کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی
معرفی کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی
کتابچه نمیتوانی به من آسیب بزنی نوشته دیوید گاگینز که با ترجمه مرجان حسینزاده منتشر شده است به این میپردازد چگونه کنترل افکارتان را به دست بگیرید و ناممکن را به ممکن تبدیل کنید همچنین چگونه به ذهن خود مسلط شوید و با احتمالات مبارزه کنید.
درباره کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی
کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی، داستان واقعی و الهامبخشی از زندگی دیوید گاگینز، یکی از برترینهای تناسب اندام جهان است. در این کتاب میخوانید که چطور از کودکی ترسو تبدیل به یکی از اعضای یگان ویژه شد و چطور در ۳ ماه ۴۵ کیلو از وزنش را کم کرد. این دیدگاه شگفتانگیز درباره ذهن متمرکز و شکستناپذیری را میتوانید در این کتاب بشناسید.
دیوید گاگینز (David Goggins)، دونده اِلترا ماراتون و رکورد دار سابق جهان برای بیشترین تعداد پول آپ در ۲۴ ساعت است. او در قالب یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده فعالانه در جنگهای افغانستان و عراق خدمت کرده است. این کتاب به شما کمک میکند سریع و قطعی در راه موفقیت قدم بردارید.
خواندن کتابچه نمیتوانی به من آسیب بزنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند موفقیت را با سرعت طی کنند پیشنهاد میکنیم
درباره دیوید گاگینز
دیوید گاگینز، دونده و نویسنده آمریکایی، در ۱۷ فوریه ۱۹۷۵ در نیویورک متولد شد. او کودکی سختی را در کنار پدر الکلیاش تجربه کرد و بههمراه مادرش از محیط پرتنش فرار کرد. فقر، مشکلات خانوادگی و کمبود اعتماد به نفس باعث شد دیوید برای تغییر زندگیاش تلاش زیادی کند. او با وجود لکنت زبان و مشکلات آموزشی، تصمیم گرفت از طریق ارتش و ورزش، زندگی بهتری بسازد.
گاگینز در ابتدا با چاقی شدید و ترس از آب مواجه بود، اما با تمرینات سخت توانست به بدنی ورزیده دست یابد و به یکی از برترین سربازان نیروی دریایی تبدیل شود. او جوایز متعددی از جمله مدال ستاره نقرهای دریافت کرد و بعدها به نویسندگی روی آورد.
کتابهای دیوید گاگینز مانند نمیتوانی به من آسیب بزنی و هرگز تمام نشد به موفقیت جهانی دست یافتند. این آثار به خوانندگان انگیزه میدهند تا بر مشکلات غلبه کنند. گاگینز همچنین رکوردهای ورزشی چشمگیری ثبت کرده و سخنرانیهای الهامبخشی در پادکستهای معروف جهان ارائه داده است. او نماد سرسختی و عبور از محدودیتهاست.
درباره زندگی دیوید گاگینز بیشتر بخوانید.
بخشی از کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی
ما زمانی فقیر بودیم و از کمکهای رفاهی استفاده و در اقامتگاههای تحت تامین مالیِ دولتی زندگی میکردیم و غم و اندوه من برای کسی آشکار نبود. من در پایینترین سطح کیفی زندگی میکردم و برآوردم از آینده هیچ بود.
افراد زیادی نیستند که احساسات امثال من را در آن دوران درککنند. البته من درک میکنم. این احساسات مانند تلههای شنی هستند. تلههایی که آدم در آنها گیر میکند، به پایین کشیده شده و دیگر نمیتواند از آن خلاصی پیدا کند. در نقطهای که زندگی شبیه به چیزی مانند داستان ترسناک میشود که رد شدن از آن سخت است، دوباره و دوباره به تصمیمات قابل قبول متعادل که به سادگی قابل اجرا هستند میرسیم. این کار، عادتِ خرابکاری است.
در هر صورت، ما تصمیمات محدودکنندهٔ همیشگی خود را میگیریم. گرفتن این تصمیمات به اندازهٔ تاریک شدن هوا و اهمیت ِجاذبه حیاتی است. البته ذهن ما اینگونه سیمپیچی شده است و به همینخاطر، الهام گرفتن، زیاد تاثیری ندارد.
در واقع، حتی بهترین صحبتهای انگیزشی و شیوههای بهبود خود هم فقط در کوتاه مدت جواب میدهند. این کارها ذهنتان را تغییر نخواهد داد. این کارها قاطعیتتان را تشدید نمیکند و یا زندگیتان را بهبود نمیبخشد. الهام بخشی، هیچکس را تغییر نداده است. آن سرنوشت بدِ روزگار، زندگیِ من بود و تنها من باید آن را درست میکردم.
حجم
۵۰٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه
حجم
۵۰٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه
نظرات کاربران
بسیار عالی و انگیزشی.. فوق العاده توصیه میکنم به دوستان
خوب بود فقط یکم گنگ بود باید حداقل۳بار بخونید تا کامل متوجه بشین
خیلی هم عالی
به شدت کوتاه و سانسور شده!!! متاسفم که پولم رو هدر دادم