کتاب جایی بالاتر از رنجیدن
۴٫۱
(۱۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب جایی بالاتر از رنجیدن
«جایی بالاتر از رنجیدن» رمانی نوشته مهرنوش صفایی است.
دوست نزدیک سوسن، به اسم شیوا به تازگی در اثر سرطان مرده است و حالا همسر او نوریان، که دچار افسردگی است و دکترش از او خواسته وسایل شیوا را از خانهاش دور کند تا حالش بهتر شود، از سوسن میخواهد که او این کار را برایش انجام دهد. با ورود سوسن به زندگی شخصی شیوا رازهایی از او برملا میشود و رفت و آمدهای مکرر سوسن با همسر دوستش وابستگیهایی ممنوعه ایجاد میکند:
درست نمیدانم از کی شروع کردم به مقایسهٔ احمد با نوریان. اما وقتی به خودم آمدم دیدم نهتنها خودم، که بچهها هم اسیر این دور باطل شدهاند؛ اسیرشوخی مسخرهٔ مقایسهٔ دو آدم غیر قابل قیاس با هم، مثل گذاشتن رنگ زرد و قرمز کنار هم.
وحشتزده شدم. این منصفانه نبود. این خیانت محض بود. من و بچهها سر سفرهٔ احمد مینشستیم اما دوستش نداشتیم. حرفهایش را میشنیدیم اما در دل به او میخندیدیم و مسخرهاش میکردیم. ما با او و در کنار او زندگی میکردیم اما به قدر سر سوزنی قبولش نداشتیم. احمد در عمل برای ما تمام شده بود. ما فقط همخانه بودیم.
درک این حقیقت که معاشرت با نوریان برای من و بچهها مثل یک سمِ مهلک، خطرناک و تهدیدکننده شده، نیازی به برخورداری از هوش و فراستِ زیادی نداشت. در واقع پردهها چنان به وضوح افتاده بود و حقیقت چنان آشکار و روشن شده بود که فقط آدمی احمق میتوانست چشمهایش را ببندد و خود را به نفهمیدن بزند. و من دلرحم بودم؛ اما احمق نبودم. من نه تنها با چشم دل، که با چشم سر هم میدیدم چطور حریمها یکی یکی برداشته میشود و احساس، خط قرمزهای منطق و استدلال را درهم میشکند. زنگ خطرها بیوقفه و پیاپی زیر گوشم نواخته میشد و به من هشدار میداد که با دست دست کردن اوضاع را از این که هست خرابتر نکنم.
محاصره شده با رئیس های بد
توماس اریکسون
تبلور اندیشه هامحمد بن راشد آل مکتوم
اسب سیاهتاد رز
آرزوها ثروت نمی آفرینندناپلئون هيل
مرد بودن به اندازه کافیجاستین بالدونی
پیچ اصلی را بچرخانیدآنتونی رابینز
قدرت خویشتن داریرایان هالیدی
مدیریت خشم به زبان سادهگیل بلاکسهام
ثروتی که با پول نمی شود خریدرابین شارما
همان همیشگیمورگان هاوزل
حجم
۴۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۰۹,۹۰۰
۳۲,۹۷۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
کتاب خوبیه من بی وقفه خوندم ولی آخرش خوب تموم نشد نویسنده وقتی شخصیتی برای ما میسازه ما نسبت بهش تعلق خاطر پیدا می کنیم ودوست داریم به جایگاه خوبی برسه وخطا کار به جزای اعمالش برسه اون موقع بعداز
راستش بد نبود ولی خیلیم خوب نبود
من کتاب های شما را دوست دارم، فقط چند نکته به عنوان خواننده ای که طرفدار شماست مطرح میکنم. در چند کتابی که از شما خواندم تقریبا در یک سوم پایانی کتاب، الفاظ و کلمات و حرف ها کش میآیند، توضیحات
به نظرم اگه حال روحیمناسب ندارید اصلا این کتاب گزینه خوبی برای خوندن نیست ولی برای شرایط عادی کتاب بدی نیست
خیلی زیبا بود و اموزنده و پر از یاد خدا دوتا از کتاب های خانم صفایی را خوانده ام و خیلی خوشم اومد. مثل اینکه کتاب هاشون هم براساس داستان زندگی ادم های واقعی هست و این حس واقعی بودن خیلی خوبه تحلیل
من بااین کتاب گریه کردم ... و چیزی که یاد گرفتم اول مناعت طبع و بزرگواری سوسن بود و دومین چیزی ک عبرتم شد این بود هیچوقت نباید سکوت کرد باید حرف زد توضیح داد تلاش کرد چون زندگی به
بششششدت داستان قشنگی داشت یاد بگیریم که ببخشیم من این داستانو واقعا نیاز داشتم حالم خوب نبود خوندمش خیلی کمکم کرد حتما بخونید ولی خیلی غمگینه💙
عالی بود تصویر رنج های زنان با عفت و با شرف که در گیر مردانی می شوند که بویی از انسانیت نبرده اند
خوب بو د. بیوقفه خوندم و درگیر حال و روز سوسن شدم اینکه بتونی در عین نیاز بگذری و راه درست را انتخاب کنی موهبتی الهی هست
بد نبود ولی مکالمه ها و گفتگو ها واقعی بنطر نمیومدند، مثلا حرفهایی که بچه ها میزدند حرفهای یک بچه نبود از نظر من میتوانست قشنگتر نوشته بشه. خانم این داستان خیلی خانم مغرور و بی فکری بودند در حالیکه فکر