کتاب کوه میان ما
معرفی کتاب کوه میان ما
کتاب کوه میان ما، رمانی عاشقانه، پر حادثه با داستانی خواندنی از چارلز مارتین است. ماجرای کتاب کوه میان ما دربارهی زن و مردی است که به دلیل سانحهی هواپیمایشان در ارتفاعات کوهستانی گرفتار شدهاند.
کتاب کوه میان ما را زهرا امینکار به فارسی برگردانده است. در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۱۷ میلادی، فیلم کوه میان ما، با بازی ادریس البا و کیت وینسلت ساخته شد و به روی صحنه رفت.
دربارهی کتاب کوه میان ما
کتاب کوه میان ما یک داستان عاشقانه پرماجرا است که نگاه شما را به عشق دگرگون میکند. رمانی که سرشار از اتفاقات باورنکردنی و عجیبی است که شما را تا لحظهی آخر همراه خود میکشاند. کتاب کوه میان ما داستان بن پین جراحی مجرب است که از یک همایش بازمیگردد و اشلی ناکس، نویسندهی روزنامه که قرار است چند روز دیگر ازدواج کند. آنها به دلیل کولاک نمیتوانند به مقصدشان پرواز کنند و این فکر به ذهنشان میرسد که هواپیمایی کوچک کرایه کنند تا خود را به شهر محل زندگیشان برسانند. اما هواپیمایشان گرفتار حادثه میشود و آنها در ارتفاعات کوهستانی گرفتار میشوند. این شروع ماجرای عاشقانهی کتاب کوه میان ما است. تلاش برای زنده ماندن و زندگی کردن و امید به نجات.
کتاب کوه میان ما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن رمانهای پرماجرا لذت میبرید، با انتخاب کتاب کوه میان ما خودتان را به لذتی بیپایان دعوت کنید.
بخشی از کتاب کوه میان ما
«کوهنوردی؟»
«درست است، کوهنوردی.»
«منظورت این است وقتی به پارهکردن شکم بیماران مشغول نیستی کوهنوردی میکنی؟»
با خنده گفتم: «فقط این نیست. دویدن هم یکی دیگر از سرگرمیهایی است که در اوقات بیکاری انجام میدهم... موقع دویدن بود که با راشل آشنا شدم. از زمانیکه دانشآموز دبیرستانی بودم دویدن را شروع کردم و ترک عادت خیلی سخت است. وقتی به شهرمان بازگشتیم یک آپارتمان در ساحل خریدیم تا بتوانیم از جزرومد نهایت استفاده را ببریم. دومین سرگرمی من، کوهنوردی است و وقتی وارد دانشکدهٔ پزشکی دِنوِر شدیم آن را شروع کردیم. به من کمک میکند سلامت روانم را حفظ کنم. بههرصورت، ۵۴ قله در کلرادو هست که بیش از ۴۰۰۰ متر ارتفاع دارند. مردم محلی آنها را چهاردهتاییها مینامند. یک باشگاه غیررسمی هم هست که اعضای آن تمام این قلهها را فتح کردهاند. در دانشکدهٔ پزشکی مشغول به تحصیل بودیم که بالا رفتن از این کوهها را شروع کردیم.»
«تا حالا چند قله را فتح کردهای؟»
«۲۰ قله. بهعلاوهٔ کوه پرینستون ۱۹ به ارتفاع ۴۳۲۷ متر. این قله مربوط به رشتهکوههای کولگیت است.»
پساز یک دقیقه تأمل ادامه داد: «تقریباً ۴۸۲۸ متر بالاتر از سطح دریاست.»
با تکان سر حرفش را تأیید کردم. «تقریباً، اما نه دقیقاً.»
«چقدر طول میکشد به بالای چنین قلهای برسید؟»
«بهطورمعمول یک روز یا کمتر، اما این وقت سال شرایط به صورتی است که...»-سرم را جلو و عقب بردم-«کار را مقداری سخت میکند.»
خندید و گفت: «اکسیژنلازم میشوی؟»
«نه، اما بهمرورزمان که عادت میکنی، کار راحتتر میشود.»
«آن بالا برفویخ هم هست؟»
«بله.»
«حتماً هوا سرد هم هست و برفوبوران دیوانهوار میبارد؟»
«شرط میبندم روزنامهنگار خوبی هستی.»
«درست میگویم؟»
«گاهی اینطور است.»
«پیش نیامده تا پای مرگ بروی؟»
خندیدم. «واضح است که پیش آمده.»
یکی از ابروهایش را بالا انداخت. «پس تو هم یکی از آندسته افراد هستی؟»
«کدام دسته؟»
«انسان اهلی در برابر انسان وحشی.»
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
نظرات کاربران
کتابِ خوبی بود! شاید حدود یک سوم تمرکز کتاب روی موضوع عشق ورزیدن بود اما فکر میکنم هر آدمی که "عشق ورزیدن" رو دوست داره، باید این کتاب رو بخونه. اینکه تا لحظهی آخر نمیدونستم که آخرش چی میشه به جذابیتش
من همین الان خوندن ترجمش رو تموم کردم.نسبتا خوب ترجمه شده،هرچندبنظر میتونست خیلی بهترباشه.در مقایسه با متن اصلی تاحدزیادی وفادار به اصل داستان مونده و تغییرات زیادی نداره.خود داستان جذابه ولی خب نسخه ی انگلیسیش جذاب تره،ظرافت های اصل رمان
کوه میان ما روایت ملموس و در عین حال غریبی از زندگی دو انسان هست.دو آدمی که هرکدوم زندگی خودشونو دارن و با حسرتها و آینده اشون درحال کناراومدن هستن. باید برای خوندن کتاب حوصله ی زیادی بخرج بدید، نه
این داستان انسان رو لبریز از شور و امید به زندگی و عشق میکنه جدال انسان با طبیعت بکر در این کتاب بنحو احسن به تصویر ذهن کشیده شده البته فیلمشم دیدم اما هیچی خود کتاب و تصویرسازی ذهنی نمیشه
کتابی که زندگی تون رو به بعد و قبل از خوندنش تقسیم میکنه .هیجان نجات از طبیعت بیرحم،سانتیمانتالیسم بیرحم و پرکشش که آخرین بخش رمان خون را در رگ های ونوس منجمد میکنه . مرد در هم شکسته ای که
از معدود کتابهایی بود که بخاطر جذابیت زیاد یکروزه خوندمش. خیلی حس خوبی از کتاب گرفتم و ترجمه کتاب هم عالی بود.
یه جاهاییش به نظر غیر واقعی می اومد شاید هم این احساس در من عادی باشه چون آدمیزاد چیزی که با چشم خودش ندیده و تجربه نکرده رو به راحتی باور نمی کنه. اما خوندن کتاب لذتبخش بود. پر از
خیلی خوب بود
این کتاب در مورد دو تا ادمه که از قضا یکیشون عاشق زنشه و اون یکی فردا قراره تو کلیسا ازدواج کنه از شهری که برای کار اومدن میخوان برن فرودگاه که بخاطر طوفان پروازشون لغو میشه و بن یک
یه کتاب فوق العاده است. باهاش اشک میریزید، نگران میشید، حرکت میکنید و ذوق زده میشید. از دستش ندید. حتما از نشر اموت بخونید. ترجمه عالی و بی نقصی داره