دانلود و خرید کتاب به او می گفتند مرد المور لنارد ترجمه جلال رضایی‌راد
تصویر جلد کتاب به او می گفتند مرد

کتاب به او می گفتند مرد

معرفی کتاب به او می گفتند مرد

«به او می‌گفتند مرد» رمانی از نویسنده آمریکایی المور لنارد (۲۰۱۳-۱۹۲۵) است. لنارد در طول زندگی ۴۵ رمان نوشت که بیشتر آنها مبنای اقتباس‌های سینمایی شد و جوایز متعدد ادبی نیز بدست آورد. «به او می‌گفتند مرد» اثری ماندگار و پرفروش از شاهکارهای ادبی او است. اواسط دهه ۱۸۸۰. سرخپوستان آپاچی شرق آریزونا ناچارند زندگی نکبت‌باری را در قرارگاه‌ەا یا به تنهایی در تپه‌ها بگذرانند. جان راسل نیز یکی از تپه‌نشینان است. آپاچی‌ها او را در کودکی از والدین سفیدش جدا کردند و همانند یک سرخپوست پرورش دادند. وقتی او در می‌یابد که یک پانسیون به ارث برده است، ملکش را با گله‌های اسب تاخت می‌زند و با اولین دلیجان شهر را ترک می‌کند. مدتی بعد چهار مرد مسلح دلیجان را متوقف می‌کنند تا ۱۲،۰۰۰ دلاری را که یکی از مسافران از بودجه دولتی مخصوص تأمین غذای سرخ‌پوستان کش رفته است، به دست آورند. راسل دو تن از راهزنان را می‌کشد و پول‌ها را برمی‌دارد. سپس هم سفرانش را به سوی پناهگاهی در یک کلبه متروکه راهنمایی می‌کند و... در توصیف نویسنده از جان راسل می‌خوانید: کلاهش لبه‌دار، کثیف، ساییده و مثل مدل کلاه سرخپوستی صاف بود با این استثنا که لبهٔ آن از چپ و راست کمی به بالا برگشته و بالای آن تورفتگی داشت. سایهٔ لبهٔ کلاه، نیمی از چهره‌اش را پوشانده بود. چهره‌اش در نظر اول تیره می‌نمود. آستین راحلقه کرده تا ساعد بالا زده بود. تیرگی چهره و دست‌هایش درست مثل آن دو سرخپوستی بود که همراهش آمده بودند. موهای بلندش گوش‌هایش را می‌پوشاند. صورتش را تمیز تراشیده بود. آدم احساس می‌کرد که او برای آن دو آپاچی، بیش از یک دوست یا کارفرما است. انگار که با آن‌ها خویشاوندی داشت؛ هرچند که نامش متفاوت بود. کسی هم نمی‌توانست ادعا کند که او با آن‌ها خویشاوندی ندارد. این رمان با دیدی جذاب و واقع‌بینانه و انسانی به مسئله تبعیض‌نژادی در امریکا پرداخته‌است و ظلم هایی را که سفیدپوستاندر حق سیاهان روا می‌داشتند را برمی‌شمارد. تبعیضی که حتی امروز نیز باوجود ادعاهای فراوان حفظ حقوق بشر از سوی امریکا شاهد آن هستیم. فیلم سینمایی «اومبره» با بازی پل نیومن اقتباسی موفق از این اثر است.
ali fattahi
۱۳۹۸/۰۵/۲۰

کتاب خواندنی و خوبی است .من قبل از خواندن کتاب فیلمش رادیدم ولی دیدن فیلم آن از لذت خواندن کتاب نکاست بخصوص که ترجمه خوبی داشت .از مترجم کتاب بخاطر این لذت و لحظات خوش مطالعه کتاب بسیارمتشکرم.

alimohamad eftekhari
۱۳۹۸/۰۲/۱۰

خیلی توپ

M
۱۴۰۲/۰۴/۱۰

کتاب جالبی بود شخصیت راسل من رو بیاد کاراکتر سالی در سریال پزشک دهکده می انداخت.

جان راسل به‌زبان آمد: «اگر شما چیزی برای خوردن نداشته باشید، چه‌کار می‌کنید؟» این نخستین باری بود که او بعد از ترک سوییت‌مری، به‌حرف آمد. صدایش آرام بود. ولی هنوز طعنهٔ تلخی در آن موج می‌زد. خانم فیور نگاهش را از دوشیزه مک‌لارن برداشت و به راسل چشم دوخت: «من اهمیتی نمی‌دهم به این‌که چقدر گرسنه باشم. قدر مسلم این‌ست که گوشت آن سگ‌های اردوگاه را نمی‌خورم.» جان راسل گفت: «پیش از آن‌که به‌خودتان مطمئن باشید، باید درد گرسنگی را که آن‌ها می‌کشند، تجربه کنید.»
naeme
(می‌بینید چطور یک خیال به خیال دیگری کشیده می‌شود؟
naeme

حجم

۱۴۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

حجم

۱۴۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۶ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان