انگار ورودی اتاق یک قدم عقبنشینی میکرد. اولین بار نبود که این شرایط را تجربه میکرد. سخت اعتقاد داشت که جهنم هم چیزی شبیه به شرایط بیدار شدن از یک خواب عمیق در یک بعداز ظهر گرم و آفتابی است. بدترین بخش قضیه جسمانی نبود. بدترین بخش، حس وحشتزدگی و گیجی بیرون شدن از خویشتن بود.
در حالیکه فکر میکر
★چوی زینب دمدمی★
میکرد. "لعنت به تو." مورت بلند فریاد زد- یکی از معدود مزیتهای تنها زندگی کردن، این است که میتوانی با صدای بلند با خودت حرف بزنی، بدون اینکه کسی تو را به دیوانه بودن محکوم کند.
★چوی زینب دمدمی★
وقتی کسی چیزی را بهطرف تو دراز میکند، اولین حس غریضی تو را وا میدارد که آنرا بگیری. فرقی نمیکند که چکی به مبلغ هزار دلار باشد، یا دینامیتی با فیوز روشن و در حال انفجار، غریزه در نگاه اول میگوید، بگیر.
n re
زنی که عشق تو را بدزدد، در حالیکه عشقت همهٔ آنچه که تو داری است، دیگر زنی باارزش نیست.
نسیم رحیمی
بخشی از وجودت میخواد دعوا کنه، ولی اینو نمیفهمی که اگر بین من و تو دعوایی اتفاق بیفته، تا یکی از ما دوتا نمیره، کار فیصله پیدا نمیکنه."
نسیم رحیمی
وقتی زندگی واقعی موجب آزردگی و رنجش میشود، چه بهتر که در عوالم خیالی و داستانی غوطهور شود.
نسیم رحیمی
وقتی زندگی واقعی موجب آزردگی و رنجش میشود، چه بهتر که در عوالم خیالی و داستانی غوطهور شود.
faezehswifti