دانلود و خرید کتاب خانم دات‌فایر آن فاین ترجمه هدا لزگی

معرفی کتاب خانم دات‌فایر

«خانم دات‌فایر» نوشته آن فاین (-۱۹۴۷) برنده جایزه دوم برای بهترین کتاب داستان کودکان از گاردین و نامزد دریافت جایزه برای بهترین داستان نوجوانان از آبزرور است. این داستان منبع الهام فیلمی موفق به همین نام نیز بوده‌است. روزنامه‌ی «ایندیپندنت» در معرفی خالق «خانم دات‌فایر» نوشته است: «این نویسنده می‌تواند شما را بخنداند و به گریه بیندازد. او گنجینه‌ی با ارزشی است که نباید فقط برای کودکان باشد». «لیدیا»، «کریستوفر» و «ناتالی» به جر و بحث‌های همیشگی پدر و مادرشان عادت کرده‌اند. بعد از جدایی آن‌ها از یکدیگر، چاره‌ای ندارند که بیش‌تر مواقع را با مادرشان سپری کنند و فقط ۲ روز در هفته پدرشان را ببینند. اما مادر مستخدم و پرستاری به خانه می‌آورد و همه چیز تغییر می‌کند. خانم «دات‌فایر» بیش از یک مستخدم توانا و باسلیقه است و این را مادر بچه‌ها به خوبی می‌داند اما بچه‌ها چیزهای بیش‌تری از خانم دات‌فایر می‌دانند: بچه‌ها و دنیل مشغول جمع کردن تکه‌های نان از روی زمین بودند که صدای بوق ماشینی از خیابان به گوش رسید. دنیل زیرچشمی نگاهی به ساعت دیواری انداخت. ساعت حدوداً بیست دقیقه به هفت بود. او عصبانی شد و سعی کرد توجهی به احضاریه نکند. کریستفر ایستاد و خرده‌های نان را از روی دست‌هایش پاک کرد. لیدیا به خرده نان‌هایی که هنوز روی زمین بود نگاه کرد و برای لحظه‌ای تأمل کرد. ناتالی یک‌دفعه با صدایی بلند گفت: «حتماً مامان است!» دنیل سعی کرد خودش را به آن راه بزند: «فکر نکنم! بعید می‌دانم مادرتان باشد. هنوز خیلی زود است. کمِ کم بیست دقیقه‌ی دیگر مانده است.» او باقی‌مانده‌ی نان را در سطل زباله انداخت و ادامه داد: «لابد کس دیگری است.» کریستفر به سمت پنجره رفت و بدون اینکه از خیابان دیده شود، به پایین نگاه کرد و پرسید: «یعنی وُلوُو مال یکی دیگر است؟» ـ چرا که نه!
یک مشکل لاینحل، sky
۱۳۹۹/۱۱/۲۷

🐉_ از جذاب ترین داستان های خانوادگی... پدر و مادر می خوان از هم جدا بشن و بعد از طلاق، به خاطر قوانین و شرایط، پدر خانواده با وجود عشق زیادش خیلی کم می تونه سه فرزندش رو ببینه... مادر خانواده هم

- بیشتر
سپیده
۱۳۹۷/۰۱/۱۸

سلام.قطعا اول کتابش پیشنهاد میشه.ولی فیلمش با بازی درخشان رابین ویلیامز دیدنیه

📚عشق کتاب📚
۱۳۹۹/۰۳/۳۱

خیلی خوبه اول کتابش رو بخونین بعد هم فیلمش رو ببینید

☀️J.S.Kinglee🍂
۱۴۰۰/۰۴/۱۹

کتاب خوبی بود. درباره ی یک پدر بود که از همسرش جدا شده و می خواد با بچه هاش باشه و برای همین، حاضره دست به هر کاری بزنه تا بچه هاش رو بیشتر ببینه. من از ایده ای که

- بیشتر
کتاب باز
۱۳۹۹/۰۱/۲۶

اجتماعی-معمولی-سرگرم کننده

ن. عادل
۱۳۹۹/۱۲/۲۷

خوب بود . اما یکم شل و ول تموم شد

N-a-r-g-e-s1386
۱۴۰۰/۱۲/۱۳

کتاب کتابه خوبی بود اما آخرین فصلش انگار سریع یه چیزی نوشته شده بود

__mohadeseh.b__
۱۳۹۸/۰۵/۱۲

داستان سرگرم کننده ای بود👌 عملیات پدر برای بودن کنار بچه هاش جالب بود😊👪

Maryam_Black
۱۳۹۸/۰۲/۲۵

عالیه😍👌❤💥

Fatemeh Karimian
۱۴۰۰/۱۱/۰۱

از کتاب لذت بردم ترجمه اش هم خیلی خوب بود 👌

من فقط یک بار به دنیا می‌آیم، پس دلم می‌خواهد زندگی کنم نه اینکه نقش بازی کنم.
Book
فیلسوف بزرگی می‌گوید آدم بهتر است یک شاعر ناراضی باشد تا یک حیوان شاد و راضی!
Book
این نتیجه است که میزان موفقیت را نشان می‌دهد.
Book
بعضی چیزها در زندگی خیلی مهم هستند. مردم حاضرند به خاطر آنها رنج بکشند.
Book
کریستفر نیشخند زد و با خشنودی گفت: «مامان که خیلی عصبانی است. هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت، او را این‌قدر عصبانی ندیده بودم. البته قبلاً از دست تو عصبانی می‌شد، مثل روزی که در جشن تولد ناتالی لباس گوریل پوشیدی و تمام بچه‌ها را ترساندی. یک بار هم گفتی با ماشین، مامان‌بزرگ را زیر گرفته‌ای. یک روز هم در فروشگاه ادعا کردی که از کیسه‌ی یک نفر صدای تیک‌تاک می‌شنوی و تیم خنثی‌کننده‌ی بمب مجبور شدند کیسه‌ی خرید یک پیرزن را منهدم کنند.» دنیل با لحن سردی وسط حرفش پرید و گفت: «متوجه منظورت شدم. مادرت از این کارها خوشش نمی‌آمد.» ـ اصلاً. ـ شاید وقتش رسیده که خوشش بیاید. این اواخر همیشه از دیر رسیدن پول شکایت می‌کرد. باید خوشحال باشد که بالاخره کار پیدا کرده‌ام. لیدیا با صدای بلندی گفت: «اما بابا، این دیگر چه کاری است! واقعاً که! مدلِ نقاشی؟! آن هم...؟! ناتالی نتوانست جلو پوزخند خود را بگیرد. دنیل مصرانه گفت: «خجالت‌آور نیست. یک نوع کار است دیگر. پول خوبی می‌گیرم. بالاخره یکی باید این کار را انجام دهد.»
ن. عادل
«مامان که خیلی عصبانی است. هیچ‌وقتِ هیچ‌وقت، او را این‌قدر عصبانی ندیده بودم. البته قبلاً از دست تو عصبانی می‌شد، مثل روزی که در جشن تولد ناتالی لباس گوریل پوشیدی و تمام بچه‌ها را ترساندی. یک بار هم گفتی با ماشین، مامان‌بزرگ را زیر گرفته‌ای. یک روز هم در فروشگاه ادعا کردی که از کیسه‌ی یک نفر صدای تیک‌تاک می‌شنوی و تیم خنثی‌کننده‌ی بمب مجبور شدند کیسه‌ی خرید یک پیرزن را منهدم کنند.»
ناهید
اما دنیل که حوصله‌ی این حرف‌ها را نداشت، گفت: «نان را خیلی نپختم، خودش زیادی در اجاق ماند.
Fatemeh Karimian
حس زیبایی‌شناسی‌اش در حد یک برس دست‌شویی و ظرافت طبعش در حد سنگ‌فرش خیابان است.
Book
من فقط یک بار به دنیا می‌آیم، پس دلم می‌خواهد زندگی کنم نه اینکه نقش بازی کنم.
paria
من این‌طوری هستم. به جای اینکه ادای آدم‌های خوشبخت را در بیاورم، تصمیم گرفته‌ام خودم باشم، هرچند که ممکن است به خاطرش به دردسر بیفتم.
paria

حجم

۱۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۶۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان