دانلود و خرید کتاب سوء قصد به ذات همایونی رضا جولایی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سوء قصد به ذات همایونی اثر رضا جولایی

کتاب سوء قصد به ذات همایونی

معرفی کتاب سوء قصد به ذات همایونی

رمان «سوء قصد به ذات همایونی» نوشته رضا جولایی، نویسنده معاصر ایرانی اولین‌بار در سال ۱۳۷۴ به چاپ رسید. درون‌مایه این رمان تاریخی تقابل سنت و مدرنیته در اواسط دوران قاجار است.

اعضای یک جریان چپ‌گرای مارکسیستی در دوران استبداد صغیر قصد دارند شاه را ترور کنند. و ترور نافرجام شاه دلیلی برای سرکوب‌های شدیدتر بعدی او می‌شود. داستان در ظاهر جریان ترور محمدعلی شاه را روایت می‌کند، اما آنچه درواقع روایت می‌شود، جریان روابط اجتماعی و سنت‌های متداول در فرهنگ ایران قاجاری است.

قصد نویسنده از نگارش این اثر، نشان دادن گذار تاریخی ایران از یک جامعه کاملا سنتی و آشنایی‌اش با دنیای مدرن است. دورانی که پیشرفت‌های صنعتی غرب بر زندگی و فرهنگ ایرانی سایه انداخت. سایه‌ای که با گذشت سال‌ها هنوز بر سر ملت سنگینی می‌کند.

جولایی در این رمان، نگاهی تازه به مفهوم تاریخ در داستان‌نویسی کرده و با قدرت تخیل و شخصیت‌آفرینی‌اش جهانی ساخته است که می‌توان در آن از روح آزادی‌خواهی گرفته تا تنهایی و هراس را دید. او با قلمش ارواحی را از دل تاریخ احضار کرده است تا از یک گذشته دور سخن بگویند. گذشته‌ای که برخی از حوادث آن در تاریخ رسمی ثبت نشده‌اند و همین موضوع مجوزی برای جولایی است تا آنها را آنگونه که می‌خواهد به سخن وا دارد.

رضا جولایی متولد سال ۱۳۲۹ است و از آثار او می توان به کتاب‌های «حکایت سلسله پشت کمانان»، «جامه به خوناب»، «شب ظلمانی یلدا»، «حدیث دردکشان»، «تالار طرب‌خانه»، «جاودانگان»، «نسترن‌های صورتی»، «باران‌های سبز» و «سیماب و کیمیای جان» اشاره کرد.

نظرات کاربران

مها
۱۳۹۹/۰۳/۲۰

رضا جولایی همیشه زاویه دوربینش رو به تاریخ جوری تنظیم میکنه که کسی تا حالا نکرده، ترکیب تاریخ و تخیل، فضا سازی عالی، شخصیت پردازی خوب، یه سفر ملموس به صد سال پیش به آدمها ، حوادث ، آرمانها ،

- بیشتر
مانا
۱۳۹۸/۰۲/۱۱

کتاب داستانی که تاریخ را زبیا بیان کرده. تاریخی که در خواندنش تنبلی می کنیم. کتاب خواندنی است! ارزش دارد!

Sina Iravanian
۱۴۰۱/۰۴/۰۳

یک رمان تاریخی خوب دیگر به قلم رضا جولایی با موضوع ترور ناموفق محمدعلی‌شاه قاجار. فصل اول کتاب (که به نظر من باید یک بار دیگر در انتهای کتاب بازخوانی شود) به سرعت وقایع ترور و شخصیت‌های داستان را روایت

- بیشتر
حسین احمدی
۱۳۹۹/۰۸/۲۳

کتاب خوب و روانی بود...

عباس خودنگار
۱۳۹۸/۰۸/۰۶

رمانی به معنای واقعی درخشان

مناریا
۱۴۰۰/۰۲/۰۲

درخشان، ارزشمند، ناب

mahmood mahmoodian
۱۴۰۱/۱۲/۰۱

بررای من طوری نبود که مداوم بخوانمش،خسته کننده بود پراکندگی خرده داستانها و نثر بلاتکلیف در بین قدیمی و نو

مینیمالیست
۱۴۰۱/۱۱/۰۲

اگر به تاریخ مشروطه علاقه دارید حتما این کتاب رو بخونید.

mnour
۱۳۹۹/۱۲/۲۰

عالی درخشان و شاهکار

غزل
۱۴۰۱/۰۶/۰۳

من نثر رضا جولایی رو دوست دارم اما اون وسطا خسته شدم ... بعد از چندماه برگشتم ادامه ش رو خوندم ولی شخصیت ها رو با هم قاطی میکردم و دیگه لطفش رو برام از دست داد.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۷)
معدن نزدیک شهر بود. یک تپهٔ سنگی بلند. رضا گفت قبلاً سنگ‌ها را با دینامیت از کوه جدا می‌کردند. اما تازگی‌ها شاه از ترسش استفاده از دینامیت را منع کرده. دوباره زور و بازو قیمت پیدا کرده. باید دعا به جان شاه کنیم!
حسین احمدی
تا مردم تغییر نکنند هیچ‌چیز تغییر نخواهد کرد.
مها
فقط او بود که فوت‌وفن پرواز را خوب می‌دانست. خوب می‌دانست وقتی به قدرت برسد چگونه با این ملت کنار بیاید. به‌موقع باید سرشان را گرم نگاه می‌داشت: انواع سگ‌دو زدن‌ها. یک لقمه نان هم جلوشان می‌گذاشت تا نیمه‌سیر بمانند و هوا برشان ندارد تا بشود تسمه از گرده‌شان کشید. تا نباشد چوب تر...
حسین احمدی
من عاشق سواری‌ام. هر نوع سواری. فکر می‌کنم این اخلاق را از پدر و عمویم به ارث برده‌ام. عمویم که استادی است بی‌نظیر در سواری گرفتن از مردم...»
مها
«بدبختی آدم را فیلسوف می‌کند و الا باید بترکد.
حسین احمدی
وقتی جوان‌تر بود فکر می‌کرد یک‌شبه می‌شود دیوارها را ویران کرد. به‌تدریج متوجه شده بود جامعه، مردم و کل جهان پیچیده‌تر از آن است که بتوان تصور کرد.
baran
جهان خطی مستقیم بود که باید بی‌هیچ‌گونه تفسیر بر روی آن راه می‌رفت. بدون توجه به آن‌چه در اطراف می‌گذشت.
baran
زینال سعی می‌کرد راه عاقلانه‌ای پیدا کند. ماندن خطرناک بود. رفتن هم خطرناک. تصمیم نگرفتن از همهٔ این‌ها خطرناک‌تر
Sina Iravanian
پدرژوزف به طرف او آمد و شانه‌هایش را گرفت «سرحال و قوی پسرعمو، مثل همیشه.» «از نداشتن ایمان است پدر.» «نه، بی‌ایمانی انسان را هلاک می‌کند. تو را هم نوع دیگری از ایمان سرِپا نگاه داشته.» «بله پدر ایمان به آرمان‌های گُنده‌گُنده. از جوان‌ها یاد گرفته‌ام.» «می‌ترسم هاضمهٔ دنیا طاقت این آرمان‌ها را نیاورد. فکر کرده‌ای اگر آن‌ها را بالا بیاورد چه خواهد شد؟
حسین احمدی
خوب می‌دانست وقتی به قدرت برسد چگونه با این ملت کنار بیاید. به‌موقع باید سرشان را گرم نگاه می‌داشت: انواع سگ‌دو زدن‌ها. یک لقمه نان هم جلوشان می‌گذاشت تا نیمه‌سیر بمانند و هوا برشان ندارد تا بشود تسمه از گرده‌شان کشید.
baran

حجم

۲۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

حجم

۲۷۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان