دانلود و خرید کتاب قمارباز فئودور داستایفسکی ترجمه جلال آل احمد
تصویر جلد کتاب قمارباز

کتاب قمارباز

انتشارات:نشر روزگار
امتیاز:
۳.۶از ۲۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قمارباز

«قمار باز» اثر داستایفسکی (۱۸۸۱-۱۸۲۱) نویسنده بزرگ روس و ترجمه جلال آل احمد (۱۳۴۸-۱۳۰۲) است. قمارباز یکی از آثار ممتاز داستایفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شده‌است.

داستان رمان قمارباز ماجرای خانواده‌ای روس است که بر اثر تحولات و بی‌لیاقتی‌ها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شده‌اند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت می‌کند که یا از قمارخانه برگشته است و یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشه قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواسته‌هایش می‌داند. بخش کوتاهی از کتاب: امروز روز مسخرهٔ افتضاح و بی‌ربطی بود. الان ساعت یازده شب است. من در اطاق کوچکم، خاطراتم را جمع‌آوری می‌کنم. امروز با اجبار من برای رفتن به بازی رولت، و قمار کردنم برای پولینا الکساندروونا، شروع شد. صد و شصت فردریک او را به دو شرط پذیرفتم: اول این‌که نمی‌خواستم به حساب نصف و نصف قمار کنم و دوم این‌که پولینا بعداً برای من توضیح بدهد که چرا یک همچه احتیاجی به پول دارد و واقعاً چه مبلغ پول مورد احتیاج او است. نمی‌توانستم فرض کنم که او فقط به خاطر به دست آوردن پول می‌خواهد قمار کند. او بی‌شک و هرچه زودتر که ممکن بود، برای مقصدهایی که من از آن‌ها خبری نداشتم پول لازم داشت. به من قول داد که اگر به قمار بروم برایم توضیح بدهد. در سالن قمار ازدحادم بود چه قیافه‌های بی‌شرم و حریصی! من برای خودم راهی به طرف میز قمار وسط باز کردم و نزدیک «میزپا» جای گرفتم. قمارم در اول کار با بی‌جرأتی شروع شد. در هربار جز دو یا سه سکه به بازی نمی‌گذاشتم. با وجود این دقیق بودم و نکات زیادی را درک کردم. به نظر من تمام حساب‌هایی که دربارهٔ قمار می‌کنند، گذشته از اهمتی که بسیاری از قماربازان به آن می‌دهند، راستی معنای چندانی ندارد. قماربازها این حساب‌ها را روی کاغذهای پوشیده از اعداد خودشان ضبط می‌کنند. هر ضربه‌ای را با دقت یادداشت می‌کنند، حساب می‌کنند و شانس‌های برد را از آن نتیجه می‌گیرند و پس از این‌که همه را تخمین زدند عاقبت داو خودشان را به بازی می‌گذارند و... و بعد مثل آدم‌های مردنی ساده‌ای که بی‌هیچ حسابی بازی می‌کنند، می‌بازند.

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

لیلی مهدوی
۱۳۹۸/۰۳/۰۵

من بیست سال پیش نسخه چاپی رو از کتابخونه دانشگاه گرفتم و خوندم. داستایوفسکی نابغه است. یادمه کتاب که تموم شد بلافاصله شروع کردم دوباره از اول خوندم. البته یادم نیست مترجم یا ناشر کی بوده.😉

مریم
۱۳۹۸/۰۴/۲۶

خیلی بد ترجمه شده، ترجمه دیگری از این کتاب موجود نیست؟

کاوه
۱۳۹۶/۱۰/۰۵

اثر بسیار برجسته داستایوسکی

Hossein Moradi
۱۳۹۸/۰۵/۲۷

اولین کتابی که از داستایوفسکی خونده بودم همین قمارباز بود، کتاب فوق العاده ایه، البته این ترجمه نبود

mostafa
۱۳۹۸/۰۲/۰۵

کتاب نسبتا خوبی بود به شخصه از کتاب راضی بودم نویسنده در این کتاب میخواد بگه که هرچی توی قمار و رولت پیش میاد عین اون توی زندگیمون هم هست و این که قمار باز تهش بازندس و همه چیز از

- بیشتر
صادقی
۱۳۹۹/۰۸/۲۸

کتاب عالیه اما ترجمه سرطانه واقعا سطح ترجمه به شکل توهین آمیزی بده

کاربر ۱۹۲۷۳۷۵
۱۳۹۹/۰۲/۲۴

عالی بود

hesam
۱۳۹۷/۰۱/۲۱

چطور میتونم نسخه چاپیشو بخرم؟

🌼سافیرا🌼
۱۴۰۱/۱۱/۲۶

هیچ لذتی از خوندن این کتاب نبردم البته‌ قبل از این، کتاب برادران کارامازوف داستایوفسکی رو هم خوندم و به نظرم انگار که داستان نصفه کاره تموم شده بود. دارم به این نتیجه می‌رسم همه ی کتابای این نویسنده به این شکل

- بیشتر
صائمه
۱۳۹۷/۱۱/۰۵

تازه گرفتمش ...تا اسم مترجم و دیدم جا خوردم ..سابقه ایی که من از جلال ال احمد دیدم اصلا مترجم خوبی نیست انشاللله این کتابو خوب ترجمه کرده باشه

او هم این را خوب می‌داند. فکر این‌که من به وضوح می‌دانم او از من فراری است، و از این‌که نمی‌توانم هوس‌های خودم را صورت واقعیت بدهم ـ من اطمینان دارم که ـ این فکر برای او رضایت خاطر بیش از اندازه‌ای فراهم می‌کند، وگرنه او که این قدر محتاط و مآل‌اندیش است، کجا می‌توانست خودش را این‌طور با من خودمانی و صادق نشان بدهد؟ حس می‌کردم که او تا الان با من مثل آن امپراطریس قدیمی رفتار می‌کند، که جلوی غلامش لخت می‌شد و او را هرگز مثل یک مرد تلقی نمی‌کرد ـ بله. هزار دفعه می‌گویم، او مرا، نه مثل یک مرد، نگاه کرده است.
deniro
گفتید شما تنها حدسی که می‌زنید این است که من نمی‌توانم لیاقت و شایستگی خودم را ثابت کنم. یعنی در حالی‌که همه چیز و همه کس شایسته و لایق است فقط من هستم که نمی‌توانم لایق باشم.
ALI Rad
فرانسوی‌هاو دیگر اروپائی‌ها به قدری به صورت ظاهر اهمیت می‌دهند که با آن حتی به بدترین پستی‌ها نیز می‌تواند شایستگی عجیبی بدهند
ALI Rad
یک بار (در سویس اتفاق افتاد) موقعی که در اطاق قطار مسافری بودم، خوابم برده بود و به نظرم با صدای بلند با پولینا در خواب حرف زده بودم و این مطلب همهٔ همسفران مرا به خنده انداخته بود. امروز یک بار دیگر از خود پرسیدم: «آیا او را دوست دارم؟» و باز یک بار دیگر نمی‌دانستم چه جوابی بدهم. یا بهتر بگویم، برای صدمین بار به خودم جواب دادم که از او نفرت دارم. آری او در نظر من زشت و کریه بود. دقایقی بود (در پایان هر یک از مکالماتمان) که در آن‌ها من حاضر بودم نیمی از عمرم را بدهم تا بتوانم او را خفه کنم. قسم می‌خورم که اگر ممکن بود یک دشنه را آهسته در سینهٔ او فرو کرد، من با لذت و خوشنودی این‌کار را می‌کردم. و با وجود این به شرافتم قسم می‌خورم که اگر در قلهٔ شلا گنبرگ به من راستی گفته بود: «خودتان را پرت کنید» فوراً خودم را، باز هم با خوشنودی و لذت، پرت کرده بودم. آن وقت هم این را می‌دانستم. از این راه یا از یک راه دیگر، عاقبت این بحران خاتمه می‌یابد.
deniro

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان