کتاب معنای سیاسی هستی شناسی فلسفی مارتین هایدگر
معرفی کتاب معنای سیاسی هستی شناسی فلسفی مارتین هایدگر
کتاب معنای سیاسی هستی شناسی فلسفی مارتین هایدگر نوشتهٔ پییر بوردیو و ترجمهٔ حسن چاوشیان است و بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه آن را منتشر کرده است که کتابی فلسفی در نقد و تفسیر هستیشناسی هایدگر است.
دربارهٔ کتاب معنای سیاسی هستی شناسی فلسفی مارتین هایدگر
مارتین هایدگر یکی از مشهورترین فیلسوفان قرن بیستم محسوب میشود. او با روشی نو به تفکر دربارۀ وجود پرداخت که تأثیر زیادی بر بینش فلاسفۀ دیگر گذاشت. پییر بودریو در این کتاب با معیارهای فلسفی هایدگر به بررسی مواضع و نگرشهای این فیلسوف در هستیشناسی در یک بستر تاریخی میپردازد. بودریو دیدگاهی جامعهشناختی دارد و به خوانش دوجانبهٔ سیاسی - فلسفی روی آورده است. بودریو در مقدمۀ کتاب بیان میکند: «با محک معیارهای فلسفی، گفتار هایدگر از ابتدا تا انتها، ابهام کمنظیری دارد، چون در پی اطلاق مقولههای وجودی و هستیشناختی به لحظۀ تاریخی معینی است تا این توهم ایجاد شود که درونمایۀ فلسفی آنها بهصورت پیشینی به وضعیت سیاسی قابل اطلاق است.»
خواندن کتاب معنای سیاسی هستی شناسی فلسفی مارتین هایدگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به شناخت هایدگر پیشنهاد میکنیم.
درباره پییر بوردیو
پیر بوردیو، زادهٔ ۱ اوت ۱۹۳۰ و درگذشتهٔ ۲۳ ژانویۀ ۲۰۰۲، جامعهشناس و مردمشناس سرشناس فرانسوی بود که تحت تأثیر گرامشی، هایدگر، مرلوپونتی، ویتگنشتاین، هوسرل، مارکس، وبر و دورکیم نظریهٔ شکلهای فرهنگی، اجتماعی و سمبلیک سرمایهداری را در برابر شکلهای اقتصادی سرمایهداری مطرح کرد.
بخشی از کتاب معنای سیاسی هستی شناسی فلسفی مارتین هایدگر
«هر تحلیل بسندهای باید از دو چیز امتناع کند، یعنی نه فقط هیچگونه ادعایی دربارهٔ خودمختاری مطلق متن فلسفی را نپذیرد بلکه از هرگونه فروکاستن مستقیم این متن به کلیترین شرایط تولید آن نیز پرهیز کند. ما میتوانیم استقلال آن را تصدیق کنیم. ولی به شرطی که با صراحت بپذیریم که این استقلال فقط نام دیگری برای وابستگی به قواعد خاص حاکم بر عملکرد درونی میدان فلسفی است؛ ما میتوانیم وابستگی آن را تصدیق کنیم، اما به شرطی که تغییر و تبدیلهای نظاممندی را هم به حساب آوریم که آثار و نتایج این وابستگی را رقم میزنند، چون این وابستگی فقط به میانجی سازوکارهایی ایجاد میشود که مختص میدان فلسفیاند.
بنابراین باید تقابل میان خوانش سیاسـی و خوانش فلسفی را رها کنیم و به خوانش دو جانبهٔ سیاسی و فلسفی نوشتههایی روی آوریم که از اساس دچار ابهاماند چراکه به دو فضای اجتماعی ارجاع میدهند که با دو فضای ذهنی مطابقت دارند. از آنجا که آدورنو خودمختاری نسبی میدان فلسفی را نادیده میگذارد، خصوصیات فلسفهٔ هایدگر را به ویژگیهای پایگاه طبقاتی وی نسبت میدهد. این مدار کوتاه، آدورنو را به آنجا سوق میدهد که ایدئولوژی نوستالژیک هایدگر را زبان حال گروهی از روشنفکران تفسیر کند که فاقد استقلال و قدرت اقتصادیاند و جایگاه مطمئنی در جامعهٔ صنعتی ندارند. من هیچ علاقهای به مخالفت با این تحلیل ندارم، همانطور که با ارتباط دیگری هم که آدورنو بین مضامین اضطراب یا پوچی و عجز عملی نویسندگان این مضامین برقرار میکند، مخالفتی ندارم ـ خصوصا در پرتو کتاب رینگر، که محافظهکاری ارتجاعی کسانی را که والامقامهای آلمانی مینامد به وضعیت رو به افول آنها در ساختار طبقهٔ حاکم نسبت میدهد. با این همه، چون آدورنو قادر به درک وساطت تعیینکنندهای نیست که موقعیتهای تشکیلدهندهٔ میدان فلسفی و رابطهٔ آنها با تضادهای اساسی نظام فلسفی را مشخص میکند، ناگزیر نمیتواند کیمیایی را برمال کند که گفتار فلسفی را تبدیل به چیزی میکند که از فروکاست مستقیم آن به موقعیت طبقاتی مؤلف محفوظ میماند. به این ترتیب، آدورنو چشم بر چیزی میبندد که شاید از نظر ما خطیرترین چیز باشد، یعنی تحمیل فرم از سوی گفتار فلسفی.»
حجم
۱۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۸۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه