دانلود و خرید کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه ویکی مایرون ترجمه اطلسی خرامانی
تصویر جلد کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه

کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه

ویراستار:سارا بحری
امتیاز:
۴.۰از ۳۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه

کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه نوشته ویکی مایرون و برت ویتر با ترجمه اطلسی خرامانی توسط انتشارات کتاب کوله پشتی منتشر شده است این کتاب ماجرای زنی به‌نام ویکی مایرون است که گربه‌ای را پیدا می‌کند.

درباره کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه

در یک شب سرد زمستانی بچه گربه‌ای کوچک و نارنجی به کتابخانه عمومی اسپنسر آیووا پناه می‌برد و صبح روز بعد مدیر کتابخانه ویکی مایرون او را پیدا می‌کند، ویکی مادر تنهایی است که مشکلات بسیاری دارد. مشکلاتی مانند همسر الکلی، مرگ اعضای نزدیک خانواده‌اش و سرطان سینه. اسم گربه را دویی می‌گذارد و گربه با سرعت جای خودش را در قلب اعضای کتابخانه باز می‌کند. او می‌داند کجا باید باشد و به کی نزدیک شود. دویی کم‌کم مشهور می‌شود و شهرت جهانی پیدا می‌کند. کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه نشان می‌دهد دویی فقط یک گربه نیست بلکه مایه افتخار کشاورزانی است که زمان طولانی برای رهایی از مشکل اقتصادی تلاش می‌کنند.

خواندن کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به ادبیات داستانی مدرن و شناخت جوامع مختلف علاقه دارید این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب دویی گربه‌ی کتابخانه

وقتی‌کارش تمام شد؛ غذا، آب و دست‌شویی، گذاشتم کارکنان او را در آغوش بگیرند. مانند قهرمانی پیروز دست‌به‌دست می‌شد. وقتی همه بازگشت دویی را به خانه خوشامد گفتند، او را بیرون بردیم تا به عموم نشان دهیم. بیشترشان اصلاً نمی‌دانستند چه اتفاقی افتاده، اما بینشان چشم چند نفری خیس بود. دویی، پسر نازپرورده‌مان گم شده و حالا نزدمان برگشته بود. واقعاً وقتی چیزی گم شود، بیشتر به آن عشق می‌ورزی.

بعدازظهر دویی را به حمام بردم و برای اولین‌بار بعد از آن روز سرد ژانویه که او را شسته بودم، با من مدارا کرد. تمام بدنش پوشیده شده بود با روغن موتوری که ماه‌ها طول کشید تا از روی موهای بلندش به‌کلی پاک شود. روی یکی از گوش‌هایش پارگی‌ای دیده می‌شد و دماغش خراش برداشته بود. آن‌ها را به‌آرامی و با مهربانی تمیز کردم. گربهٔ دیگری این بلا را سرش آورده بود؟ سیمی لخت؟ گلگیر یک ماشین؟ با انگشتانم گوش بریده‌اش را ماساژ دادم و او خود را حتی ذره‌ای کنار نکشید. می‌خواستم بپرسم: «اون بیرون برات چه اتفاقی افتاد؟» اما دیگر هر دو به درکی از شرایط و به تفاهم رسیده بودیم. دیگر هرگز دربارهٔ این واقعه حرف نمی‌زدیم. 

Josee
۱۳۹۹/۰۱/۱۳

با خوندن این کتاب عاشق گربه ها میشین، عاشق دویی که سعی می‌کرد از آدمایی که دوست داره مراقبت کنه و البته بهشون عشق بده، و بعدش یاد میگیرین که مقاوت کنین چون که همیشه اوضاع خوب میشه. دویی گربه ای

- بیشتر
Par.ya
۱۳۹۹/۰۵/۰۹

از اول که شروع به خوندنش کردم میدونستم آخرش قراره غمه همه دنیا بریزه تو دلم. اگر گربه هارو دوست ندارید این کتاب اصلا براتون جذاب نیست ولی اگر کسی مثل خود من گربه داشته باشه لحظه لحظه کتاب رو

- بیشتر
hamideh noohpisheh
۱۳۹۹/۰۳/۱۳

این کتاب یک کتاب خاطرات است نه داستان. تک‌گویی‌ای طولانی با دیالوگ‌های بسیار اندک. توضیحات طولانی درباره شرایط تاریخی و اجتماعی شهر اسپنسر و ایالت آیووا حوصله‌سربر بود. اما تعریف کردن این خاطرات همراه با صمیمیت و سادگی هم بود و

- بیشتر
nasim
۱۳۹۸/۱۱/۱۱

ساده و سرشار از احساساتی صادقانه

الناز باقرزادگان
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

داستان روان و جذاب.....خیلی لذت بردم.خیلی هم باهاش اشک ریختم.دلم میخواد دوباره بخونمش. برای ماهایی که خودمون‌گربه داشتیم کلی خاطره زنده شد.تلخ و شیرین

جواد لک
۱۳۹۹/۱۲/۲۱

در کل این کتاب درباره ی یک گربه ای هست که توی یک کتابخونه زندگی میکنه. این کتاب بخش هایی هم داشت که در مورد اون شرایط و اوضاع مردم و معیشت شون توضیح میده و به ""دویی""نمیپردازه اونجاها خیلی کلافه

- بیشتر
هانیه
۱۳۹۹/۱۲/۰۱

داستان بامزه و شیرینی داشت و باعث شد عاشق گربه ها بشم♥️ حتما بخونید

MAHDI
۱۴۰۲/۰۹/۱۰

سلام وقت بخیر کتاب خط داستانی خوبی داره اما گاهی اوقات خسته کننده وکسل کننده میشه(بخاطر:گفتن از شهر و آدمای شهر) به طوری که اگر بخاطر دویی نبود اصلا ادامه نمی‌دادم کتاب گربه ای به اسم باب هم توصیه میکنم بخونید اونم

- بیشتر
داتیس
۱۴۰۲/۰۴/۲۸

گربه ها شیرین و دوست داشتنی هستندباورودشون به زندگی تورو سرشار از نشاط و محبت وگرمی می کنند وقتی میرن،سردی ودرد وغصه بجای میگذارن،،

Aa
۱۳۹۹/۰۵/۰۵

خیلی خیلی کتاب قشنگیه حتما بخونیش

«می‌تونم اون رو تمام روز توی بغلم بگیرم.»
𝔏𝔦𝔪𝔬𝔬
گربه‌ای در کتابخانهٔ شهری کوچک، که دنیا را تحت‌تأثیر قرار داد
𝔏𝔦𝔪𝔬𝔬
وقتی برنامه‌هایم را برای مشاور تحصیلی‌ام گفتم، گفت: «لازم نیست نگران دانشگاه باشی. تو قراره ازدواج کنی، بچه‌دار بشی و اجازه بدی یک مرد مراقبت از تو رو بر عهده بگیره.» عجب عوضی‌ای
ℝ𝕠𝕟𝕒𝕜
هیچ‌چیز روی زمین سبز خدا پیدا نمی‌شود که کسی به آن اعتراض نکند، مردم به خود خدا و زمین سبزش نیز معترض هستند.
zahrasalimpour
گربه‌ها ممکن است به وجود ما نیاز داشته باشند اما محتاج ما نیستند.
ℝ𝕠𝕟𝕒𝕜
نمی‌توان کسی را وادار به انجام کاری کرد که می‌دانی درست است. باید به‌تنهایی به این نتیجه برسد.
شراره
هرکس دردسنجی دارد که از صفر تا ده شماره‌گذاری شده است. هیچ‌کس تا زمانی که به ده نرسد، دست به تغییر نمی‌زند. حتی نُه هم کافی نیست. وقتی به نُه می‌رسی، هنوز هم ترس داری. فقط عدد ده است که تو را هل می‌دهد و وقتی به دَه برسی خودت متوجه می‌شوی باید چه‌کار کنی. هیچ‌کس نمی‌تواند به‌جای تو تصمیم بگیرد.
شراره
جایت را پیدا کن. از آنچه داری شاد و راضی باش. با همه خوب رفتار کن. خوب زندگی کن. زندگی نه دربارهٔ چیزهای مادی که دربارهٔ عشق است و هرگز نمی‌شود عشق را پیش‌بینی کرد.
sepid sh
هرکس دردسنجی دارد که از صفر تا ده شماره‌گذاری شده است. هیچ‌کس تا زمانی که به ده نرسد، دست به تغییر نمی‌زند. حتی نُه هم کافی نیست. وقتی به نُه می‌رسی، هنوز هم ترس داری. فقط عدد ده است که تو را هل می‌دهد و وقتی به دَه برسی خودت متوجه می‌شوی باید چه‌کار کنی. هیچ‌کس نمی‌تواند به‌جای تو تصمیم بگیرد.
Hopefull_librarian
شناخته شدن چیز خطرناکی است.
صدای اردک
یک کتابخانهٔ عالی لازم نیست حتماً بزرگ یا زیبا باشد. لازم نیست بهترین امکانات، کارآمدترین کارکنان یا بیشترین مراجعان را داشته باشد. یک کتابخانهٔ عالی چیزی برای ارائه دارد. جوری با زندگی جامعه عجین می‌شود که وجودش ضروری و لازم می‌شود. یک کتابخانهٔ عالی کتابخانه‌ای است که کسی ناگهان متوجه آن نمی‌شود؛ چون همیشه آنجا بوده و همیشه آنچه را مردم نیاز داشته‌اند، فراهم آورده است.
شراره
کتاب‌ها از رادیو، تلویزیون، فیلم‌ها، مجله‌ها، روزنامه‌ها، برنامهٔ پانچ و جودی و تئاترهای شکسپیر جان سالم به در برده‌اند. آن‌ها بعد از جنگ جهانی دوم، جنگ صدساله، مرگ سیاه و سقوط امپراطوری روم سر پا مانده‌اند. حتی در دوران تاریکی، دورانی که تقریباً هیچ‌کس سواد نداشت و هر کتابی باید به‌صورت دست‌نویس تکثیر می‌شد هم کمر خم نکرده‌اند. اینترنت نیز قرار نیست آن‌ها را از پا دربیاورد.
golnaz
«دویی به چه معناست؟» به او گفتم: «دویی برای کتابخونه خیلی خوبه. تشویش رو از بین می‌بره. کاری می‌کنه فضا دوست‌داشتنی و آرامش‌بخش باشه. مردم دوستش دارن، مخصوصاً بچه‌ها.» «بله ولی معنای عمیق‌ترش چیه؟» «معنای عمیق‌تری وجود نداره. همه از وقت گذروندن با دویی لذت می‌برن. اون ما رو خوشحال می‌کنه. اون یکی از ماست. چه معنایی عمیق‌تر از این می‌تونه داشته باشه؟»
ℝ𝕠𝕟𝕒𝕜
واقعاً وقتی چیزی گم شود، بیشتر به آن عشق می‌ورزی.
ℝ𝕠𝕟𝕒𝕜
دکتر شارلین بل، می‌گوید هرکس دردسنجی دارد که از صفر تا ده شماره‌گذاری شده است. هیچ‌کس تا زمانی که به ده نرسد، دست به تغییر نمی‌زند. حتی نُه هم کافی نیست. وقتی به نُه می‌رسی، هنوز هم ترس داری. فقط عدد ده است که تو را هل می‌دهد و وقتی به دَه برسی خودت متوجه می‌شوی باید چه‌کار کنی. هیچ‌کس نمی‌تواند به‌جای تو تصمیم بگیرد.
Sayna sedigh
گربه‌ها ممکن است به وجود ما نیاز داشته باشند اما محتاج ما نیستند.
صدای اردک
زندگی همین است. همهٔ ما هرازگاهی بین این دندانه‌ها گیر می‌کنیم. همه کبود و همه زخم می‌شویم. گاهی دندانه‌ها زخمی عمیق بر جای می‌گذارند. افراد خوش‌شانس تنها چند خراش برمی‌دارند و کمی خون‌ریزی دارند، اما نکتهٔ مهم این نیست. آنچه مهم است، این است که کسی را داشته باشی تا تو را بلند کند، در آغوش بگیرد و بگوید همه‌چیز خوب است.
Hannah
زندگی یک سفر است.
شکوفا
اندازهٔ هر چیز به دیدگاه ما بستگی دارد. برای یک حشره، ساقهٔ بلند ذرت یا خود خوشهٔ آن می‌تواند به‌منزلهٔ یک دنیا باشد.
شکوفا
او کاری می‌کرد همه احساس متمایز بودن پیدا کنند.
ℝ𝕠𝕟𝕒𝕜

حجم

۲۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۲۸۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
۳۴,۶۵۰
۳۰%
تومان