کتاب کلیله و دمنه به روایت فارسی کنونی (جلد دوم)
معرفی کتاب کلیله و دمنه به روایت فارسی کنونی (جلد دوم)
کتاب «کلیله و دمنه به روایت فارسی کنونی (جلد دوم)» نوشتهٔ شیما سید هندی با گردآوری محمدعلی یزدانی گزی در انتشارات کنکاش منتشر شده است. کتاب حاضر از یک زبان و گویش متروک و کهنه و غیرقابلفهم به زبانی نو و همهفهم درآمده است و جملات و عبارات عربی که به وسیله نصراللّه منشی در این کتاب گنجانده شده در متن پهلوی نبوده و او به سلیقهٔ خود آنها را آورده است. هرکدام از این عبارتها که لازم بوده در خود متن همراه با ترجمه آن در داخل پرانتز آمده است. ایرادی ندارد که در این زمان ما این کتاب را به نگارش جدید درآوریم و با توجه به استفاده نصراللّه منشی از کلمات و عبارات سنگین و لغات مشکل که فهم و درک مطالب کتاب را سخت میکند، تلاش کنیم تا آن عبارت سنگین را بهصورت سادهتر و قابلفهمتری به مخاطب ارائه کنیم.
درباره کتاب کلیله و دمنه به روایت فارسی کنونی (جلد دوم)
کتاب کلیله و دمنه از جمله مجموعههای دانش و حکمت است که به وسیله مردمان خردمند دنیای کهن جمعآوری شده و نموداری از جوامع انسانی را به زبان حیوانات به نگارش درآوردهاند و آن را برای جامعهٔ بشری به میراث گذشتهاند تا از حکمت عملی و نظری و آداب زندگی آن بهره گیرند. اصل این کتاب به نام پَنچه تَنتره (ponche Tantra) در پنج باب به وسیلهٔ یکی از برهمنهای هند به نام ویشنو که در زبان گزی به معنی شنوا باشد، به زبان هند باستان (سانسکریت) فراهم آمده است. این کتاب در زمان انوشیروان ساسانی به وسیلهٔ طبیب بلندپایهٔ آن زمان برزویه مروزی از هند به ایران آورده شده و توسط او به زبان روز یعنی زبان پهلوی ترجمه شده و داستانهایی به آن اضافه گردیده است. سپس حدود دویست سال بعد در زمان حکومت عباسیان به وسیله ایرانی پاک نژادی به نام ابن مقفّع از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه شده و به کلیلهودمنه نامگذاری شده است.
کتاب کلیله و دمنه به روایت فارسی کنونی (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به داستانهای کلیله و دمنه به زبان ساده پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب کلیله و دمنه به روایت فارسی کنونی (جلد دوم)
زبس کش گاو چشم وپیل گوش است
چمن چون کلبه گوهر فروش است
ولاک پشت دوست من هم آنجا وطن دارد وطعمه وشکار من درآنجا زیاد پیدامی شود وهم چنین این محل به شاهراه پیوسته است که ممکن است از رهگذران رنجی به ما رسد اگر میل کنی به آنجا برویم ودرفراوانی نعمت بسر بریم. موش گفت: کدام آرزوی من با دوستی وهم نشینی تو می تواند برابر باشد واگر موافقت وهمراهی تونباشد به کجا روم چرا که باختیارخودبه اینجا نیامدهام و داستان من طولانی است ودر آن شگفتیهای زیادی هست که در زمان لازم برای تو بیان خواهم کرد. زاغ دم موش را گرفت وبسوی مقصدبه حرکت درامد. چون به آنجا رسیدند، لاک پشت آنها را از دور دید ترسید ودرآب فرو رفت. زاغ موش را آهسته ازهوا برزمین گذاشت ولاک پشت را صدا زد. لاک پشت بیرون آمد وخوشحال شد وپرسیدازکجامی آئی وحال چیست؟ زاغ داستان حودرا از زمانی که بدنبال کبوتران رفته بود وآنها وآنچه را درکار موش ونجات کبوتران دیده بود وچگونگی پیوند دوستی خودبا موش رابرای لاک پشت بیان کرد. لاک پشت وقتی که جریان وفاداری ومردانگی موش را شنید خوش آمد گوئی به موش را لازم دید وگفت: از خوشبختی ما بوده که تو را به این محل رسانیده واین جا را به جوانمردی ذاتی ونیکیهای رفتارتو آراسته است. زاغ پس ازاین گفتار ونشان دادن این مهربانیها موش را گفت: اگر درست می دانی وزمان آن شده آن خبرها که قول دادی برای من بگوئی اکنون بگوتا لاک پشت هم بشنود. چونکه او هم دردوستی با تو همپایهٔ من است. موش آغاز سخن کرد وگفت: منشا ومحل تولد من شهر نیشابور بود، در خانهٔ زاهدی و زاهد خانواده ای نداشت وتنها بود وهر روز از خانه یکی از پیروانش برای او غذا می آوردندکه قسمتی ازآن را می خورد وبقیه را برای شام خود در زنبیلی می گذاشت. من در پی فرصت بودم که وقتی بیرون می رود بروم وتا می توانم ازآن غذا بخورم وباقیماندهٔ آن را به موشهای دیگر می دادم.
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه