دانلود و خرید کتاب سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام آذردخت بهرامی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام اثر آذردخت بهرامی

کتاب سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سوتیکده سعادت، پرشین فامیلز، دات کام

«سوتیکده‌ی سعادت، پرشین فامیلز، دات کام» اثر آذردخت بهرامی نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و طنزنویس ایرانی است. از جمله آثار داستانی او می‌توان به «شب‌های چهارشنبه» و «آب، آسمان» اشاره کرد.

داستان سوتیکده درباره دختری به اسم فرزانه است که در خانواده‌ای پرجمعیت با مادر، هووی مادر و بچه‌های او و خواهر و برادرهای خودش در خانه‌ای بزرگ زندگی می‌کند. پدر او کامیون‌دار است و شرکت حمل و نقلی را اداره می‌کند. در روز تولد فرزانه، پیتر (دوستش از آن سر دنیا) برایش وبلاگی می‌سازد و او شروع به نوشتن خاطرات روزانه‌اش در این وبلاگ می‌کند.

او با زبانی طنز و ترکیبی از محاوره و رسمی مشکلات و مسایل خود و هم‌سن و سالانش را برای ما در این وبلاگ توضیح می‌دهد. در آخر هم درس و دانشگاه را رها می‌کند و تصمیم می‌گیرد راننده کامیون شود.

این درهم‌ آمیختگی تنها به زبان و قالب محدود نمی‌شود و نویسنده ترکیبی از سنت و مدرنیته را نیز در شخصیت‌پردازی به کار گرفته است:

«شادی خوب می‌رقصد. همه‌جور رقصی هم بلد است. اخبار هم که از بلندگوی دانشگاه پخش می‌کنند، شادی هماهنگ با خبرها می‌رقصد ــ در دستشویی البته!

تینا همیشه‌ی خدا جوک‌های دست اول دارد. سوا هم نمی‌کند. همین‌طور درهم می‌گوید و می‌رود؛ اخلاقی، غیراخلاقی، خانوادگی، قومی، نژادی، قبیله‌ای، ادبی، بی‌ادبی... همه‌جور جوکی تو دست‌وبالش هست.»

اگر شما از آن دسته آدم‌هایی هستید که در روز ده‌ها صفحه وبلاگ را می‌خوانید اما حوصله کتاب به دست گرفتن ندارید، بهتر است این کتاب را بخوانید. چون با یک تیر دو نشان می‌زنید؛ آشنایی با فرزانه و نوع جدید ادبیاتی که او معرفی می‌کند.

نظرات کاربران

شب‌ناز شمس
۱۳۹۸/۰۱/۱۳

به امید روزی که در کتابخونه "هم" قرار بگیره😟🙏

mahsa
۱۳۹۸/۱۰/۰۱

افتضاح برخلاف کتاب قبلیشون واقعا بد بود

....
۱۴۰۱/۰۴/۲۵

قلاب طنزش آدمو نمی‌گرفت. راوی وراج با روایتی کند و کش‌دار. خوشم‌نیومد چندان

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۵)
نه دست کسی می‌افتد، نه می‌گذارم دست کسی بیفتد! فقط هنوز یک‌کم باقالی‌ام و گُج می‌زنم. اما بی‌خیال، دو سه‌بار که یادداشت‌های پیتر را بخوانم، خرفهم می‌شوم. بیل‌گیتس را دیده‌اید؟ من فری‌شانم!
سپیده
ژانگولربازی درمی‌آورد: سوسک را با دست می‌گیرد، بال‌هایش را می‌کَنَد و جسدش را روی کف دستش تشریح می‌کند. یا مارمولک را به پشت می‌خواباند و قلقلک می‌دهد.
سپیده
رگ‌زنیِ انتحاری فریبا هم دوغ خریده بود، هم خرما، هم گوجه‌فرنگی، هم پنج‌تا کیک یزدی. با بقیه‌اش هم سرخود تمبر هندی و کرانچی و پفیلا و دیش‌دیش میکروبی و چی‌پلت و اسنک خریده بود.
سپیده
گفتم دزیره‌کلاری، خدا کند عاقبتم هم مثل او شود. حالا «ناپلئون» زیدم نشد، نشد؛ لااقل با یک «ژان باپتیست» ازدواج کنم و ملکه شوم. سوئد هم نشد، هر دونقوزتپه‌ای شد! هاله‌لویا! نوشته‌شده توسط ف. س. در ساعت۱۰:۳۳ پیام‌های دیگران (۰ نظر)
سپیده
شنبه ۱۳ فروردین اِندِ اف‌جی‌اس کلنگ یا خزوخیل‌ترین روز تولد دنیا! همیشه دلم می‌خواست مثل «اوژنی دزیره کلاری» روز تولدم دفتر خاطرات هدیه بگیرم و خاطراتم را بنویسم تا بعدها یک «آن‌ماری سلینکو» یی پیدا شود و خاطراتم را کتاب کند. امروز تولدم است اما کسی حتا یک پنجاه و نُه هم به من نداده!
سپیده

حجم

۳۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۱ صفحه

حجم

۳۱۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۱ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان