دانلود و خرید کتاب مثل خون در رگ های من احمد شاملو
تصویر جلد کتاب مثل خون در رگ های من

کتاب مثل خون در رگ های من

نویسنده:احمد شاملو
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۲از ۳۸۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مثل خون در رگ های من

کتاب مثل خون در رگ های من مجموعه‌ای از نامه‌های زنده‌یاد احمد شاملو به همسرش آیدا در دهه چهل و پنجاه شمسی است، که پانزده سال پس از درگذشت او آیدا راضی به انتشار آن‌ها شده است. در انتهای کتاب نیز هفده کپی از نامه‌ها با دستخط شاملو چاپ شده است.

این کتاب توسط نشر چشمه منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است.

درباره کتاب مثل خون در ر‌گ‌های من (نامه‌های شاملو به آیدا)

کتاب مثل خون در رگهای من بازگوکننده‌ی سرگذشت عشق احمد شاملو و آیدا سرکیسیان است که با چاپ نامه‌های بین آن دو روایت می‌شود و دومین مجموعه نامه شاملو است. هدف ناشر از بازنشر این نامه‌ها این بوده که به جوانان نشان دهد عشق مختص روزهای اول آشنایی نیست و با مراقبت از آن مثل یک گیاه، همچون شاملو و آیدا می‌توان آن را حفظ کرد. این رابطه عاشقانه یکی از معروف‌ترین روابط شیرین و شناخته‌شده‌ی ایرانی است که بر سر زبان‌ها افتاده است. شاملو در دوره‌ای که از دنیا بریده بود و فکر پایان دادن زندگی خود به سرش زده بود به واسطه همسایگی با آیدا آشنا شد و بعدا برایش شعری به این مضمون سرود:

آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم
به جز عزیمت نابهنگام ام گزیری نبود
چنین انگاشته بودم
آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود

شدت این عشق آن‌قدر زیاد است که احمد شاملو نگران مرگ است. می‌گوید نگران است که کسی این خوشبختی را از او برباید، می‌خواهد حداقل صد سال زنده باشد و با آیدا زندگی کند. حس می‌کند با آمدن آیدا دوباره از او متولد شده و عشقش دوباره و دوباره در قالب زن و شوهر، مادر و فرزند، دوست و در همه اشکال دوست داشتن استحاله می‌یابد. از خانه رویایی‌اش با آیدا می‌گوید که در یک جای سرسبز است، و فقط دوستانشان به آن راه خواهند یافت. دوستانی با حرف‌هایی تازه و ذاتی نیکو. از آروزی داشتن پسرانی از آیدا می‌گوید. آن‌ها یکدیگر را با نام‌هایی تازه و خلاقانه صدا می‌زنند و این از اسرار عشق بین آن دوست.

امضای نامه‌ها با اسم‌هایی مثل: احمد تو، آیدای تو، احمدکت، احمدک خودت، احمد پسر تو پسر روحانیت، مدیش تو و... انجام شده است. آن دو آن‌قدر به هم نزدیکند که گاهی یکدیگر را به اسم خود صدا می‌زنند. تقریبا همه نامه‌ها -حتی حدودی- تاریخ، ساعت و محل دارد.

رد پای عشق و حضور آیدا در اکثر شعرهای شاملو دیده می‌شود و او تاثیرگذارترین شخص زندگی شاعر است. موضوع کتاب مثل خون در رگ‌های من، عشق است اما گریزهایی نیز به مسائل اجتماعی، ادبی و سیاسی روز دارد. محتوای این کتاب را می‌توان بخشی از هویت و کارنامه شاعر محسوب کرد.

کتاب مثل خون در رگهای من و نامه‌های احمد شاملو شامل عاشقانه‌های بسیار و مسائل شخصی زندگی وی است، تا آن‌جا که به دفعات با سانسور مواجه شده است. مسائلی از قبیل کار، جدایی، دوستان، و مکررا شرایط نامساعد مالی او است. بارها به آیدا وعده می‌دهد که با گرفتن پروژه‌های بزرگ‌تر، دست او را می‌گیرد و به زندگی‌ای که درخور اوست می‌آوردش. از سختی روزگار برای آیدا می‌نویسد. از غم دوری، مشکلات طلاق، بیماری، و ... لیکن این رابطه عمیق؛ با وجود دوری، قطعی تلفنخانه، حتی با ارسال تلگراف و حتی با نوشتن چند سطر نامه که دقیقا مشخص نیست به چه آدرسی می‌بایست ارسال شود در بدترین شرایط نیز حفظ می‌شود.

در بین نامه‌ها، یک نامه نیز از فریدون دوست شاملو که برای آیدا نوشته شده است به نام خانم آیدا، و یک نامه نیز از آیدا برای شاملو قرار دارد. همچنین تعدادی از شعرهای عاشقانه نویسنده برای آیدا در کتاب آورده شده‌اند. شعرهایی مثل شبانه، هجرانی و آیدا در آینه. فریدون در این نامه می‌خواهد که به آیدا دلداری دهد و از او بخواهد که ناامید نشود و با سختی‌های زندگی شاملو صبوری کند و آرزو می‌کند که هرچه زودتر جشن ازدواج آن دو را ببیند. از آیدا نیز فقط یک نامه موجود است، البته چند نامه دیگر نیز نوشته شده که هیچ‌گاه به دست احمد شاملو نرسیده است و واسطه‌ها آن را ارسال ننموده‌اند. البته که آیدا ذاتا کم‌حرف بوده و شاملو بارها در این مکاتبات از او خواهش می‌کند که بیشتر برایش حرف بزند، بنویسد و او را از حرف‌های عاشقانه‌اش محروم نکند.

کتاب نامه‌های شاملو به آیدا

کتاب مثل خون در رگ‌های من (شامل نامه‌های شاملو به آیدا) در طرح کتابخانه اشتراکی «طاقچه بی‌نهایت» قرار دارد. می‌توانید با پرداخت مبلغی به‌صرفه، این کتاب و بیش از ۳۰ هزار کتاب دیگر را از طاقچه امانت بگیرید.

خواندن کتاب مثل خون در رگهای من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

کتاب مثل خون در رگ های من را به طرفداران سبک عاشقانه و رمان‌هایی همچون آثار نادر ابراهیمی و از آن مهم‌تر به دوستداران احمد شاملو پیشنهاد می‌کنیم.

چرا باید این کتاب را بخوانیم؟

با مطالعه این کتاب به سختی زندگی بزرگان هنر پی برده و با درک مشکلات سر راهشان آثار ایشان برایمان ارزنده‌تر می‌شود. همچنین مطالعه زندگی شخصی و دست‌نوشته‌های روزمره شاعری بنام و توانمند مثل شاملو مثل دیگر آثارش با ارزش بوده و سرشار از هنر و لطافت و عشق است.

درباره احمد شاملو؛ نویسنده کتاب

احمد شاملو متخلص به ا.بامداد شاعر، فیلم نامه نویس، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود. او در یک شب برفی؛ ۲۱ آذر سال ۱۳۰۴ در خیابان صفی‌علیشاه تهران به دنیا آمد. مادرش کوکب عراقی شاملو و پدرش حیدر شاملو نام داشتند و دارای پنچ خواهر بود. پدرش افسر ارتش بوده و معمولا خانواده را در ماموریت به همراه خود می‌برد. به این علت هیچ‌گاه محل زندگی و تحصیل مشخصی نداشتند. احمد شاملو که دومین فرزند خانواده بود دوره خردسالی تا نوجوانی خود را در شهرهای مختلف گذرانده بود؛ حتی کلاس اول و دوم دبستان را در مدارس عشایری درس خوانده بود. او در چهارده سالگی به تهران آمده و به آموختن زبان‌های خارجی علاقه‌مند شده و در خانه و مدرسه مشغول به یادگیری آن می‌شود، اما به خاطر عدم دسترسی به مدارس خوب و ماموریت‌های پدرش از یادگیری زبان دست می‌کشد.

شاملو در عمر خود سابقه فعالیت سیاسی داشته و چند سال نیز متحمل حبس می‌شود و حتی چند ساعت در جوخه اعدام با چشم بسته همراه پدرش منتظر اجرای حکم بوده است. بعد از آن تحصیل را رها نموده و مجددا به تهران می‌آید و در یک کتابفروشی مشغول به کار می‌شود. در این حین با شعرهای نیما یوشیج آشنا شده و به سبک او علاقه‌مند می‌گردد و احساس می‌کند که برداشتش از شعر تغییر یافته است. پس از آن سردبیر هفته‌نامه ادیب می‌شود. سپس در ۲۲ سالگی با بانو اشرف‌الملوک اسلامیه ازدواج می‌کند و صاحب چهار فرزند می‌شود، اما بعد از ۹ سال ترک خانواده نموده و در همان سال با دکتر طوسی حائری ازدواج می‌کند. این ازدواج نیز چهار سال بیشتر تداوم نداشته و قبل از چهل سالگی با آیدا (ریتا آتانث) که همسایه‌اش بوده آشنا شده و در سال ۱۳۴۱ با او ازدواج می‌کند و در شیرگاه مازندران زندگی خود را شروع می‌کنند. تا به اینجا نویسنده در مطبوعات بسیاری کار نموده و چند بار نیز به علل سیاسی یا پرداخت مهریه به زندان می‌افتد. فعالیت ادبی، مطبوعاتی و دانشگاه شاملو بعد از این دوره بیشتر شده و به عنوان استاد مدعو نیز به اقصی نقاط دنیا دعوت می‌شود.

شهرت احمد شاملو بیشتر به خاطر نوآوری در شعر معاصر و سرودن شعر سپید یا شاملویی است که هم‌اکنون یکی از مهم‌ترین قالب‌های شعر سپید فارسی شناخته می‌شود و این سبک تقلیدی از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور به حساب می‌آید. یک اثر پژوهشی ارزنده دیگر وی نیز «کوچه» نام دارد که در خصوص فرهنگ عامه مردم ایران است.

شاملو بعد از یک دوره طولانی نقاهت و عمل‌های پی‌درپی در مردادماه ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. آیدا تا روزهای آخر زندگی در کنار پرستاری از او، در کارهای نگارشی نیز به او کمک می‌کرد. در سالروز میلاد شاملو جهت بزرگداشت این شاعر مراسم «جایزه احمد شاملو» برگزار می‌شود.

قسمتی از متن کتاب مثل خون در رگ های من

نمی‌دانم. نمی‌دانم این «بدترین شب‌ها» را شروع کرده‌ام یا دارم شروع می‌کنم. اما، به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بی‌امید، این روزهایی که دست کم، اگر هیچ موفقیت دیگری درش نبود، این بود که به امید دیدار تو شروع می‌شد و حتی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل، مثل دفتری بر هم نهاده می‌شد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم می‌داشت، می‌دانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد.

امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم. اقلاً این امید به من نیروی آن را می‌داد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیده‌ی من بتابد. می‌دانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است.

می‌دانستم که آیدای من با چشم‌هایی که پر محبت‌ترین نگاهش را به من بخشیده نگاهم خواهد کرد. می‌دانستم که آیدای من از من شکایت خواهد کرد که چرا ریشم را نتراشیده‌ام، و این، نیرویی بود برای آن که ریشم را بتراشم. می‌دانستم که آیدای مهربان من از من گله می‌کند که چرا با وجود آن که در کنارش هستم افسرده و کسلم، چرا با او حرف نمی‌زنم و چرا او را نمی‌خندانم؛ و این، انگیزه‌یی بود که شاد و سرمست باشم، همه‌ی غم‌ها و ناراحتی‌هایم را فراموش کنم و دمی را که در کنار او هستم شاد و خندان باشم.

اما از فردا این امید را ندارم. این امید را از خودم قیچی کرده‌ام و به دنبال آنچه کلید زندگی فردای ما باشد این شهر را ترک می‌کنم. آخرین باری که دیدمت، سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش بود. چند دقیقه‌یی با تو بودم و بعد ترکت کردم که خودم را به دکتربرسانم. بدبختانه آن شب دکتر نیامد. تا نزدیکی‌های نیمه‌شب، تنها و بدبخت، در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها پرسه زدم.

معرفی نویسنده
عکس احمد شاملو
احمد شاملو

احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد. خانواده‌ی شاملو به واسطه‌ی شغل پدر، مرتبا مجبور بودند از شهری به شهر دیگر مهاجرت کنند. زندگی در استان‌های مختلف ایران آغازگر تحقیقات او در زمینه‌ی فولکلور ایرانی بود. شاملو ذوق بسیاری در موسیقی نیز داشت، اما هرگز نتوانست آن را به صورت دانشگاهی دنبال کند. شاید این اشتیاق سرکوب‌شده به موسیقی بود که بعدها در شعرهای او آشکار شد و او را وادار کرد که در شعر، به دنبال موسیقی کلام بگردد.

Dentist
۱۳۹۸/۰۳/۲۴

مجموعه نامه‌های شاملو خطاب به همسرش آیدا. شاملو در حوالی چهل سالگی با آیدا آشنا شد و به او دل باخت. پیش از اون، شاملو قصد خودکشی داشت و آشنایی با آیدا تبدیل به نقطه عطف زندگیش شد. شاملو توی

- بیشتر
الین نیران
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

این یه کتاب نیست این مجموعه ای از نامه هاست که نویسنده نامه نمیدونسته که روزی میتونه یه کتاب بشه پس انتظار زیاد داشتن از این نامه ها بی انصافیه...من دوست داشتم و لذت بردم بخصوص جاهایی که با زبان

- بیشتر
ماهی
۱۳۹۸/۱۰/۰۹

این اثر در برگیرنده نامه های خصوصی و عاشقانه ی شاملو به همسرش آیدا است که 15 سال بعد از مرگ شاملو ، آیدا اجازه انتشار این نامه ها را داد. شاملو بعد از 2 بار ازدواج ناموفق در 40 سالگی

- بیشتر
maryam_z
۱۳۹۸/۱۱/۳۰

در روزگاری که ایموجی و استیکرها، بیان کننده ی احساسات قلبی ما هستند، خوندن اینجور نامه ها که در عین سادگی نوشته شدند، خالی از لطف نیست. علاوه بر نامه های شاملو به آیدا؛ چند نامه ی دیگه هم به

- بیشتر
نوشین
۱۳۹۸/۱۱/۲۱

بعضی از دوستان قلم نادر ابراهیمی رو بیشتر می پسندن. از جهتی این دو اثر رو نباید مقایسه کرد چون نامه های شاملو اصلا قرار نبوده عمومی بشه و فقط حرف دل برای معشوق بوده و بس. از طرف دیگه

- بیشتر
fateme🍄
۱۳۹۸/۰۹/۰۲

من قبلا کتاب چهل نامه ی کوتاه به همسرم به قلم نادر ابراهیمی رو خوندم و این اثر شاملو رو بیشتر پسندیدم😍 حس خوبی بهم داد، اینکه حتی اگه تو یه رابطه ای شکست بخوری، این انتهای راه نیس و

- بیشتر
Saana
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

چه عشقی،چقدر نابِ.چقدر دلچسبِ دیدن و شنیدن این عشق. عاشقِ نامه کوتاهِ تو تصاویر شدم،همون که گفته بود"آمدم خانه،نبودی.خانه را بدون تو نمی توانم تحمل کنم.خانه بدون تو جهنم است"چقدر شیرین گفته و چه دلنواز

Omid a
۱۳۹۹/۰۱/۱۹

بهترین کتابی بود که میشد معنی واقعی عشق رو فهمید ، اگه واقعا عاشقید حتما بخوانید ، یاد بگیرید چگونه عشق بورزید چگونه تاثیرگزار باشید

Maryam Bagheri
۱۳۹۹/۱۱/۲۸

آیدا چه قدر شاملو تو را دوست داشت آنقدر این احساس عمیق بود آنقدر ژرف که هنوز هم انگار هستید و عشق تان جاری ست

zeinabsv
۱۳۹۹/۰۲/۱۶

چه توصیفای قشنگی

امروز بیشتر از دیروز دوستت می‌دارم و فردا بیشتر از امروز. و این، ضعف من نیست: قدرت تو است.
آرام
روزی که من تو را از دیروز کم‌تر دوست داشته باشم، آن روز آفتاب طلوع نخواهد کرد.
Roya🌱
به تو گفتم: «زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.» جواب دادی: «هر چه این حرف را تکرار کنی، باز هم می‌خواهم بشنوم!»
bhr
می‌خواهم بگویم که اگر این سکوت ادامه یابد به زودی تنها جسد سرد و مُرده‌یی را در آغوش خواهی گرفت که از زندگی تنها نشانه‌اش همان است که نفسی می‌کشد. می‌خواهم بگویم که سکوت تو، پایان غم‌انگیز زندگی من است. حرف بزن آیدا، حرف بزن!
min
به کسی که هیچ وقت هیچ چیز نداشته است حق بده! و به من حق بده که تو را مثل بچه‌ها دوست داشته باشم.
Maryam Bagheri
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرف‌های تو.
آرام
این که مرا به سوی تو می‌کشد عشق نیست، شکوه توست؛ و آنچه مرا به انتخاب تو برمی‌انگیزد، نیاز تن من نیست، یگانگی ارواح و اندیشه‌های ماست.
Roya🌱
همهٔ شادی‌هایم در یک لبخند تو خلاصه می‌شود
ماهی
آیدای من، تو معجزه‌یی.
معجزه ی سپاسگزاری
آیدای نازنین من! تو از پاکی و معصومیت به بچه‌یی می‌مانی که درست در میان گریه، اگر کسی با انگشتان دستش سایهٔ موشی روی دیوار بسازد، همچنان که هنوز اشک‌ها بر گونه‌اش جاری است صدای خنده‌اش به آسمان می‌رود... تو به همان اندازه بی‌آلایش و معصومی.
min
هر چه بیشتر می‌بینمت، احتیاجم به دیدنت بیشتر می‌شود.
Haniyeh amini😄
هرگز هیچ چیز در پیرامون من از تو عظیم‌تر نبوده است.
مهدی
چه بی‌تابانه می‌خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری! چه بی‌تابانه تو را طلب می‌کنم!
ماهی
و من در انتظار آن روز درخشان آرام ندارم
`یک رهگذر`
روزگار درازی بود که شعر را گم کرده بودم. این روزها احساس می‌کنم که شعر، دوباره در من جوانه می‌زند.
...💙
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
Parinaz
آیدای من، تو معجزه‌یی.
میرفندقی
از این جهت است که من، با اعتماد و یقین به تو می‌گویم که خدا نیز نمی‌تواند طلوع آفتاب فردای ما را مانع شود. زیرا که ما ــ من و تو ــ برای فردای‌مان حتی به طلوع خورشید خدا نیز نیازی نداریم: قلب من و تو هست؛ و عشق، قلب ما را از خورشید فروزان‌تر می‌کند... ما برای فردای خود فقط به قلب‌های فروزان یکدیگر اعتماد می‌کنیم.
پوژنگ پروازی
وقتی تو نیستی، مثل بچه کوچولویی که دور از مادرش بهانه می‌گیرد و باید دلش را با بازیچه‌یی خوش کرد و فریبش داد، ناچارم که خود را با یاد لحظاتی که با تو بوده‌ام، با خاطرهٔ حرف‌هایت، خنده‌هایت، اخم‌هایت، آن «خدایا خدایا» گفتن‌هایت که من چه قدر دوست دارم و از شنیدن آن چه اندازه لذت می‌برم
Maryam Bagheri
به تو گفتم: «زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.»
sosoke

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

حجم

۲٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۷ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان