کتاب مرگ نامه اولا - کارین
معرفی کتاب مرگ نامه اولا - کارین
کتاب مرگ نامه اولا - کارین نوشتهٔ اولا کارین لیندکوییست و ترجمهٔ پریسا موسوی است. انتشارات روزنه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی درمورد بیماریِ «ای.ال.اس».
درباره کتاب مرگ نامه اولا - کارین
کتاب مرگ نامه اولا - کارین (قایقراندن بدون پارو) حاوی ناداستان است. مترجم این اثر گفته است که پس از خواندن کتاب متوجه شد این سکتههای مغزی که در نهایت باعث فلج انسان میشود، مشابه همین بیماری نادر و ترسناک ای.ال.اس عمل میکند. پریسا موسوی پس از تحقیق و مشورت با پزشکان متخصص و در کمال ناباوری دید بیماریهایی که اعصاب حرکتی اندامها را درگیر میکند، بسیارند؛ بیماریهایی مانند اماس، میاستنی گراویس، سندرم گیلن باره، نوروپاتی حاد اعصاب حرکتی، سندرم ساقهٔ مغز، سندرمهای پارانئوپلاستیک سیستم عصبی، تای ساکس، مولتی فوکال موتور نوروپاتی، مونو ملیک آمیوتروفی، انواع میوپاتی (ضعف عضله)، مالفورماسیون شریانی وریدی نخاع، سندرم طناب نخاعی، پلی نوروپاتی التهابی میلینزدا، درماتو میوزیت، پلی میوزیت، اسکلروز جانبی اولیه، آتروفی عضلانی نخاعی و... . همهٔ این بیماریها کموبیش منجر به فلج میشود؛ البته بهجز آسیبدیدگیهای نخاعی که بر اثر سوانح، سقوط، تصادفات و... همین نتیجه را رقم میزند. ناداستان حاضر گامی برای شناختهشدن بیماریِ ای.ال.اس در قالب خاطرات و زندگینامه است.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب مرگ نامه اولا - کارین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب خاطرات و زندگینامه درمورد یک بیماری نادر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مرگ نامه اولا - کارین
«گزارشگر حوزهٔ پزشکی ترغیبم میکند به متخصص کاردرمانی مراجعه کنم. او را میتوانم در آسایشگاه سالمندان ملاقات کنم.
در حالی که یک تکه پلاستیک را در یک تابهٔ گود الکتریکی گرم میکند از او میپرسم: «به نظرت مبتلا به ایالاس هستم؟»
شبیه همین تابه را در خانه دارم و با آن غذای تایلندی درست میکنم.
او پلاستیک نرمی را برش میدهد و سعی میکند دور دست من به آن، شکل و قالب بدهد. اما دست من آنقدر خشک است که این کار امکانپذیر نیست. باید دراز بکشم. شورای استان مجبور است پول پسانداز کند، برای همین او چسب را از طول میبرد. او انگشتان تر و فرزی دارد با این همه زمانِ بیکاری گلدوزی میکند.
«اگر بیماری تو ایالاس باشد... من دکتر نیستم... تو برای مبتلا شدن به این بیماری خیلی جوانی.»
او میگوید در ۱۰ سال گذشته هشت یا ۱۰ بیمار مبتلا به ایالاس را دیده است؛ همگی مسنتر از من.
«احتمالاً تو آسیب محیطی در بخش خارجی اعصاب دیدهای. این قضیه باید درمانپذیر باشد، اما همانطور که گفتم من دکتر نیستم.»
امیدوارم حق با او باشد.
زمانی که از آنجا میروم احساس رضایت دارم. دستم هم در حالی که در گهوارهاش خوابیده همین احساس را دارد.
جمعه چهارم آوریل روز پر تب و تابی است. وقتی مغازهها باز میشوند یک بلوز برای مهمانی امشب میخرم. ساعت ۱۲ برای انجام یکسری آزمایش قرار است به بخش فیزیولوژی اعصاب در بیمارستان دانشگاه اوپسالا بروم. تا آنجا یک ساعت راه است. همسایهام مرا میبرد.
سعی میکنم برای حرفهایی که امروز عصر میخواهم بزنم چند نکته را سریع یادداشت کنم.
سی نفر مهمان دعوت شدهاند.
فکر میکنم تعدادشان همین حدود باشد.
مهمانی شام.
شادی.
در بیمارستان اوپسالا دستگاهی وجود دارد که هنوز بیمارستان کارولینسکا مجهز به آن نیست. این دستگاه عملکرد اعصاب مغز را اندازهگیری میکند و میتواند مشخص کند انقباضها و فلج دستم در نتیجهٔ یک آسیب به سیستم عصبی مرکزی است یا نه.
از دکتر خوشم میآید. او برای بازی گلف به ترکیه رفته بود و تازه از سفر به خانه برگشته است. دلنگران است.
دستگاه هیچ چیزی از دست راستم ثبت نمیکند. دست و پای چپم مشکلی ندارند. دکتر میگوید: «نظری ندارم.»
پای راستم بیحرکت مانده است. بدون هیچ واکنشی.
هیچ علامتی.
هیچ.
با اینکه پاسخ را میدانم، میپرسم: «معنیاش چیست؟»
اتاق ساکت است.
فیزیولوژیست اعصاب با تردید میگوید: «درواقع من نباید به این سؤال پاسخ بدهم. متخصص اعصاب شما باید قضیه را شرح دهد.»
«اما مطمئنم مبتلا به ایالاس هستم.»
«واقعاً میخواهی حقیقت را بدانی؟»
با دودلی میگویم: «شاید نه. امروز تولدم است و مهمانی گرفتهام.»
«اوه! چه هدیهٔ تولد پنجاه سالگی ظالمانهای.»
«منظورت این است که ایالاس دارم؟»
«آره؛ یا یک نوع پارکینسون غیرعادی.»
وقتی سمت استکهلم میرویم برف شدیدی میبارد. دامنهٔ دید خیلی کم است و تنها کاری که از عهدهٔ تایرهای تابستانی برمیآید این است که ماشین را در جاده نگه میدارد.»
حجم
۱۳۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۳۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
نظرات کاربران
خیلی دوست دارم این کتاب رو بخونم ولی چون مادرم رو با همین بیماری از دست دادم، نمیتونم شروعش کنم، ولی خوشحالم چنین کتاب هایی مثل سه شنبه ها با موری، که باعث میشه مردم با این بیماری آشنا بشن
من این کتاب را به تازگی خواندم... اولا کتاب داستان بسیار جذاب و خواندنی دارد، دوم زبان فارسی آن خوب درآمده و ترجمه روان و رسا است سوم مطالب مفیدی درباره شیوه ارتباط با کودکانی که دچار مشکل هستند در
نوع نگاه نویسنده به بیماریش بسیار تاملبرانگیز است. ترجمه کتاب هم خیلی روان و زیباست. پیشنهاد میکنم مطالعه کنید
میتونم بگم یکی از بهترین کتابهایی که مطالعه کردم بود. متن روانی داشت و بسیار تاثیرگذار بود، لمس زندگی از چشم فردی که میدونه مدت زیادی به پایان زندگیش نمونده.
میشه درباره ام اس بیشتر توضیح بدین شاید منم داشته باشم چون بیماری نیست که من نداشته باشم!