دانلود و خرید کتاب افسانه باران نادر ابراهیمی
تصویر جلد کتاب افسانه باران

کتاب افسانه باران

امتیاز:
۳.۹از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب افسانه باران

«افسانه باران» مجموعه‌ای از داستان‌ها و دلنوشته‌های نویسنده توانای معاصر، نادر ابراهیمی است. شهر صبور، حساب پس انداز، افسانه باران، عقیق، شادی‌های از دست رفته، برخورد، کنگره جانوران، حکایت عبرت انگیز آن سه ماهی، رابطه، آنها برای چه برمی گردند، تسلیم شدگان و آن سوی تسلیم دوازده داستان این مجموعه‌اند که هرکدام فضای درونی خاص خود را دارند اما تم اصلی تمام آنها «خیانت» است. «از آقامیرانجاه برایتان حرف می‌زنم. شاید بشناسیدش. شاید این شناختن به دردتان بخورد. آقامیر تحصیل‌کردهٔ خارج و کتاب‌خوانده بود و شاید تنها کتاب‌خوان واقعی دهکدهٔ ما. علوم اجتماعی، تاریخ، ادبیات، فلسفه و روانشناسی خوانده‌بود و صاحب یک کتابخانه هم بود. آقامیر مهربان، مؤدب، نترس، سرسخت و فروتن بود. و هر صفت خوبی را به جای خودش داشت. ما به آقامیر خیلی احترام می‌گذاشتیم و دوستش هم داشتیم. او یک ستارهٔ روشن و پرنور بود در آسمان کاملاً بی‌ستارهٔ دهکدهٔ ما. بعضی‌ها از او خواندن را یاد گرفتند و بعضی‌ها خواندن و نوشتن را. ما هرچه را که می‌خواستیم، از آقامیرانجاه می‌پرسیدیم. آن‌وقت‌ها با مهربانی جواب می‌داد و با سرسختی سعی می‌کرد که جوابش را یاد بگیریم. اما بعدها به‌تدریج حوصله‌اش از سادگی و کم‌دانشی ما سر رفت. در مقابل هر پرسش، کلی تحقیرمان می‌کرد تا جواب بدهد. و بعدها از دادن هر جوابی هم چشم پوشید. وقتی می‌پرسیدیم: «آقامیرانجاه! جنگ چه خاصیت دارد؟» و یا «آقامیرانجاه! بزرگ‌ترین شاعر ما کیست؟» با نفرت نگاهمان می‌کرد و می‌گفت: به چه درد شما می‌خورد که این‌ها را بدانید؟ بدبخت‌ها! شما باید فکر شکم و زیرشکمتان باشید.»
معرفی نویسنده
عکس نادر ابراهیمی
نادر ابراهیمی
ایرانی | تولد ۱۳۱۵

نادر ابراهیمی در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. او یک داستان‌نویس معاصر ایرانی است که علاوه‌بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینهٔ فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده ‌است. او همراه با بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان از هنرمندانی به حساب می‌آید که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده است. نادر ابراهیمی که نویسندگی را از نوجوانی شروع کرده بود، در ۲۷سالگی اولین کتابش را در نشر روزبهان منتشر کرد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه‌بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از ۱۰۰ کتاب از او چاپ و منتشر شد. در سال ۱۳۴۲ اولین کتاب خود را با نام «خانه‌ای برای شب» به چاپ رساند، اما سال ۱۳۴۲ آغاز تازه‌ای برای او در زمینهٔ فعالیت‌های سیاسی بود. هم‌زمان با تبعید روح‌الله خمینی، فعالیت‌های سیاسی علیه نظام پهلوی شدت گرفت و وجود یک رهبر سیاسی برای این اعتراضات شور و اشتیاق تازه‌ای به جریانات سیاسی در ایران داده بود؛ نادر ابراهیمی نیز در نوشتن بیانیه و اعلامیه‌هایی علیه نظام وقت دست داشت و بسیار از اعلامیه‌ها به قلم او منتشر شد. دو اثر از او به نام‌های «دشنام» و «آسمان در تسخیر کلاغ‌ها» حاوی دو داستان مشهور است که درون‌مایهٔ آن‌ها سیاسی و مبارزه با نظام پهلوی است. به‌گفتهٔ او این دو داستان پایهٔ ادبیاتی ضد سلطنتی با بیانی نمادین شد. ابراهیمی پس از موفقیت در آثار قبل، کتاب «مصابا و رؤیای گاجرات» را به چاپ رساند که در آن به‌نوعی مخالفتش را با به‌ظاهرْ روشنفکران بیان کرد. ابراهیمی در آن سال‌ها کتاب‌های متعددی از جمله «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم»، «افسانه‌های باران»، «مکان‌های عمومی»، «آرش در قلمرو تردید» و... را منتشر کرد.

mh.mirvakili
۱۳۹۸/۰۵/۰۷

سلام.لطفا کتاب بر جاده های آبی سرخ رو هم اضافه کنید.ممنون

SAJAD AZADVAR
۱۳۹۸/۱۱/۰۸

از اکثر داستانهاش لذت بردم این کتاب نیازمنده تفکر زیاد هنگام مطالعه‌

hassan fatemi
۱۳۹۹/۰۱/۰۷

در حد اثر های دیگه نادر ابراهیمی نبود ولی بازم قابل قبول‌ بود و میشد از بعضی از داستان هاش لذت برد...

تیگلاط
۱۳۹۸/۰۵/۰۲

من البته نسخه ی چاپی این کتاب رو خوندم . دیدگاه جالب و جدیدی راجع به فرهنگ مردم ایران به من ارائه داد. انگار از بطن جامعه نوشته شده بود.

*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
۱۴۰۲/۰۶/۱۱

اگر یک گوشه ی جنگل های گیلان نشسته بودم و می توانستم صبح تا شب کتاب بخوانم شاید حالا حال و روزم بهتر بود. و شاید هم بد تر. هر چه بود نوسان کمتری داشت. افسانه ی باران دویدن زیر ابر

- بیشتر
سياه مشق
۱۳۹۹/۱۲/۰۹

داستان هاشو دوست داشتم نمی دونم چرا طاقچه، کتابهایی که خوندم رو پیشنهاد می ده!

توحيد
۱۳۹۹/۰۵/۰۳

کلا داستان کوتاهو دوست ندارم ولی این کتاب، مثل باقی آثار نادر نیست و به نظر میاد از آزمون و خطا هاش در مسیر پختگی باشه. کماکان به نظرم قوی ترین کارش، بر جاده های آبی سرخه

Zohreh
۱۴۰۲/۱۲/۲۷

خیلی زیبا بود:)

آبیِ آسمونی
۱۴۰۱/۱۰/۱۹

من قلم جنابِ نادر رو با تمام پیچیدگیش خیلی دوست می‌دارم اما اون طور که باید نتونستم با همه ی داستان های این کتاب ارتباط برقرار کنم...

کاربر ۲۴۱۱۲۰۸
۱۴۰۰/۰۵/۰۳

کتاب خوبیست. سه تا از داستانها خیلی خوب بود و بهترین توصیفی که می تونم براشون بکنم این بود که حکیمانه بودند. دو تا از داستانها خیلی حوصله سر بر بودند و اگر من جای نویسنده بودم کتاب رو با

- بیشتر
من کتاب‌ها را تنها به این دلیل می‌خوانم که هیچ‌کس را بی‌نصیب از اندرزهای خود نگذارم؛
یارا
فانوس، خورشید نیست. اما راه خلوت و باریک شب، مفهوم قناعت را می‌داند.
hassan fatemi
«تمام کسانی که به یک قلّه می‌روند، حتی اگر صد راه را انتخاب کرده‌باشند سرانجام به هم خواهندرسید.»
hassan fatemi
شما یک شب و حتّی یک لحظه به ما امانِ خودبودن را نداده‌یید. بدون آنکه بدانید بازی چیست و نمایش ما چگونه تمام می‌شود، با اراده‌های پست و ناچیزتان، تنها به‌دلیل‌آنکه بازی به‌خاطر تماشاگر است و تماشاگرْ صاحب قدرت، انتخاب و ادامهٔ ماجرا همیشه با شما بوده‌است و ما از هراس آنکه جز بازیگربودن کاری نیاموخته‌ییم، به پست‌ترین اندیشه‌های شما تن داده‌ییم…
یارا
ما نگین بودیم در حلقهٔ دشمنان خویش.
hassan fatemi
«تاریخ، مشعلی‌ست که__ اگر نه امروز__ سرانجام، سراسر راه بشر را روشن خواهدکرد.»
محمدحسین
«قضاوت‌کننده‌یی عادل‌تر از تاریخ وجود ندارد.»
hosein
کشتن، دلیل می‌خواهد. در جنایت هم بایستی منطقی وجود داشته‌باشد.
محمدحسین
گاهی فکر می‌کنی که مردم را «باید» شکنجه داد. گاهی شکنجه را به‌صورت یک راه‌حلّ عادلانه می‌پذیری. از تو عزیزی را دزدیده‌اند. ده‌نفر را هم گرفته‌اند که می‌گویند بدون‌شک یکی از ده‌نفر دزد است. در بازجویی همه انکار می‌کنند. آن‌وقت تو فکر می‌کنی اگر آنها را زیر شکنجهٔ چینی بگذارند، ناخن‌هایشان را یکی‌یکی بکشند، با آتش سیگار بدنشان را بسوزانند تا اقرار کنند، کار بسیار عادلانه‌یی انجام گرفته‌است؛ اما یادت نرود که فقط یکی از ده نفر را باید مجازات کرد نه همهٔ آنها را. و همین‌جاست که تو دیگر عادل نیستی.
hassan fatemi
ما آدم‌های بی‌دلیلی هستیم. عیب ما فقط همین است. بی‌دلیل.
محمدحسین
غیر از حرف، هیچ‌چیز «مفت» توی این مملکت به آدم تحویل نمی‌دهند.
🌱ehsan
این پرنده باید از جایی گریخته‌باشد. در شهرها دیگر پرنده‌های قشنگ، آزاد نیستند.
محمدحسین
ما یک مشتْ مثلِ قدیمی داشتیم و یک خروار سادگی.
محمدحسین
__ «مسئول»، «مسئولیت» … چرک‌ها، چرک‌ها… یک‌مشت آدم چرک… نه، فقط یک مشت لباس چرک. آدم؟ هه! و یاد آن وکیل‌مدافعی می‌افتد که گفته‌بود: «اگر لباس زیر من، روز محاکمه، چرک باشد، حتماً موکلم محکوم می‌شود. تجربه دارم.» جوان فکر می‌کند: «اینجاست که حقیقت و عدالت تحت‌الشّعاع زیرشلواری قرار می‌گیرد» و لبخند می‌زند.
NAST2L
«قضاوت‌کننده‌یی عادل‌تر از تاریخ وجود ندارد…»
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃
فانوس، خورشید نیست. اما راه خلوت و باریک شب، مفهوم قناعت را می‌داند.
Saye
غیر از حرف، هیچ‌چیز «مفت» توی این مملکت به آدم تحویل نمی‌دهند.
🌱ehsan
دو خنده نمی‌توان یافت که یک مفهوم را تصویر کند
M.M. SAFI
برای سنگی بر گور برای خطّی خوش بر سنگ برای جایی خوب در خاک برای خفتن در اماکن متبرّک برای قرب به مقابر متبرّک برای یک مجلس محترمانهٔ «ختم» و برای آنکه بگویی: «مورچگان! مورچگان! من به‌سوی شما می‌آیم، که از شما بوده‌ام و نه بیشتر…»
شیوا
هیچ بچّه‌یی نباید برای خاطر پدرش بجنگد. برای پدر جنگیدن یعنی برای یک چیز کهنه و مندرس جنگیدن. باید خودش بداند که چه‌کار می‌کند، چه می‌خواهد، برای چه کشته می‌شود. آنها__ اگر فقط برای خاطر من کشته‌شدند__ حقشان بود که جوانْ‌مرگ شوند.
*𝐻𝑒𝒾𝓇𝒶𝓃

حجم

۸۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

حجم

۸۶٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۴ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان