
کتاب می خواهی آسیب ناپذیر شوی؟
معرفی کتاب می خواهی آسیب ناپذیر شوی؟
کتاب الکترونیکی «میخواهی آسیبناپذیر شوی؟» نوشتهٔ دیوید گاگینز و ترجمهٔ بهنام محمدی را نشر بله منتشر کرده است. این اثر در دستهٔ کتابهای انگیزشی و خودسازی قرار میگیرد و با روایتی از زندگی شخصی نویسنده، راهکارهایی برای غلبه بر موانع ذهنی و تبدیلشدن به فردی غیرقابل توقف ارائه میدهد. گاگینز، که سابقهٔ حضور در یگان ویژهٔ نیروی دریایی ایالات متحده و ورزشهای استقامتی را دارد، تجربیات خود را بهعنوان نمونهای از پایداری و تغییر نگرش به اشتراک میگذارد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب می خواهی آسیب ناپذیر شوی؟
«میخواهی آسیبناپذیر شوی؟» اثری در ژانر ناداستان و سرگذشتنامه است که با محوریت انگیزش و توسعهٔ فردی نوشته شده است. دیوید گاگینز، نویسندهٔ کتاب، با تکیهبر تجربیات شخصی خود در دوران کودکی دشوار، حضور در یگانهای ویژهٔ ارتش آمریکا و موفقیتهای ورزشی، مسیری را ترسیم میکند که از دل رنج و شکست به قدرت ذهنی و پایداری میرسد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل با روایت یک چالش واقعی از زندگی نویسنده آغاز میشود و در پایان، تمرینی عملی برای خواننده در نظر گرفته شده است. این کتاب نخستینبار با عنوان «نمیتوانی به من آسیب بزنی: بر ذهنت چیره شو و ناممکن را ممکن کن» منتشر شده و در نسخههای مختلفی به فارسی ترجمه شده است. روایت کتاب، ترکیبی از خاطرات تلخ، مبارزه با آسیبهای روانی و اجتماعی و تلاش برای ساختن ذهنی مقاوم است. «میخواهی آسیبناپذیر شوی؟» نهتنها داستان زندگی یک فرد، بلکه راهنمایی برای هر کسی است که میخواهد از محدودیتهای ذهنی و اجتماعی عبور کند و به ظرفیتهای پنهان خود دست یابد.
خلاصه کتاب می خواهی آسیب ناپذیر شوی؟
کتاب «میخواهی آسیبناپذیر شوی؟» با روایت زندگی دیوید گاگینز آغاز میشود؛ کودکی که در محیطی پر از خشونت خانوادگی، فقر و تبعیض نژادی بزرگ میشود. او در خانهای زندگی میکند که پدرش با رفتارهای آزاردهنده و سلطهگرانه، مادر و فرزندان را تحت فشار قرار میدهد. فرار مادر از این محیط و تلاش برای ساختن زندگی جدید، نقطهٔ عطفی در زندگی گاگینز است. او با مشکلات تحصیلی، فقر، اضطراب و احساس بیارزشی دستوپنجه نرم میکند و بارها با برچسب «دانشآموز استثنایی» و تهدید به اخراج از مدرسه مواجه میشود. با این حال، حضور معلمانی دلسوز و حمایت مادر، به او کمک میکند تا به تدریج بر موانع غلبه کند. گاگینز در نوجوانی و جوانی با چالشهای جدیدی روبهرو میشود؛ از جمله ورود به ارتش، شرکت در دورههای سخت یگان ویژه و تلاش برای تبدیلشدن به یک ورزشکار استقامتی. او در هر مرحله، با تکیهبر اراده و تغییر نگرش، شکستها را به فرصت تبدیل میکند و باور دارد که محدودیتهای ذهنی، بزرگترین مانع پیشرفت هستند. پیام اصلی کتاب این است که هر فرد، صرفنظر از گذشته و شرایط فعلی، میتواند با پذیرش مسئولیت، تمرین ذهنی و عبور از منطقهٔ راحتی، به نسخهٔ قویتر و آسیبناپذیرتری از خود تبدیل شود.
چرا باید کتاب می خواهی آسیب ناپذیر شوی؟ را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صادقانه و بیپرده از فرازونشیبهای زندگی نویسنده، تصویری واقعی از مبارزه با ترسها، شکستها و آسیبهای روانی ارائه میدهد. «میخواهی آسیبناپذیر شوی؟» فراتر از یک سرگذشتنامه، راهنمایی عملی برای کسانی است که میخواهند ذهن خود را تقویت کنند و در برابر مشکلات زندگی مقاومتر شوند. هر فصل با یک چالش واقعی و تمرینی همراه است که خواننده را به عمل وادار میکند و او را از حالت منفعل به فردی فعال و مسئولیتپذیر تبدیل میکند. مطالعهٔ این کتاب فرصتی است برای بازنگری در باورهای محدودکننده و کشف ظرفیتهای پنهان ذهن و جسم.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که به دنبال رشد شخصی، غلبه بر ترسها و عبور از موانع ذهنی هستند. همچنین برای علاقهمندان به سرگذشتنامههای انگیزشی، ورزشکاران، دانشجویان و کسانی که در مسیر تغییر و خودسازی قرار دارند، مفید خواهد بود.
بخشی از کتاب می خواهی آسیب ناپذیر شوی؟
«قبل از هر چیزی، میخواهم از شما بپرسم که آیا واقعاً خودتان را میشناسید و از تواناییهای واقعیتان آگاه هستید؟ احتمالاً پاسخ شما مثبت است. اما فقط دانستن و باور داشتن به چیزی، به خودی خود آن را حقیقت نمیکند. در واقع، انکار و عدم پذیرش واقعیت، شاید راحتترین راه باشد. نگران نباشید؛ این تنها مشکل شما نیست. در سراسر جهان، میلیونها نفر با چشمهایی خالی و بیروح در خیابانها قدم میزنند، در حالی که به راحتی عادت کردهاند به زندگیای که هیچ گونه درکی از پتانسیلهای واقعیشان ندارند و همچنان ذهنیت یک قربانی را پذیرفتهاند. من این را به خوبی میدانم، زیرا بارها آن را دیده و شنیدهام. خود من روزی یکی از این افراد بودم و همیشه برای خود بهانههایی پیدا میکردم. زمانی بود که زندگی تمام سختیها و چالشهایش را بر سرم فرود آورد. در شرایطی سخت به دنیا آمدم، در میان فقر و فلاکت بزرگ شدم، در مدرسه به طرز غیرانسانی مورد اذیت قرار گرفتم و بارها با الفاظ نژادپرستانه تحقیر شدم. ما زمانی فقیر بودیم و حتی برای گذران زندگی، تنها به یارانههای دولتی وابسته بودیم و در خانههای دولتی زندگی میکردیم. در آن دوران، افسردگی مرا در بر گرفته بود. شرایط زندگی سخت و دشوار بود و آیندهام تاریک و نامشخص به نظر میرسید. بدبختی را تنها درصد کمی از افراد میشناسند و من جزو آن دستهام. بدبختی مثل یک باتلاق است؛ شما را در خود فرو میبرد، پایین میکشد و به هیچ عنوان رها نمیکند. وقتی در چنین شرایطی قرار میگیرید، راه آسان این است که بدون هدف به جلو حرکت کنید و دوباره همان تصمیمهای راحت و آشنا را بگیرید که شما را به سمت نابودی میبرد. اما حقیقت این است که تصمیمهای ما بر اساس علایق ناخودآگاه است و مانند نیروی گرانش یا حرکت خورشید عمل میکنند که در نهایت ما را محدود میکنند. مغز ما به این شکل برنامهریزی شده است و به همین دلیل است که انگیزهها غالباً کوتاهمدت و بیثمر هستند. حتی بهترین سخنرانیها یا کتابهای انگیزشی فقط میتوانند تأثیر موقت بگذارند. این ابزارها نمیتوانند ذهن شما را به طور اساسی تغییر دهند، نگرش شما را بهبود ببخشند یا زندگیتان را ارتقا دهند. در واقع، انگیزش هیچگاه هیچکس را تغییر نمیدهد.»
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۵ صفحه
حجم
۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۵ صفحه