دانلود و خرید کتاب فردا مسافرم مریم راهی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب فردا مسافرم اثر مریم راهی

کتاب فردا مسافرم

نویسنده:مریم راهی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فردا مسافرم

کتاب فردا مسافرم نوشته مریم راهی است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است. کتاب فردا مسافرم داستانی جذاب در قلب واقعه عاشورا است.

درباره کتاب فردا مسافرم

فاطمه دختر جوانی است که به مردی دل باخته است، مردی که او از گروه امضاکنندگان نامه دعوت امام حسین(ع) به کوفه است. پدر فاطمه به امام حسین(ع) ملحق شده است اما پدر به‌خانه برمی‌گردد و اندکی بعد کاروان اسرا وارد کوفه می‌شوند.

این کتاب اثری جذاب است که عشق محور اصلی آن است. در این کتاب سه روایت از عشق روایت می‌شود روایت اول، عشق فاطمه است، روایت دوم عشق اسرا و خانواده شهدای عاشورا به خاندان خود و عشق سوم، عشقی که فرزندان و پدران خاندان اهل بیت(ع) نسبت به آنها ابراز می‌کردند.

در دنیای امروز که ادبیات داستانی کمتر به وقایع دینی مهم می‌پردازند این کتاب مانند گوهری تابناک است. 

خواندن کتاب فردا مسافرم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان داستان‌های مذهبی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب فردا مسافرم

- آری، ای نازدانهٔ مادر!... می‌توان یافت... آن گونه که تو یافته‌ای بی‌آنکه خود بدانی و من نیز که مادرت...

فاطمه گیسوان را از گرد گریبانش پس می‌زند و بر دستان مادر می‌ریزد و:

- آیا این است تعبیر رویای من؟... رفعتی که نمی‌دانیم از چیست و برای چه؟

ثمامه می‌خندد و بوسه‌ای بر گیسوان عطرآگین فاطمه می‌زند:

- نه دختر خوش‌قلب من!... اگر رویای تو راستین باشد تعبیرش این است که تو به همسری مردی بلند مرتبه درخواهی آمد...

فاطمه متحیر از کلام مادر:

- اکنون وقت مزاح نیست مادر جان!

ثمامه بی‌اعتنا ادامه می‌دهد و همچنان نوازش می‌کند دختر جوان و بلند بالای خود را:

- و سپس مادر چهار فرزند خواهی شد، که اولینِ ایشان چهره‌ای دارد همانند قرص قمر، و آن سه دیگر چون ستاره می‌درخشند...

فاطمه سر از دامان ثمامه برمی‌دارد و با خشمی ملیح خیره به او می‌گوید:

- اگر دیگر بار این چنین با قلب و جان من مزاح کنی پدر را خبر می‌کنم تا حق مرا از تو بستاند...

ثمامه می‌خندد:

- پدرت در برابر من آنچنان پای سست می‌کند که حق خویش را نیز نمی‌تواند بستاند...

هر دو می‌خندند و ثمامه در میان خنده‌ها به فاطمه می‌گوید:

- تو در میان دختران این قبیله سرآمدی به شجاعت، به زیبایی، به توانگری در فضل و بیان... تو شعر می‌سرایی... و سخنوری هستی که اگر من حضور نداشته باشم رقیبی نخواهی داشت... حال از چه روی می‌اندیشی که با تو مزاح می‌کنم؟... عاقبت تو را نیز همسری باید... نه این است که می‌گویم؟

حزام پرده پس می‌زند و کلام ثمامه نیمه می‌ماند:

- اولاً دخترت دیگر طفل نیست که او را مقابل خود نشانده‌ای به شانه کردن گیسوانش... او را دیگر عروس بدان...

زیبایی‌های فاطمه را نگاه می‌کند و:

- ثانیاً مادرت مزاح نمی‌کند دخترم!... رویای تو راستین است...

ثمامه می‌گردد سوی حزام:

- تو از کجا می‌دانی؟... آیا خبری داری برای‌مان از آن مرد بلند مرتبه؟

فاطمه گونه‌هایش سرخ می‌شود از شدت حیا، دست دراز می‌کند و معجر از روی گلیم به سوی خویش می‌کشد و بر سر می‌اندازد، آن گونه که پیشانی‌اش را نیز بپوشاند و حائل شود میان چشم‌ها و دیدار پدر. حزام رو می‌کند به ثمامه:

- عقیل بن ابی‌طالب به خواستگاری دخترمان آمده است...

ثمامه دست بر گونهٔ خویش می‌گذارد از شدت شگفتی و می‌پرسد:

- برای که؟... برای خویش؟

حزام سر تکان می‌دهد و بر زمین می‌نشیند:

- نه... برای برادرش حیدر کرّار... علی بن ابی‌طالب...

ثمامه چشم گرد می‌کند و سریع بر دو زانو می‌نشیند به احترام نام مولا و:

- چه می‌گویی؟... داماد رسول‌الله؟... آیا درست شنیدم؟... امیر مؤمنان؟

- آری... درست شنیدی... من خود نیز همانند تو باورم نمی‌شد آن دم که از عقیل شنیدم...

پریشان موی و خاک‌آلود
سیدمحمدعلی فتاح‌زاده
برادر من تویی
داوود امیربان
افطار در کلیسا (جلد نهم)
مهدی میرکیایی
دریچه‌ای به عالم پنهان
گروه محتوایی موسسه جوانان آستان قدس رضوی
به امین بگو دوستش دارم
مریم راهی
گوهر شب چراغ
مظفر سالاری
درسا و ماجرای عجیب کلاس دوم
نسیم مرعشی
بار باران
سعید تشکری
موسی‌ترین به طور
سید علی شجاعی
ملداش
مهدی کرد فیروزجایی
دریای بی کران
گروه محتوایی موسسه جوانان آستان قدس رضوی
مناجات
سیدمهدی شجاعی
شیطان در خانه
سیدسعید هاشمی
غربت، نصرت، مراجعه
مسعود بسیطی
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
مغازه خودکشی
ژان تولی
آبنبات هل دار
مهرداد صدقی
رویای نیمه‌شب
مظفر سالاری
آب‌نبات پسته‌ای
مهرداد صدقی
دختری که رهایش کردی
جوجو مویز
پنج قدم فاصله
ریچل لیپینکات
مغازه خودکشی
ژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)
الیف شافاک
بیمار خاموش
الکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگان
بهار برادران
یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
کیمیاگر
پائولو کوئیلو
مردی به نام اوه
فردریک بکمن
جزء از کل
استیو تولتز
سمفونی مردگان
عباس معروفی
آبنبات هل‌دار
مهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادو
جی.کی. رولینگ
سایه باد
کارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین می‌کنم
زهرا بلنددوست

نظرات کاربران

کاربر ۳۱۳۲۳۳۲
۱۴۰۱/۰۵/۲۸

بسیار بسیار لطیف و شاعرانه و عاشقانه 💔 من سراسر این کتاب را با اشک و آه خواندم، درست مثل این که مقتل میخوانم.😭😭 خانم راهی! اجرتون رو از پنج بانویی که در این اثر یاد کردید، بگیرید ان شاءالله🤲

•| زِیْنْ‌أَبْ |•
۱۴۰۲/۰۶/۲۱

داستانی بسیار لطیف و زیبا داشت و شخصیت های کربلا را از نزدیک و با نثری روان معرفی میکرد جوری که با تک تکشون احساس نزدیکی میکردی من اشک ها ریختم با خط به خط این کتاب کاش طولانی تر بود و به

- بیشتر
M.TORABI
۱۴۰۱/۰۵/۲۵

#فردا_مسافرم تاریخ شروع: ۲۴ مرداد تاریخ پایان: ۲۴ مرداد امتیاز: ۴ این کتاب بیشتر در باب اسرای عصر عاشوراست بالاخص شخصیت های بارزی مثل حضرت زینب، ام کلثوم، رباب، سکینه، زید، محمد و ... که خیلیی قشنگ میاد توضیح میده ک چ شرحی داشتن تو

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۷ صفحه

حجم

۱۵۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۸۷ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۷۵
تومان