دانلود و خرید کتاب آهنگهای فراموش‌شده احمد شاملو
تصویر جلد کتاب آهنگهای فراموش‌شده

کتاب آهنگهای فراموش‌شده

نویسنده:احمد شاملو
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آهنگهای فراموش‌شده

از مقدمه کتاب: قطعاتی که درین کتاب جمع‏‌آوری شده است، نوشته‌هائیست که در حقیقت می‌بایستی سوزانده شده باشد. نوشته‏‌هائیست که باید دور ریخته شده باشد. نوشته‏‌هائیست که بهتر بود اصلاً نوشته نشده باشد! این‌مطلب پیش از چاپ کتاب برای من روشن بود. نوشته‏‌های این کتاب آهنگهائیست که خیلی زود از یاد می‌رود. جرقه‌‏هائیست که تا می‌جهد در هوا خاموش می‌شود. از جمله‌‏ی نوشته‌‏هائیست که گذشت زمان زود پیرشان می‌کند، ـ گمشان می‌کندـ نابودشان می‌کند... این قطعه‌‏ها به چهره‏‌ی زیبا و دلنشین شباهت ندارد که در نخستین نظر با همه‏‌ی ریزه‏‌کاریهای خود روی مغز نقاشی بشود؛ اینها شبیه قیافه‏‌های عادی و پیش پا افتاده‌‏ایست که آدم حتی برای یکبار هم میل نمی‌کند برضا در آن بنگرد؛ این نوشته‌‏ها مثل لرزش یک سیم تار از برخورد بال یک حشره، یا مثل یک نفس کوتاه نسیم در یک شب گرم تابستان، فقط در وجود خود زنده است؛ یعنی نقش نمی‌‏بندد، باقی نمی‌ماند، زود از بین می‌رود و فراموش می‌شود و تا باز تکرار نشود بیاد نمی‌آید و تا هنگامی‌که مجددا خودش را نشان نداده است، مرده است!
معرفی نویسنده
عکس احمد شاملو
احمد شاملو

احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد. خانواده‌ی شاملو به واسطه‌ی شغل پدر، مرتبا مجبور بودند از شهری به شهر دیگر مهاجرت کنند. زندگی در استان‌های مختلف ایران آغازگر تحقیقات او در زمینه‌ی فولکلور ایرانی بود. شاملو ذوق بسیاری در موسیقی نیز داشت، اما هرگز نتوانست آن را به صورت دانشگاهی دنبال کند. شاید این اشتیاق سرکوب‌شده به موسیقی بود که بعدها در شعرهای او آشکار شد و او را وادار کرد که در شعر، به دنبال موسیقی کلام بگردد.

« امید »
۱۳۹۹/۰۲/۲۶

تا جایی که یادم هست شاملو این دفتر شعر رو که اولین تجربه‌هاش بوده دوست نمیداشته ، و نگران از اینکه بعد از مرگش چاپ بشه انتشارش کار پسندیده ‌ای نبوده

حسین غلامی
۱۳۹۴/۰۶/۰۵

عالی...آرامبخش....زیبا و با طراوت...

sanaz
۱۴۰۰/۰۵/۲۹

عالییییی

ماه، باز اندر میان آسمان می‌درخشید، از میان اختران. همچنان، امواج اقیانوس‌ها می‌ربود از سنگ ساحل بوسها. بود، ـ باز، آن ابر تیره در فضا، با تمسخر ناظر احوال ما...   هست، ـ اگر زیباست یا نه، ـ عالمی‌. هست عمری، ـ هفته‌ای، روزی، دمی‌. گر بخواهی، می‌توانی بود و زیست، ورنه، ـ ما باشیم یا نه، فرق نیست!
مادربزرگ علی💝
ای شب تیره! روزگار منی، یادو چشم سیاه یار منی؟ از بلندی چو گیسوان سیاه، وز سیاهی دل نگار منی...
مادربزرگ علی💝
دیگر آن آتش سوزان و شدید، در دلم مرده و خاموش شده. و آنهمه خاطره از شادی و غم، محو گردیده، فراموش شده. هیچ دیگر بدلم نیست اثر، زان شرر، غیر کمی‌ خاکستر.
مادربزرگ علی💝
روزگاری چو سرو بودم راست. شرح این قصه سخت جانفرساست: ـ بر سر عرش بود پروازم، عشق بالم شکست و قدرم کاست
مادربزرگ علی💝
  زیر این پرده‌های تار و سیاه چه بسا رنگها که پنهانست: کودک بی‌پدر گرسنه و لخت خفته بر خاک سرد و لرزانست؛ طاق بشکسته، سوختست حصیر، بیوه‌زن تا بصبح گریانست. گم شو، ـ ای شب! ـ که درد مسکین را لااقل نور صبح درمانست...
مادربزرگ علی💝
او هیچگاه نسوخته تا معنای سوختن را بداند؛ او هیچوقت درد نکشیده تا بداند درد چیست؛ او هرگز در انتظار نمانده تا، از تلخی انتظار باخبر باشد.
کاربر ۱۴۱۷۰۲۱
چیست این جنجال و غوغا در دلم؛ کس تواند گفت بامن چیست این؟ ـ هست آیا عقده‌ی دیروز من. یا فقط اندوه امروزیست این؟...
کاربر ۱۴۱۷۰۲۱
مرگ باد آنرا که با هر «بندگی» سازگار است، از برای «زندگی»! نه... نمی‌گویم ـ نباید برد رنج،ـ برد باید رنج، اما بهر گنج.
Hamid.S
می‌کشم فریادها از دل؛ مگر آید کنارم آنکه روزی بود آرام‌روان بی‌قرارم؛ آنکه زیر بار غم خم کرده اینک قامتم را؛ آنکه آتش می‌زند بر دل نهان و آشکارم...
کاربر ۱۴۱۷۰۲۱

حجم

۱۳۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

حجم

۱۳۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۲۳۹ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان