کتاب سقوط از خویش
۴٫۰
(۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب سقوط از خویش
«من از سقوط میترسم…
من از تمام روزهایی که پیش روی تو میایستم، بیآنکه نگاه مهربانت مرا نوازش کنند؛ من از دستهایت که مدتهاست سرد است و با اکراه به سمتم دراز میشود؛ من از آشفتگی و سردرگمیای که در پسِ هر دیدار گریبانت را میگیرد، میترسم.»
رمان سقوط از خویش، عاشقانهای عجیب با تلنگرهای محکم به عواطف انسانی است. داستان آدم هایی که روزگار با آنها بد تا کرده است.
رها زن جوان متاهلی است که بچهدار نمیشود. او با همسر ثروتمندش فرامرز رابطهای معمولی دارد و عشق و علاقه آنچنانی بینشان نیست. در این میان فرحناز دوست قدیمی رها از خارج از کشور به ایران بازمی گردد. در ملاقاتی که باهم دارند فرح نیز از مشکل خودش برای رها میگوید. مشکلی که در مقابل مشکل رها نوعی فاجعه به نظرش میرسد. این رمان تاملبرانگیز به شیوه دانای کل نامحدود روایت میشود:
«درست نمیدونم… سرطان سینه است اما ظاهراً غدد لنفاوی زیر بغلش رو هم درگیر کرده. دیشب دکتر میگفت علاوه بر جراحی، به شیمی درمانی و پرتو درمانی هم احتیاج داره تا خوب بشه. پس فردا هم وقت عمل داره. باید توده بدخیم رو سریع از بدنش خارج کنن.
رها از ته دل گفت: رو کمک من حساب کن فرح، نیره خانم عین مامان خودمه. کم سر سفرهاش ننشستم که… در حقم مادری کرده. هر کاری از دست من برمیاومد، به من بگو، به خدا خوشحال میشم بتونم هر طوری که صلاح میدونین کمکتون کنم.
فرح بیآنکه به رها نگاه کند فقط سر تکان داد. رها دوباره پرسید: ارسلان چی میگه؟ چه تصمیمی داره؟ اصلاً خبر داره از این حال و اوضاع؟!
فرح با پوزخند تلخی سری تکون داد وگفت: ارسلان بدون اجازه زنش نفس نمیکشه. حالام به بهانه اینکه زنم پابهماهه و کارم رو از دست میدم و مرخصی ندارم و اینجور بهانهها، داره از زیر بار مسئولیت شونه خالی میکنه. انگارنهانگار این آدمی که گوشه خونه افتاده، مادرشه و یه عمر زحمتش رو کشیده!»
بسیاری از صاحب نظرات مهرنوش صفایی را استاد مسلم تالیف رمانهای روانشناسی میدانند. اما به نظر میرسد این نویسنده با تالیف رمان سقوط از خویش قصد دارد توانمندی خود را در تالیف «عاشقانههای ناب» نشان دهد.
سایه ای بر بالین
مهرنوش صفایی
کجای تقدیر منی؟مژگان بهمنی
وارونگیمژده اسفندیاری راد
از عشق تا دیوانگی راهی نیستمهرنوش صفایی
فصل آخرمژده اسفندیاری راد
ارتباط نامربوطمهرنوش صفایی
تنهام نذارالهام عندلیبی
پیچیده به هیچ (عشقه ۲)مهرنوش صفایی
سوار بر قایق محبتاکرم واحدی
شورانگیزامیر برزگر خراسانی
آخرین ستاره به من چشمک زدفریبا عنایتی پرور
پیادهروهای ناهموارنازیلا نوبهاری
یک فنجان محبت گرمزهره مرشدی
ثریامانی خراسانی نژاد
زیناخدیجه تاجالدین
جایی بالاتر از رنجیدنمهرنوش صفایی
روی جاده نمناکخدیجه قاسمی
۲۸۳ گرم عشقمهرنوش صفایی
شام کنیزانمیترا کریمی
محاصره شده با رئیس های بد
توماس اریکسون
تبلور اندیشه هامحمد بن راشد آل مکتوم
اسب سیاهتاد رز
آرزوها ثروت نمی آفرینندناپلئون هيل
مرد بودن به اندازه کافیجاستین بالدونی
پیچ اصلی را بچرخانیدآنتونی رابینز
قدرت خویشتن داریرایان هالیدی
مدیریت خشم به زبان سادهگیل بلاکسهام
ثروتی که با پول نمی شود خریدرابین شارما
همان همیشگیمورگان هاوزل
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۶۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
حجم
۶۴۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۶۳
تعداد صفحهها
۶۹۱ صفحه
قیمت:
۱۱۹,۹۰۰
۳۵,۹۷۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
مثل همیشه قلم خانم صفایی حرف نداره کتاب بی نظیر. جذاب. عبرت آموز هست یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم خیلی از جملات را میخواستم به اشتراک بگذارم ولی پیشنهاد میکنم حتما کتاب را بخونید
کتاب خوبی بود داستان یک زن که بعد از چند سال بچه دار میشه همون زمانی شوهرش اون رو بخاطر نازایی طلاق می ده و دوباره ازدواج می کنه
قلم نویسنده و موضوع خوبه من کتاب های خانم صفایی را دوست دارم چون عبرت آموزه ولی به نظرم یک سوم کتاب حواشی و اضافه است برای همین داستان کمی طولانی شده و یک قسمت هایی باید صفحات را تند
به نظرم یه کمی بیخودی کش دار اومد ولی خیلی یه دفعه ای تموم شد اصلا سرنوشت پری و فرامرز معلوم نشد
رمان خیلی متوسطی بود
موضوع داستان خوب بود، گفتگو ها، زیبا بیان شده بود، ولی داستان منسجم نبود، پرش داشت، به شدت کش دار بود، یه جاهایی حوصله سربر بود، کاشکی نویسنده این نقدهارو بخونه،