،‌ بلا می‌کشد و خود را به معشوق می‌رسد، اگر واقعاً دل باشد.
fa.rajab
عجله می‌کنی زکریا، مدام باعجله تصمیم می‌گیری، ابتدا سفر خود را به اتمام برسان. سپس از ایشان بخواه و بپرس چه کنی. انسانی که مولا و سرپرست دارد، ابتدا باید حال خود را به او عرضه کند.‌
fa.rajab
دل، تنها آن تکه‌گوشت نیست که در سینه می‌تپد. دل راه می‌رود، پرواز می‌کند، اوج می‌گیرد،‌ بلا می‌کشد و خود را به معشوق می‌رسد، اگر واقعاً دل باشد.
م.ظ.دهدزی
انسان‌ها به کار و پیشهٔ خود شناخته نمی‌شوند؛ انسان را انسان‌بودنش معنا می‌کند. اگر آن گوهر را از او بگیرند، وسیله است، همچون داسی و بیلی و کلنگی.‌
hiba

حجم

۱۰۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۰۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۷۰%
تومان