دانلود و خرید کتاب بینایی ژوزه ساراماگو ترجمه محمد اکبری
تصویر جلد کتاب بینایی

کتاب بینایی

معرفی کتاب بینایی

«بینایی» اثر نویسنده پرتغالی، ژوزه ساراماگو (۲۰۱۰-۱۹۲۲) رمانی است که نام آن رمان «کوری» این نویسنده را به خاطر می‌آورد چراکه دنباله همان اثر است و ماجرای دیگری برای همان ساکنان شهری است که داستان «کوری» در آن روی داده بود. انتخاباتی در شهر برگزار می‌شود. در یک حوزه رأی‌گیری هیچ‌کس تا بعداز ظهر برای دادن رای حاضر نمی‌شود اما در انتهای روز، ناگهان موجی از جمعیت به شعبه می‌آیند اما بیشتر آرا به غیر از تعداد اندکی که احزاب با حیله ازآن خود کرده‌اند،سفید هستند. دولت به‌ناچار انتخابات را باطل دانسته و از مردمش می‌خواهد دوباره در آن شرکت کنند. اما بار دوم نتیجه بدست‌آمده اسفناک‌تر است و این موضوع دولت را بهت زده می‌کند. بنابراین چرایی ماجرا را بررسی می‌کند...

انتشارات شبگون این کتاب را با ترجمه محمد اکبری منتشر کرده است. اما این رمان توسط ناشران و مترجمان دیگری هم انتشار یافته است. کیومرث پارسای به‌عنوان کسی که بیش‌‌ترین آثار ساراماگو را در ایران ترجمه نموده است، «بینایی» را در سال ۱۳۸۵ ترجمه و توسط انتشارات شیرین روانه‌‌ی بازار نشر کرد. یکی از مشهورترین ترجمه‌ها، بینایی با ترجمه اسدالله امرایی است که انتشارات مروارید آن را چاپ کرده است.

معرفی نویسنده
عکس ژوزه  ساراماگو
ژوزه ساراماگو

ژوزه ساراماگو با نام کامل ژوزه دو سوسا ساراماگو، نویسنده‌ی پرتغالی مشهور برنده‌ی جایزه‌ی نوبل است. او در ۱۶ نوامبر ۱۹۲۳ در خانواده‌ای از دهقانان، در آزینهاگا، روستایی کوچک در حدود صد کیلومتری شمال شرقی لیسبون به دنیا آمد. زمان تولد ساراماگو، مسئول ثبت احوال تصمیم گرفت نام مستعار پدر او، یعنی «ساراماگو» را به نام ژوزه اضافه کند و خود ژوزه تا زمانی که برای نخستین بار به مدرسه رفت، نام کامل خود را نمی‌دانست.

هاجر
۱۳۹۸/۱۰/۲۴

کتابی بسیار مناسب شرایط فعلی جامعه ما.

مهدی فیروزان
۱۴۰۰/۰۷/۲۶

یجور هایی ادامه داستان کوری هستش. به خوبی کوری نیست. ولی گاها دقیقا یک اتوپیا رو توصیف میکنه. بر عکس کوری حس خوبی از کتاب گرفتم. اگه کوری رو خوندید در ادامش هم اینو بخونید. دقیقا مثل آخر کوری آخر اینم نفهمیدم چی شد!

حامد
۱۳۹۹/۰۸/۲۶

سلام بنده هر دو کتاب کوری و بینایی رو خوندم ولی بنظرم کتاب کوری از نظر داستان پردازی خیلی بهتر از بینایی بود بنده که کتاب بینایی رو می خوندم تقریبا تا یک سوم جالب نبود و کلا میخواستم قید اش

- بیشتر
🌷
۱۳۹۹/۰۶/۲۶

نیمه اول کتاب جذاب و قشنگ بود اما نیمه دوم از قسمتی که دوباره بر میگرده به گروهی که در کتاب کوری بودن ، به شدت ضعیف میشه . گویی نویسنده نمیدانسته که چگونه داستان رو پایان دهد . و

- بیشتر
. وقتی شمارش پایان یافت، شب از نیمه گذشته بود. مجموع آراء سالم به سختی به ۲۵% می‌رسید و از این ۲۵%، ۱۳% سهم حزب راست، ۹% حزب میانه و ۲/۵% حزب چپ. تعداد کمی از آرا مخدوش و میزان عدم رأی‌دهی نیز بسیار پایین بود، بقیه آرا بیش از ۷۰% سفید بود.
مهدی فیروزان
سپس مرد کوری پرسید "تو چیزی شنیدی؟" مرد کور دیگری جواب داد "صدای سه تا شلیک." "اما یک سگ هم داشت زوزه می‌کشید!" "الان ساکت شده. باید کار سومین شلیک باشد." "خوب است. من از شنیدن زوزه سگ‌ها متنفرم."
🌷
"خیلی بهتر بود اگر لازم نبود به خاطر اینکه احساس آرامش و راحتی کنیم، بخوابیم."
Pichak🌱
یکی می‌آمد سپس دیگری، همسر، مادر و خاله مأموری که طرف در فرستاده شده بود، آمدند
مهدی فیروزان
یک سرپرست، حتی سرپرست یک حوزه‌ی رأی‌گیری عادی مانند این حوزه، باید در هر شرایطی با استقامت استقلال خود را حفظ کرده و رفتاری مناسب داشته باشد.
sarar-'
"آره، اما بزرگترین اشتباهی که تو زندگی سیاسی‌ام مرتکب شدم این بود که به آنها اجازه دادم که مرا روی این صندلی بنشانند، آن موقع نفهمیده بودم که دسته‌های این صندلی دستبند آهنین رویش دارد." "این به خاطر این است که این یک رژیم وابسته به ریاست جمهوری نیست." "دقیقآ، و به خاطر همین است که تنها کاری که اجازه می‌دهند انجام بدهم، بریدن زبان و بوسیدن بچه‌هاست."
🌷

حجم

۳۱۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۳۱۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۲۵,۰۰۰
۵۰%
تومان