
کتاب هنر عشق ورزیدن
معرفی کتاب هنر عشق ورزیدن
کتاب هنر عشق ورزیدن با عنوان اصلی The Art of Loving نوشتهی اریک فروم از همان ابتدای کتاب به خواننده یادآوری میکند که اگر گمان میکنید عشق بهیکباره اتفاق میافتد و شما نباید هیچ تلاشی برای آن بکنید، به احتمال زیاد از مطالب کتاب ناامید میشوید. فروم برخلاف تمام آموزههای موجود، عشق را مانند هر هنر دیگری یک مهارت میداند که باید در راستای بهبود آن تلاش مستمر کرد. پس خودتان را آماده کنید که پیشفرضهای ذهنیتان در هم بشکند تا مفهوم عشق واقعی را درک کنید. انتشارات مروارید این کتاب را با ترجمهی درخشان پوری سلطانی روانهی بازار کتاب ایران کرده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی این اثر را از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هنر عشق ورزیدن
کتاب هنر عشق ورزیدن دیدگاهی تازه به مقولهی عشق است. فروم این کتاب را در سال ۱۹۵۶ نوشته است و بهخاطر پیشزمینهی آثارش که بر انسان و نقش عوامل فرهنگی در شکلگیری بشر تأکید میکند، این کتاب را بر پایهی این رویکرد نوشته است. فروم عشق ورزیدن را اتفاقی ناگهانی و جادویی نمیداند، از دیدگاه او عشق ورزیدن یک مهارت است. البته فرآیند یادگیری عشق ورزیدن ابتدا از درون خودمان شروع میشود و نیازمند رسیدن به بلوغ فکری است. آنچه که ما از عشق میدانیم چه تجربه کرده باشیم یا نه، بیشتر پدیدهای رمانتیک است که در ادبیات، شعر و فیلمها شاهد بودهایم؛ ناگهان سر راه ما قرار میگیرد، شور و هیجانی را برمیانگیزد و تا پایان عمر بهخوبی و خوشی ادامه دارد. اما زندگی واقعی اینگونه نیست، ما باید بیاموزیم که چگونه از عشق مراقبت کنیم و از همه مهمتر دیدگاهمان به عشق و دوست داشتهشدن توسط دیگری را تغییر دهیم. فروم معتقد است اگر این اندیشه را که، عشق ورزیدن آسان است، تغییر دهیم، آنگاه با واقعیت آن آشنا و متوجه میشویم که برای یادگیری آن ابتدا باید خودمان را بشناسیم و سپس آموزههایمان را عملی کنیم. انسان از ابتدای زندگی با اضطراب جدایی دستوپنجه نرم میکند و در هر دورهای به چیزی چنگ میزند تا از تفکر به آن خودش را آزاد کند؛ گاهی به مواد و الکل روی میآورد، گاهی به روابط متعدد و گاهی تلاش میکند که فقط در جامعهای خودش را جای دهد. همچنین انسان برای رهایی از این اضطراب بهدنبال عشق و بودن با فردی دیگر است.
فروم در اینجا چندین گونه از عشق را معرفی میکند: عشق مادرانه، برادرانه، عشق به خدا، عشق رمانتیک و عشق به خودمان. یکی از مواردی که بر آن تمرکز دارد دوستداشتن خودمان و مسئلهی عشق بالغانه است؛ یعنی هر شخص در عین حضور در رابطه و یکیشدن با طرف مقابل، فردیت خود را نیز حفظ میکند. همچنین مؤلفههایی چون مراقبت و دلسوزی، مسئولیتپذیری، احترام و آگاهی از طرف مقابل را بیان میکند که همگی در جهت ارتقای انسانیت ما و سپس رسیدن به نهایت عشق است. فروم همچنین بر این باور است که جوامع مدرن مخصوصاً غرب، انسان را مانند تمام چیزهای دیگر نوعی کالای مصرفی میدانند و این ذهنیت را رواج میدهند که برای انتخابشدن تنها مقام و جایگاه و ظاهر و آراستگی کافی است، در حالی که این دیدگاه خلاف انسانگرایی است و او معتقد است با آگاهی از شخصیت اجتماعی و خودشناسی باید در برابر آن بایستیم. در نهایت فروم تمرینهایی برای ارتقای مهارت عشق ورزیدن پیشنهاد میدهد که شامل نظم و دیسیپلین، بردباری و توجه و تمرکز است. آنچه فروم به آن تأکید میکند این است که عشق نهتنها پدیدهای فردی، بلکه کاملاً اجتماعی و در تعامل با دیگر نیازهای انسان است و باید با تمام وجود به خودمان، دیگران و ذات فرآیند ایمان داشته باشیم.
چه طرفدار نظریهی فروم باشید، چه با دیدگاه او دربارهی فروید یا جامعهی مدرن مخالف باشید، قدرت کلام، بیان علمی و درعینحال ساده و روان او در انتقال مسائل پیچیدهی فلسفی و روانکاوی و همچنین جهانشمولبودن آثار او فراتر از هر زمان و مکانی را نمیتوان نادیده گرفت.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
خواندن کتاب هنر عشق ورزیدن به ما کمک میکند دیدگاهمان را نسبت به انسان، عشق، خودشناسی، آزادی و خیلی مسائل اساسی دیگر تغییر دهیم. همچنین این کتاب حاصل تجربیات و نظریههای علمی فردی است که برای انسان و آزادی ارزش زیادی قائل بوده است. مطالب این کتاب با اینکه چندین سال از چاپ آن گذشته، همچنان برای انسان مدرن تازه و کاربردی است و شاید پس از خواندن این کتاب بتوانیم یک قدم به آنچه فروم تعالی انسان معرفی کرده، نزدیکتر شویم.
خواندن کتاب هنر عشق ورزیدن اریک فروم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
افرادی که بهدنبال کتابهای روانشناسی و خودیاری هستند، شاید تنها با نگاه کردن به عنوان کتاب به آن علاقهمند شوند. اما کتاب چندین لایه دارد که هر مخاطبی را به خود جذب میکند. هر انسانی در زندگی دوست دارد که حداقل یک بار عشق واقعی را تجربه کند، پس این کتاب برای همهی افرادی که به روانشناسی و روانکاوی علاقه دارند، دوست دارند از دیدگاه فردی متخصص و برپایهی متون علمی به موضوع عشق نگاه کنند و افرادی که میخواهند در این زمینه آگاهی بیشتری کسب کنند، منبع کامل و مناسبی است.
درباره اریک فروم؛ نویسنده کتاب
اریک فروم روانکاو و فیلسوف اجتماعی اومانیسم یا انسانگرا در سال ۱۹۰۰ در آلمان در خانوادهای یهودی ارتودکس به دنیا آمد. فروم تا اواسط بیستسالگی تحت تعلیم آموزههای یهودی بود اما در دوران تحصیل آن را رها کرد. او در ابتدا در رشتهی جامعهشناسی تحصیل و مدرک دکترایش را در فرانکفورت دریافت کرد. سپس به روانکاوی و روانتحلیلگری علاقهمند شد و در آلمان آموزش دید. اما پس از به قدرت رسیدن حزب نازی در آلمان به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه کلمبیا مشغول شد و کتاب گریز از آزادی را تحتتأثیر جنگ و فاشیسم نوشت. او مجذوب عقاید فروید و نظریهی او بود، اما کمکم از فروید بهدلیل عقاید او پیرامون ناخودآگاه و نادیدهگرفتن عوامل فرهنگی فاصله گرفت؛ چرا که فروم باور داشت که شخصیت انسان مجموعهای از عوامل فرهنگی و زیستی است و برای درک بشر و جامعه باید به نیازهای اساسی انسان توجه کرد. فروم علاوهبر فروید، به آثار یونگ و مارکس نیز علاقهمند بود و از جمله متفکران نسل اول مکتب فرانکفورت بود.
فروم بهدلیل عقاید سوسیالدموکراتش و همزمان مقام والایی که برای انسان قائل بود، از جهان مدرن و مخصوصاً غرب بهشدت انتقاد میکرد، که تقریباً در تمام آثار او به چشم میخورد. فروم معتقد بود که غرب بهدلیل اینکه همهچیز را از جمله انسان کالای مصرفی میپندارد، فقط بهدنبال این است که چطور ظاهر را حفظ کند و اهمیتی به عمق مشکلات انسان و نیازهای اساسی آن نمیکند. همین نگرش به انسان هم باعث شده که به انسان و تعالی بشر خوشبین باشد و باوجود تمام عقاید سیاسی و تعالیم فلسفی و روانکاوی که در طول هشتاد سال زندگیاش آموزش دیده، به نظریهای انسانگرا در فلسفه و همچنین روانشناسی برسد.
فروم علاوهبر کتابهای متعددی که منتشر کرده همچون گریز از آزادی، هنر عشق ورزیدن، داشتن یا بودن و بسیاری دیگر که به ۳۵ عنوان کتاب میرسد، در دانشگاههای مختلف در آمریکا و سوئیس سخنرانی میکرد و همچنین فعال حقوق بشر، ضد جنگ، مخالف با بمب هستهای و مخالف جنگ ویتنام بود. نظریات اریک فروم، این فیلسوف قرن بیستم، هم در محیطهای آکادمیک و دانشگاهی و هم در میان مخاطب عام بسیار مورد استقبال است و مسئلهای که او سالها پیش مشکل انسان آن زمان میدانسته، امروزه در قرن بیستویکم نیز همچنان نقل محافل فلسفی و جامعهشناسی است.
بهترین ترجمه کتاب هنر عشق ورزیدن در ایران
این کتاب بهدلیل محبوبیت نویسنده و موضوعش بارها در ایران ترجمه شده و ناشران مختلفی چون نشر مروارید، انتشارات علمی فرهنگی و نشر نسل نواندیش آن را منتشر کردهاند. اما بهترین ترجمهی این کتاب متعلق به پوری سلطانی است. پوری سلطانی یکی از زنان تأثیرگذار در ایران و از پایهگذاران علوم کتابداری در ایران بود. او این کتاب را در سال ۱۳۴۸ ترجمه کرد و اولین بار توسط نشر امیرکبیر در قطع جیبی منتشر شد. پس از آن چندین بار تجدید چاپ شد و در انتشارات مروارید و انتشارات علمیفرهنگی با ترجمهی خانم سلطانی به بازار کتاب عرضه شد.
نظرات مشهور درباره کتاب هنر عشق ورزیدن
کتاب از ابتدای انتشار با صفاتی چون جنجالی، تفکربرانگیز، انسانی و آگاهیبخش توصیف شده است و از اولین سال انتشار تا امروز به زبانهای مختلف ترجمه شده و در صدر فهرست کتابهای پرفروش سراسر جهان قرار گرفته است. همچنین کتاب در دانشگاههای مختلف جهان بهعنوان منبع درسی روانشناسی و نظریهی شخصیت انسانگرا تدریس میشود.
- «فروم عشق را از حالتی عاطفی به عملی اخلاقی بازیابی کرد و با این کار، روانشناسی مدرن را به لحنی امیدوارانه تغییر داد.» (نیویورک تایمز)
- «کمتر کتابی هست که چنین ماهرانه روانشناسی را با فلسفهی اخلاقی در هم آمیخته باشد.» (گاردین)
جوایز کتاب هنر عشق ورزیدن
بااینکه هنر عشق ورزیدن جایزهای کسب نکرده است، اما همیشه در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای خودیاری قرار داشته، به زبانهای مختلفی ترجمه شده و هنوز هم در محیطهای آکادمیک به مطالب آن استناد میشود.
بخشهایی از متن کتاب هنر عشق ورزیدن
«آیا عشق ورزیدن هنر است؟
آیا عشق هنر است؟ اگر هنر باشد آیا به دانش و کوشش نیازمند است؟ آیا عشق احساسی مطبوع است که درک آن بستگی به بخت آدمی دارد، یعنی چیزی است که اگر بخت یاری کند، آدمی بدان «گرفتار» میشود؟ مباحث این کتاب کوچک مبتنی بر پرسش اول است، در صورتی که امروز بدون شک اکثر مردم به تعبیر دوم بیشتر معتقدند.
این بدان معنی نیست که مردم عشق را مهم نمیانگارند؛ مردم تشنهی عشقند، فیلمهایی که مردم دربارهی داستانهای عاشقانهی شاد یا غم انگیز میبینند بیشمار است، مردم به صدها آواز مبتذل عاشقانه گوش میدهند. با وجود این به ندرت کسی این اندیشه را به دل راه میدهد که در عشق نیاز به آموختن نکتهها و چیزها دارد.
اساس این رویهی عجیب مقدماتی چند دارد که هر یک، به تنهایی یا همگی مشترکاً، آن را تأیید میکنند. مشکل بسیاری از مردم در وهلهی نخست این است که دوستشان بدارند، نه اینکه خود دوست بدارند یا استعداد مهر ورزیدن داشته باشند. بدینترتیب، مسئلهی مهم برای آنان این است که چهسان دوستشان بدارند و چگونه دوستداشتنی باشند. پس راههایی چند برمیگزینند. تا به این هدف برسند. از جمله میکوشند، تا به اقتضای موقعیت اجتماعیشان، مردمانی موفق صاحب قدرت و ثروت باشند و این در مورد مردان بیشتر صادق است. زنان بیشتر میکوشند تا با پرورش تن، جامهی برازنده و غیره آراسته و جالب بنمایند. هر دو گروه سعی میکنند با رفتاری خوشایند و سخنانی دلانگیز و با فروتنی و یاری به دیگران و خودداری از رنجاندن آنان، خود را در دل مردم جای دهند. زنان و مردان برای محبوب شدن همان راههایی را برمیگزینند که معمولاً برای موفق شدن، «جلب دوستان بیشتر و نفوذ در مردم» توصیه میشود. درحقیقت، آنچه اغلب مردم در فرهنگ امروزی ما از محبوب بودن میفهمند، اساساً معجونی است از مردم پسند بودن و جاذبهی جنسی.
علت اینکه میگویند در عالم عشق هیچ نکتهی آموختنی وجود ندارد، این است که مردم گمان میکنند که مشکل عشق مشکل معشوق است، نه مشکل استعداد. مردم دوست داشتن را ساده میانگارند و برآنند که مسئله تنها پیدا کردن یک معشوق مناسب -یا محبوب دیگران بودن است- که به آسانی میسر نیست. این طرز تفکر دلایلی چند دارد که گسترش اجتماع کنونی ما سرچشمهی آنهاست. از آن جمله است تحولی که در مورد انتخاب معشوق در قرن بیستم به وجود آمده است. در عهد ویکتوریا، همانند بسیاری از فرهنگهای باستانی، عشق یک احساس بیپیرایه و شخصی نبود که احتمالاً در آینده به ازدواج منجر شود. برعکس، ازدواج برحسب رسوم متداول زمان انجام میگرفت؛ یعنی بهوسیلهی خانوادهی طرفین، یا بهوسیلهی دلالها. گاه نیز ازدواج، بدون دخالت واسطهها، مطلقاً بر اساس ملاحظات اجتماعی صورت میگرفت و عشق میبایست بعد از ازدواج به وجود آید. از سه چهار نسل گذشته به این طرف، مفهوم عشق «رومانتیک» در دنیای غرب عمومیت یافت. در ایالات متحده، گرچه هنوز ملاحظات و سنتهای گذشته به کلی از بین نرفته است، باز میبینیم که مردم بهطور روزافزون به دنبال «عشق رومانتیک» میگردند، یعنی میخواهند شخصاً عشق خود را بیابند و آن را به ازدواج منتهی کنند. این مفهوم تازه آزادی در عشق معشوق را، در قبال کنش عشق، اهمیت بسیار بخشیده است.»
حجم
۲۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۲۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
نظرات کاربران
نویسنده در پیشگفتار تأکید میکند که این کتاب دستورالعمل سادهای برای عشقورزیدن نیست و در واقع سعی دارد «عشقورزیدن» را به عنوان یک هنر معرّفی کند. فروم میگوید: «عشق تنها جواب عاقلانه و رضایتبخش به معمای هستی انسان است.» لذا، اکثر ما
بر خلاف آنچه که در فرهنگ و ادبیات ما گفته شده اریک فروم عشق را حاصل ممارست تمرین و انضباط می داند و متدی برای عشق ورزیدن قائل است. شعرای ما عصاره ذهنی و روان ایرانی را در مورد عشق
نویسنده ای واقع نگر و آگاه این کتاب رو نوشته.بعد از خوندن متوجه میشید که چه کتاب مفیدی رو خوندید.اصلا با کتاب های باربارا دی آنجلس مقایسش نکنید.
کتاب فوق العاده ای بود، به موضوعی پرداخته که توجه و فکر کردن به اون بسیار لازمه. تنها مشکلی که وجود داشت اینکه از ترجمه و روانی متن اصلا راضی نبودم.
این کتاب و عمل به نکته های این کتاب به شدت زیبا و عمیق رو به همه توصیه می کنم
فوق العاده بود لذت بردم از مطالعه این کتاب
کاش بقیه کتاب های اریک فروم رو هم بیارید
بسیاری عالی و کاربردی. به همه پیشنهاد میکنم. از دست ندید.
فکر کنم ترجمهش خوب نیست من که تو خوندنش یه کم دچار مشکل شدم ولی کلیات موضوع دستم اومد فکر کنم خیلیامون روی این موضوع اصلا کار نکرده باشیم و فکر میکنیم خیلی سادهس ولی واقعا پیچیدهس
از جمله کتاب هایی که قبلش باید حتما کمی مطالعه داشته باشیم تا به سراغ این کتاب برویم، مطالعات سطحی و کم روانشانسی و فلسفه و تاریخ هم کفایت میکند. کتاب بسیار کاربردی اما بعضی موارد قابل نقد که اساتید