کتاب فرار به غرب
معرفی کتاب فرار به غرب
محسن حمید، نویسندهٔ «فرار به غرب»، رماننویس و مشاور تجاری پاکستانیتبار است که در جوانی برای تحصیلات دانشگاهی به آمریکا مهاجرت کرد. تحصیلات خود را در دانشگاه پرینستون و دانشکدهٔ حقوق هاروارد گذراند؛ اما پس از تمامکردن تحصیلاتش، به لاهور (زادگاهش) بازگشت و چهار رمان منتشر کرد که به بیش از سیوپنج زبان دنیا ترجمه شدهاند. او جوایز بسیاری را برای رمانهایش بدست آورده و بسیار هم فینالیست مسابقات ادبی بوده است. «فرار به غرب» هم بهعنوان چهارمین رمان او، در لیست برگزیدگان جایزهٔ منبوکر قرار گرفت. علاوهبر آن، نیویورکتایمز هم در سال ۲۰۱۷ این کتاب را جزو پنج رمان برتر سال معرفی کرد.
فرار به غرب (Exit West)، رمانی دربارهٔ مهاجرت است؛ مهاجرت سعید و نادیا از شهری که درگیر جنگهای داخلی است و از طریق دری جادویی که به جزیرهای در یونان باستان میرسد. در آن جزیره، تعداد مهاجران بسیار زیاد است و همین موضوع باعث میشود که آنها بهدنبال مکان جدیدی برای مهاجرت بگردند؛ و به لندن برسند. آرامآرام واقعیت و رویای مشترک این دو نفر از هم فاصله میگیرند. در لندن، با مهاجران با خشونت رفتار میکنند و این موضوع روزبهروز به امر عادیتری بدل میشود.
سرنوشت، این زوج را به آمریکا میرساند و رابطهٔ عاشقانهٔ این دو نفر هم دستخوش این مهاجرتها قرار میگیرند: «داشتن یک اتاق برای خود، با چهار دیوار، یک پنجره و یک درب قفلدار، به شکل باورنکردنیای خوششانسی به نظر میرسید. نادیا میخواست لوازمشان را پهن کند و همانجا مستقر شوند؛ اما میدانست باید هر لحظه برای ترک آنجا آماده باشند. پس فقط اقلامی را از کولهپشتی بیرون آوردند که فکر میکردند قطعاً لازم هستند. سعید به نوبهٔ خود، عکس والدینش را که در بین لباسهایش پنهان کرده بود، بیرون آورد و آن را روی قفسهٔ کتابی گذاشت و به آن عکسِ تاخورده خیره شد؛ با این کار باعث شد آن اتاق تنگ و کوچک، حداقل برای مدتی به یک محل سکونت واقعی شباهت پیدا کند.»
حجم
۱۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
نظرات کاربران
خب محسن حمید با این کتاب نامزد بوکر شده منم برنده بوکر زیاد خوندم و اعتبار جایزه بهم ثابت شده برا همین اسم این کتاب و بوکر و حمید کنار هم ک میاد بدم نمیاد کتابو بخونم، ولی مواجهه با
دوستان به برگردان بد و اشتباه اشاره کردند ولی خود موضوع روایت و جنس و لحن داستان تا صفحه ی ۴۰ که من خوندم در حد انشاء مدرسه یا خاطرات پراکنده و شلخته بود .
خفه شدم تا تموم شد
ترجمه این کتاب یک پرت و پلای تمام عیار بود
سلام اصل کتاب احتمالا خیلی بهتر بوده اما سانسور و ویراستاری بد کار ترجمه رو هم تحت الشعاع قرار داده. علی ایحال پیوسته خوندمش .
به نظرم ترجمه اش افتضاح هست و همه هیجان کتاب رو گرفته
چرا از مترجم ناشناس و انتشارات ضعیف؟ کتاب به این مهمی؟
این چه سمی بود من خوندم ... حیف وقت و زمان
سانسور و ویراستاری و ترجمه بد کل روح داستانو از بین برده و این دو ستاره هم فقط برای اونه.
من که نخوندم ولی به نظر میرسه رمان غمگینی باشه میل به خوندنش ندارم