دانلود و خرید کتاب فرجام عقل فردریک سی. بایزر ترجمه سیدمحمدجواد سیدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب فرجام عقل

فرجام عقل، فلسفه آلمانی از کانت تا فیشته کتابی نوشته فردریک سی.بایزر است. این اثر پژوهشی کلی است درباره مهم‌ترین متفکران و مجادلات فلسفی میان بازه زمانی کانت و فیشته، دو فیلسوف بزرگ غربی.

درباره کتاب فرجام عقل

فردریک سی.بایزر در فرجم عقل، زمینه فلسفی ایده آلیسم پساکانتی و تاثیر منتقدان کانت بر بسط فلسفه او را بررسی کرده، یعنی او بر دوران میان سال‌های ۱۷۸۱ و ۱۷۹۳ و مسئله مرجعیت عقل که دغدغه اصلی فیلسوفان پساکانتی بود، تمرکز کرده است.

خواندن کتاب فرجام عقل را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

پژوهشگران حوزه فلسفه به ویژه فلسفه مدرن و علاقه‌مندان به فلسفه غرب مخاطبان اصلی کتاب‌ فرجام عقل هستند.

جملاتی از کتاب فرجام عقل

طی سه ربع نخستینِ سده هجدهم، فلاسفه ذهن، درافتاده به دام مخمصه‌ای بودند. این فلاسفه همچنان درگیر همان پرسش‌های قدیمی بودند، هرگاه که به مسئله دکارتی ذهن-بدن می‌اندیشیدند. «آیا ذهن بخشی از طبیعت است بدان سبب که می‌توان بر طبق قوانین فیزیکی ایضاحش کرد؟» «یا اینکه ذهن بیرون از طبیعت است بدان سبب که بر مبنای قوانین فیزیکی تشریح‌نشدنی است؟». در نظر اصحاب ارتدکس روشنگری یا فیلوزوف‌ها، که نمی‌خواستند فهم مشترک خود را در ازای ایده‌آلیسم بارکلی یا قول به علل موقعی۲۰۰ مالبرانش کنار بگذارند، پرسش‌هایی از این دست ظاهرا تنها پرسش‌های ممکن بودند. در نظر آنها وضع چنین بود که گویی مخیر گشته‌اند میان برگزیدن ماتریالیسم یا دوآلیسم- ماتریالیسمی که ذهن را تبیین می‌کرد، از این طریق که آن را به ماشینی فرومی‌کاست، یا دوآلیسمی که ذهن را در قلمرویی فراطبیعی قرار می‌داد که از دسترس بررسی علمی خارج بود. آنها هیچ راه میانه‌ای بین این دو حد افراطی نمی‌دیدند: نوعی تبیین طبیعت‌گرایانه ذهن که نه فروکاست‌گرا باشد و نه ماتریالیستی.

فلاسفه ذهن سده هجدهم از این مخمصه در رنج بودند، زیرا نمی‌توانستند بار یک مفروض قدیمی دکارتی را از دوش خود بردارند -یعنی این فرض که پارادایم تبیین طبیعت‌گرایانه، مکانیسم است. آنها همچنان معتقد بودند که تبیین یک پدیده به‌منزله مندرج‌ساختن آن است تحت قوانین علی-معلولی. این دستورالعملی بود که علم مدرن با توفیقی چنین زیاد در تبیین جهان فیزیکی به کار بست؛ و پیشرفت به‌ظاهر اجتناب‌ناپذیر علم مدرن، این وعده را می‌داد که تمام رخدادهای طبیعی را می‌توان به همین نحو تبیین کرد. اما درست همین روشی که چنین در فیزیک موفقیت حاصل کرده بود، فیلسوفان را در برابر مخصمه‌ای قرار می‌داد. اگر ذهن را بر اساس قوانین طبیعی تبیین می‌کردند، در این صورت آن را به یک ماشین فرومی‌کاستند؛ اما اگر بر ویژگی‌های فی‌نفسه آن پای می‌فشردند، در این صورت ذهن را در قلمرویی فراطبیعی و رازآلود نهان می‌ساختند. در نتیجه، به نظر می‌رسید که یا ذهن را بدل به یک ماشین می‌کنند یا در زمره ارواح قرارش می‌دهند.

نظرات کاربران

داریوش پارسا
۱۳۹۸/۰۸/۱۵

این اثر بسیار ارزشمند و قابل تامل و جذاب هست. پرسش های چیستی و کیستی اینبار پیرامونه عقل گرایی به چالش کشیدنی فلسفی در وادی های مختلف راهه نجات یا غرق شدن در قلب معما نگاهی دیگر به آنچه مایه اندیشه خیر و شر

- بیشتر
سوکراتس
۱۳۹۸/۰۷/۲۴

خیلی مشتاقم برا خوندنش ، روایتی از جریان در حاشیه فلسفه که نقش پررنگی در جریان اصلی داشته طاقچه یه تخفیف خوب بده تو هفته کتاب بگیریمش

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۱)
چیزی به نام حقیقت ابژکتیو به معنای ابژه‌ای بیرونی در طبیعت نداریم که شناخت ما سراسر به نحوی از انحا متناظر با آن باشد. عقل تابع طبیعت نیست، بلکه طبیعت تابع عقل است. به عبارت دیگر، عقل از معیارهای موجود حقیقت فرمان نمی‌برد، بلکه معیار می‌آفریند. اما این نکته همچنان جایی برای امکان انگاره کانتی عینیت باقی می‌گذارد که طبق آن عینیت مشتمل است بر تبعیت از قواعد کلی و ضروری. پس تنها پرسش این است که آیا چنین قواعدی وجود دارند یا خیر. پاسخ یاکوبی به این پرسش صریح است: «خیر».
esrafil aslani
به گفته هامان، تنها در صورتی خاستگاه مشترک تمام قوای متفاوت را کشف می‌کنیم که در موضع تشریح برهم‌کنش میان آنها باشیم. اما اگر همچنان این قوا را تقسیم کنیم و به هرکدام منزلتی خودبسنده ببخشیم، در این صورت برهم‌کنش میان آنها رازآمیز و معجزه‌آسا جلوه خواهد کرد.
طاها ربانی
الگوی کانتیْ عقل را بر مبنای فعالیت پیشین آن تبیین می‌کرد و اعلام می‌داشت عقل به صورت پیشین تنها بدان چیزهایی علم دارد که خود خلق می‌کند یا چیزهایی که آنها را وادار به تبعیت از قوانین فعالیت خویش می‌سازد
هادی
در فاصله انتشار نخستین نقد کانت و نخستین آموزه عقل فیشته (۱۷۹۴-۱۷۸۱)، فلاسفه خود را وقف مسئله‌ای بنیادین کردند. بارها و بارها بدین مسئله بازگشتند، هرچند در پس نقاب‌های مختلف، چنان‌که حضور آن همواره آشکار نبود. اگر بخواهیم مسئله مزبور را در عبارتی واحد خلاصه کنیم، می‌توانیم آن را «مرجعیت عقل» بخوانیم. این مسئله، به محض آنکه ایمانِ به‌ظاهر سالم و طبیعی خود به عقل را به پرسش بکشیم، سربرمی‌آورد. چرا باید به فرامین عقل گوش سپارم؟ چرا باید از آن فرمان برم؟ ما خواستار آنیم که عقاید و اعمال شخص عقلانی باشند؛ غیرعقلانی خواندن عقاید و اعمال یک شخص به‌منزله محکوم‌کردن آنهاست. اما چرا خواستار چنین چیزی هستیم؟ چه توجیهی برای آن وجود دارد؟ یا، به‌اختصار، مرجعیت عقل از کجا ناشی می‌شود؟
محمد طاهر پسران افشاریان
الگوی اسپینوزایی عقل را بر مبنای دلیل کافی تعریف می‌کرد، که به صورتی یکسره مکانیستی تفسیر می‌شد، به نحوی که بیان آن بدین صورت درمی‌آمد: «برای هر رخداد ب، باید رخداد پیشینی به نام الف وجود داشته باشد، به نحوی که با فرض الف، ب ضرورتا حادث شود». اما، اگر این اصل کلیت یابد، منجر به آته‌ئیسم و جبرباوری می‌شود؛ زیرا خدا و اختیار باید کنشگرانی باشند که خود علت خویشند، علت‌هایی که بتوانند بدون علتی پیشین عمل کنند.
هادی
پیامد فلسفه کانت، اگر مفروض ناسازگار شیء فی‌نفسه را کنار می‌گذاشت، شکاکیت بود؛ و پیامد فلسفه اسپینوزا، اگر زبان دینی ظاهری خود را کنار می‌گذاشت، آته‌ئیسم و جبرباوری
هادی
ضربه نهایی به مرجعیت عقل در اوایل دهه ۱۷۹۰ بدان وارد آمد، با تجدید حیات شکاکیت هیومی و یأس نسبت به استنتاج استعلایی کانتی. نقدهای وارده بر استنتاج به دست راینهولد، شولتسه، مایمون، پلاتنر، اولریش و تیتیل، جملگی به نتیجه واحدی منتهی می‌شد: کانت تردیدهای هیوم در باب علیت را ابطال نکرده بود. هیچ توجیه مشخصی برای اطلاق اصل دلیل کافی بر تجربه وجود نداشت. در نتیجه قهرمانان عقل، هیچ بنیانی برای باور خود به اینکه عقل قادر است همه‌چیز را در طبیعت ایضاح کند، نداشتند. کانت، در اشاره به اهمیت مسئله هیوم در تمهیدات، جعبه پاندورا گشوده بود. هیچ کس تمایل نداشت که به خواب جزمی پیشانقدی برگردد؛ اما همچنین به نظر نمی‌رسید که کانت چاره‌ای برای کابوسی یافته باشد که او را از خواب بیدار کرد. البته، نقد عقل محض مسئله شناخت را دگرگون کرده بود؛ اما آن را حل نکرده بود. مسئله دیگر بر سر این نبود که نشان دهند تا چد هستندگان متمایزی چون بازنمود ذهنی و ابژه فیزیکی می‌توانند با هم تناظر داشته باشند.
محمد طاهر پسران افشاریان
ضربه نهایی به مرجعیت عقل در اوایل دهه ۱۷۹۰ بدان وارد آمد، با تجدید حیات شکاکیت هیومی و یأس نسبت به استنتاج استعلایی کانتی. نقدهای وارده بر استنتاج به دست راینهولد، شولتسه، مایمون، پلاتنر، اولریش و تیتیل، جملگی به نتیجه واحدی منتهی می‌شد: کانت تردیدهای هیوم در باب علیت را ابطال نکرده بود. هیچ توجیه مشخصی برای اطلاق اصل دلیل کافی بر تجربه وجود نداشت. در نتیجه قهرمانان عقل، هیچ بنیانی برای باور خود به اینکه عقل قادر است همه‌چیز را در طبیعت ایضاح کند، نداشتند. کانت، در اشاره به اهمیت مسئله هیوم در تمهیدات، جعبه پاندورا گشوده بود. هیچ کس تمایل نداشت که به خواب جزمی پیشانقدی برگردد؛ اما همچنین به نظر نمی‌رسید که کانت چاره‌ای برای کابوسی یافته باشد که او را از خواب بیدار کرد. البته، نقد عقل محض مسئله شناخت را دگرگون کرده بود؛ اما آن را حل نکرده بود. مسئله دیگر بر سر این نبود که نشان دهند تا چد هستندگان متمایزی چون بازنمود ذهنی و ابژه فیزیکی می‌توانند با هم تناظر داشته باشند.
محمد طاهر پسران افشاریان
اگر به دگردیسی‌های فلسفی عظیم دهه‌های ۱۷۸۰ و اوایل ۱۷۹۰ بنگریم، دشوار است مقاومت‌کردن در برابر این نتیجه‌گیری که روشنگری با بحرانی چاره‌ناپذیر روبه‌رو بود. به نظر می‌رسید هیچ راه نجاتی برای مرجعیت متزلزل عقل وجود ندارد. ظاهرا هیچ کس نمی‌توانست از مخمصه یاکوبی بگریزد. متافیزیک مندلسون در برابر اعتراضات نقد کانت آسیب‌پذیر بود؛ ایمان عملی کانت ظاهرا پس از آن‌همه حمله که به آن شد، نابسنده می‌نمود؛ و ویتالیسم هردر، هرچند بدیع بود و امیدبخش، اما نمی‌توانست پاسخی بسنده برای اعتراضات سنگین کانت علیه غایت‌باوری فراهم کند. در نتیجه مخمصه یاکوبی در دهه ۱۷۹۰ همان‌قدر برجسته بود که در تابستان ۱۷۸۵، یعنی آنگاه که یاکوبی نخستین بار آن را در صحنه فلسفی مطرح کرد. از همان اواخر دهه ۱۷۹۰، به نظر می‌رسید که بالضروره باید دست به انتخابی زد بین نیهیلیسم عقلانی یا ایمان‌گرایی غیرعقلانی.
محمد طاهر پسران افشاریان
اگر به دگردیسی‌های فلسفی عظیم دهه‌های ۱۷۸۰ و اوایل ۱۷۹۰ بنگریم، دشوار است مقاومت‌کردن در برابر این نتیجه‌گیری که روشنگری با بحرانی چاره‌ناپذیر روبه‌رو بود. به نظر می‌رسید هیچ راه نجاتی برای مرجعیت متزلزل عقل وجود ندارد. ظاهرا هیچ کس نمی‌توانست از مخمصه یاکوبی بگریزد. متافیزیک مندلسون در برابر اعتراضات نقد کانت آسیب‌پذیر بود؛ ایمان عملی کانت ظاهرا پس از آن‌همه حمله که به آن شد، نابسنده می‌نمود؛ و ویتالیسم هردر، هرچند بدیع بود و امیدبخش، اما نمی‌توانست پاسخی بسنده برای اعتراضات سنگین کانت علیه غایت‌باوری فراهم کند. در نتیجه مخمصه یاکوبی در دهه ۱۷۹۰ همان‌قدر برجسته بود که در تابستان ۱۷۸۵، یعنی آنگاه که یاکوبی نخستین بار آن را در صحنه فلسفی مطرح کرد. از همان اواخر دهه ۱۷۹۰، به نظر می‌رسید که بالضروره باید دست به انتخابی زد بین نیهیلیسم عقلانی یا ایمان‌گرایی غیرعقلانی.
محمد طاهر پسران افشاریان

حجم

۵۶۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

حجم

۵۶۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۲۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان