کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر
معرفی کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر
کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر نوشتهٔ دنی دمونپیون و ترجمهٔ روح الله رضاپور و مهدی قاسمی است. انتشارات ورا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی حاوی پژوهشی بر زندگی نویسندهٔ رمان «ناتور دشت».
درباره کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر
کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر که ۴۴ فصل دارد، حاوی پژوهشی در باب زندگی نویسندهٔ رمان «ناتور دشت» است. «جِروم ديويد سلينجر» در اول ژانويهٔ سال ۱۹۱۹ در مَنهتنِ نيويورک به دنيا آمد. او یک نويسندهٔ آمريكایی بود که پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، به دانشكدۀ نظامی والی پِنسيلوانيا فرستاده شد و آنجا عنوان بدترين دانشجوی تاريخ دانشكده را به دست آورد. در ۱۸سالگی، چند ماهی به اروپا رفت و بهمحض برگشتن به آمريكا در سال ۱۹۳۸، وارد يكی از دانشگاهها شد، اما باز هم تحصيلاتش را نيمهكاره رها كرد.در جوانی عاشق «اونا اونيل» شد و تا توانست برايش نامه نوشت؛ بااينحال «اونا اونيل» با «چارلز چاپلين» ازدواج كرد. سلینجر در سال ۱۹۴۰ اولين داستانش را به نام «جوانان» در یک مجله چاپ کرد و سپس وارد ارتش شد. در ارتش بهعنوان گروهبان يكم پياده در جنگ جهانی دوم شركت كرد. وقتی متفقين در خاک فرانسه و ساحل نورماندی پياده شدند، شجاعت زيادی از خودش نشان داد. «ناتور دشت» را سلينجر در سال ۱۹۴۵ بهعنوان نخستین رمانش نوشت و توانست آن را در سال ۱۹۵۱ بهطور رسمی و بهصورت كتاب در آمريكا و بريتانيا به چاپ برساند؛ بااينحال چاپ اين كتاب، بهبهانۀ اينكه غيراخلاقی است، در مناطقی از آمريكا ممنوع شد و در سال ۱۹۹۰ از طرف انجمن كتابخانههای ايالاتمتحده نیز جزو كتابهای ممنوعالچاپ اعلام شد. از رمانها و داستانهای بلند او میتوان به اینها اشاره کرد: ناطور دشت (ناتور دشت)، فرنی و زویی، تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران و سیمور، جنگل واژگون، ۱۶ هپورث، ۱۹۲۶.
خواندن کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب زندگی خصوصی جی. دی سلینجر
«اوایل سال ۱۹۹۰، سلینجر که به زندگی روستایی با همه خوشی و ناخوشیهایش عادت کرده، تصمیم میگیرد مانند شخصیت کاندید نوشتهٔ ولتر به باغچهاش سر و سامانی بدهد. هنوز هم برای حاصلخیر کردن جالیزش از بهترین ماده یعنی کود حیوانی خشک که از اصطبل اسبها و گاوداری میآورد، استفاده میکند. مقدار زیادی از این کودها را در انبار خانه اش پیدا کرده و برای حمل، آنها را در کیسههای پلاستیکی ریخته و اینگونه به کود پاشی زمین میپردازد. هنوز هم به خوبی میتواند با ماشین علف زنی نقاله دوار برای کندن علفهای جادههای مالرو بیشه زارهای اطراف کار کند. اما بریدن شاخههای درختان به وسیله اره برقی، کاری است که از توانش خارج است و برای اینکه خودش را زخمی نکند از افرادی که در این کار سر رشته دارند، استفاده میکند. کار سخت کندن علفهای هرس باغ بر عهده کالین است. چون رانندگی با تراکتور و کندن علفهای هرز را دوست دارد و همچنین به خاطر اینکه آقای نویسنده خیلی وقت پیش آرزو کرده که هیچوقت بدنش را به واسطه کندن علفهای هرز خسته و کوفته نکند. در بهار دانههای اسفناج را کاشته است و از جوانههای اولیه آن برای سالاد استفاده میکند ولی مهارتی در به بار آوردن گوجه ریز (گوجه گیلاسی) ندارد. کار کالین در به بار آوردن کاهو، شلغم سبز، کلم چینی و لوبیای اسپانیایی قابل تحسین است. این محصولات به وفور به عمل میآید اما هر وقت که موج سرمای شدیدی منطقه را در مینوردد، لوبیا سبزها دیر به عمل میآیند.
به عنوان پیشگام و پیشکسوت در علم بوم شناسی کشاورزی و علم پرماکولتور، علمی که بر پایه بوم شناسی سنتی و طبیعی بنا نهاده شده است، سلینجر سعی میکند که از کشت پی در پی سبزیجات، حبوبات و غلات خود داری کند و کشت سیب زمینی را به خاطر هزار و یک کاربرد و روش پخت، جایگزین آنها کند. کشت ذرت را نیز امتحان کرده که محصول خوبی هم برای بار اول، به بار نشسته است.
سلینجر علاقه خاصی هم به کشت گیاهان وحشی خوردنی دارد که چند نوع آن در این سالها بسیار نایاب و آسیب پذیر شده اند. این گیاهان را از کنار جادههای مالرو نزدیک زمینش پیدا میکند. از گیاه قاصدک سر ویولونی یا سرخس شتر مرغی که همه به خاطر جوانههای نرمش دنبالش هستند، و گلپر گرفته تا گل تاج خروس که از برگچههای آن برای معطر کردن آش، سوپ و سالاد استفاده میکند. اگر هم آب و هوا به او اجازه دهد و شانس با او یار باشد، گیاه نایاب قارچ مورکلای خوراکی هم میچیند. به نظر، کالین شکایتی از این کار طاقت فرسای کندن علفهای هرز و قارچهای سمی ندارد و با لذت کامل به این کار میپردازد؛ این کار با توجه به اختلاف سلیقه واضح بین این دو، باعث شگفتی سلینجر میشود از این لحاظ که اگر چه کالین عاشق این گیاهان خود رو یا این قارچها نیست اما کارش را به درستی و کامل انجام میدهد. شاید هم سلینجر دیگر آن خوی سازش ناپذیری که نسبت به آن دو تای قبلی داشته دیگر با کالین ندارد؟ البته بعید به نظر میرسد چرا که شخصیت سلینجر هیچ وقت تغییر نکرده و همانی هست که بود. اما از آن چه که از محتوای نامه اش به دوستش دونالد بر میآید، این است که شاید این فلسفه پیر عاقل را پذیرفته: «جهان غریبیاست دنیای ما، و هنوزم تظاهر به زندگی کردن در آن و تصرفش داریم».»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
نظرات کاربران
خوب بود