
کتاب کاوش در مبانی اخلاق
معرفی کتاب کاوش در مبانی اخلاق
کتاب کاوش در مبانی اخلاق با عنوان اصلی An Enquiry concerning the principles of Morals نوشتهٔ دیوید هیوم و ترجمهٔ مرتضی مردیها، توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. این کتاب به بررسی ریشهها و مبانی اخلاق انسانی میپردازد و در حوزهٔ فلسفهٔ اخلاق و فرااخلاق جای میگیرد. هیوم در این اثر با رویکردی تجربی، به تحلیل مفاهیم خوب و بد، فضیلت و رذیلت، و نقش احساسات و عقل در داوریهای اخلاقی میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کاوش در مبانی اخلاق
کتاب کاوش در مبانی اخلاق از جمله آثار مهم فلسفی در حوزهٔ اخلاق است که توسط دیوید هیوم، فیلسوف اسکاتلندی، نگاشته شده است. این کتاب در قالب رسالهای فلسفی و با ساختاری تحلیلی، به بررسی پرسشهای بنیادین دربارهٔ منشأ و معیارهای اخلاق میپردازد. هیوم در این اثر، اخلاق را نه صرفاً محصول عقل، بلکه نتیجهٔ ترکیبی از احساسات، تمایلات و تجربههای انسانی میداند. او با بهرهگیری از مثالهای تاریخی و تحلیلهای روانشناختی، تلاش میکند نشان دهد که داوریهای اخلاقی انسانها ریشه در احساسات و همدلی دارند و نه در استدلالهای انتزاعی عقلانی.
ساختار کتاب کاوش در مبانی اخلاق شامل مقدمهای دربارهٔ روش تجربی در اخلاق، بحثهایی دربارهٔ فضایل اجتماعی مانند خیرخواهی و عدالت، و تحلیلهایی دربارهٔ نقش فایدهمندی در ارزشگذاری اخلاقی است. هیوم در این کتاب، با فاصلهگرفتن از سنت عقلگرایی قارهای، اخلاق را بهمثابه پدیدهای طبیعی و انسانی بررسی میکند و بهویژه بر اهمیت همدلی و فایدهمندی در شکلگیری ارزشهای اخلاقی تأکید دارد.
خلاصه کتاب کاوش در مبانی اخلاق
در کتاب کاوش در مبانی اخلاق، دیوید هیوم به این پرسش میپردازد که منشأ داوریهای اخلاقی چیست و چگونه انسانها میان خوب و بد تمایز قائل میشوند. او با نقد دیدگاههای عقلگرایان و تجربهگرایان پیش از خود، استدلال میکند که اخلاق نه صرفاً بر پایهٔ عقل، بلکه بر اساس احساسات و تمایلات انسانی شکل میگیرد. هیوم معتقد است که عقل توانایی ایجاد انگیزه برای عمل اخلاقی را ندارد و تنها میتواند روابط میان امور را کشف کند؛ در حالیکه احساسات و تمایلات، نیروی محرکهٔ اصلی رفتارهای اخلاقی هستند. او با بررسی فضایل اجتماعی مانند خیرخواهی و عدالت، نشان میدهد که ارزش اخلاقی این صفات به فایدهمندی آنها برای فرد و جامعه وابسته است. هیوم تأکید میکند که تحسین یا نکوهش اخلاقی، زمانی رخ میدهد که عملی یا صفتی برای دیگران یا خود فرد مفید یا دلپذیر باشد. در این میان، نقش همدلی بهعنوان توانایی درک شادی یا رنج دیگران و قرارگرفتن در موضعی عام، اهمیت ویژهای پیدا میکند.
هیوم با رد نظریهٔ خودخواهی محض، بر این باور است که انسانها علاوهبر تمایلات فردی، استعداد دیگرخواهی و همدلی را نیز دارند، هرچند این استعداد همیشه به اندازهٔ خودخواهی نیرومند نیست. در بخشهایی از کتاب، هیوم به تحلیل عدالت و نقش آن در نظم اجتماعی میپردازد و نشان میدهد که ارزش عدالت نیز به فایدهمندی آن برای جامعه بازمیگردد. او با مثالهای تاریخی و تحلیلهای روانشناختی، تلاش میکند نشان دهد که داوریهای اخلاقی انسانها متأثر از شرایط اجتماعی، تربیت و تجربهاند و نه صرفاً نتیجهٔ استدلالهای انتزاعی. در نهایت، هیوم نتیجه میگیرد که اخلاق پدیدهای طبیعی و انسانی است که ریشه در احساسات، همدلی و فایدهمندی دارد و باید با رویکردی تجربی و دادهمحور مورد مطالعه قرار گیرد.
چرا باید کتاب کاوش در مبانی اخلاق را بخوانیم؟
کتاب کاوش در مبانی اخلاق با رویکردی متفاوت به اخلاق، تلاش میکند مرز میان عقل و احساس را در داوریهای اخلاقی روشن کند و نشان دهد که ارزشهای اخلاقی نهتنها بر پایهٔ استدلالهای انتزاعی، بلکه بر اساس تجربه، احساسات و همدلی شکل میگیرند. این کتاب با تحلیل مثالهای تاریخی و اجتماعی، امکان فهم عمیقتری از منشأ و کارکرد اخلاق در زندگی فردی و جمعی فراهم میکند. مطالعهٔ این اثر، دریچهای به سوی درک بهتر رابطهٔ میان روانشناسی، جامعه و اخلاق میگشاید و مخاطب را با یکی از مهمترین سنتهای فلسفی تجربهگرایانه در اخلاق آشنا میسازد. همچنین، این کتاب فرصتی است برای بازاندیشی در باورهای رایج دربارهٔ خوب و بد و بررسی نقش تربیت، فرهنگ و شرایط اجتماعی در شکلگیری ارزشهای اخلاقی.
خواندن کتاب کاوش در مبانی اخلاق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ کتاب کاوش در مبانی اخلاق برای علاقهمندان به فلسفهٔ اخلاق، دانشجویان و پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی، و کسانی که دغدغهٔ فهم ریشههای داوریهای اخلاقی و نقش احساسات و عقل در رفتار انسانی را دارند، مناسب است. همچنین، برای افرادی که به دنبال تحلیلهای عمیق دربارهٔ مفاهیم خوب و بد و تأثیر تربیت و جامعه بر اخلاق هستند، این اثر توصیه میشود.
درباره دیوید هیوم
دیوید هیوم متولد ۷ می ۱۷۱۱ در ادینبرو اسکاتلند، فیلسوف، تاریخنگار، اقتصاددان و مقالهنویس بود. پدرش در کودکی او فوت کرد و مادرش به تنهایی خانواده را بزرگ کرد. هیوم در ۱۲ سالگی وارد دانشگاه ادینبرو شد، اما تحصیلات رسمی خود را کامل نکرد و علاقهمند به فلسفه و مطالعه آثار کلاسیک بود. در ۱۸سالگی تجربهای فلسفی عمیق داشت که مسیر فکریاش را تغییر داد و باعث شد سالها به مطالعه و نوشتن بپردازد. در این دوران به بیماریای مبتلا شد که بعدها «بیماری دانشمندان» نام گرفت و مجبور به مصرف دارو و تغییر سبک زندگی شد. با وجود نداشتن ثروت و حرفه رسمی، هیوم سفرهایی به فرانسه داشت و بهدلیل اتهامات الحادی نتوانست به شغل دانشگاهی برسد. اما بهعنوان مقالهنویس و کتابدار دانشگاه ادینبرو شناخته شد. آثار او از جمله «تاریخ انگلستان» بسیار موفق و تاثیرگذار بود. هیوم دو کتاب مهم «بررسی درباره فهم انسان» و «بررسی درباره اصول اخلاق» را در اواخر عمرش نوشت که خود آنها را برجستهترین آثارش میدانست. اگرچه او نقدهایی به آثار اولیه خود داشت، اما امروزه این آثار بهعنوان یکی از مهمترین نوشتههای فلسفه غرب شناخته میشوند.
دیوید هیوم بهخاطر سیستم تأثیرگذار تجربهگرایی، شکگرایی فلسفی و طبیعتگرایی متافیزیکیاش شناخته میشود. او با کتاب «رسالهٔ دربارهٔ طبیعت انسان» تلاش کرد علمی طبیعیگرایانه از انسان ارائه دهد که پایههای روانشناختی طبیعت انسانی را بررسی کند. هیوم مانند جان لاک معتقد بود دانش انسانی تنها از تجربه ناشی میشود و وجود ایدههای ذاتی را رد میکرد. او استدلال میکرد استدلال استقرایی و باور به علیت را نمیتوان بهصورت منطقی توجیه کرد و این باورها بیشتر نتیجه عادت ذهنیاند، زیرا ما هرگز علت و معلولی را مستقیم نمیبینیم بلکه تنها وقوع مکرر دو رویداد را تجربه میکنیم.
هیوم مخالف عقلگرایان فلسفی بود و معتقد بود که رفتار انسان بیشتر تحت تأثیر احساسات است تا عقل. او مشهور است به جمله «عقل بردهٔ احساسات است» و اخلاق را مبتنی بر احساسات میدانست نه اصول مجرد. او همچنین اولین کسی بود که مسئله «هست - باید» را به وضوح مطرح کرد؛ یعنی نمیتوان از یک واقعیت صرف به یک حکم ارزشی رسید. هیوم وجود خود (خودآگاهی) را نوعی توهم دانست و باور داشت که ما فقط مجموعهای از ادراکات را تجربه میکنیم که با پیوند ایدهها به هم مرتبطاند. او همچنین قائل به سازگاری اراده آزاد با جبر علی بود.
درباره مرتضی مردیها
سید مرتضی مردیها، متولد ۱۲ مرداد ۱۳۳۹ فیلسوف تحلیلی، نویسنده، روزنامهنگار و مترجم ایرانی است که در دانشگاه علامه طباطبایی به تدریس فلسفه و ارتباطات پرداخت. او فعالیتهای گستردهای در معرفی فیلسوفان لیبرال داشته و به نقد فلسفه قارهای و آرمانگرایی فکری میپردازد. مردیها معتقد است فلسفه باید به تجربهگرایی نزدیک شود و انتقاد میکند که فلسفههای آرمانی و ایدههای چپ و نسبیگرایی موجب توهمات فکری در ایران شدهاند. او اهمیت منطق علمی و فلسفه کارل پوپر را برجسته میکند و دیدگاههای فلسفی خود را در آثار مختلفی از جمله ترجمهٔ «کاوشی در مبانی اخلاق» دیوید هیوم و نقد «ساختار انقلابهای علمی» توماس کوهن بیان کرده است.
زندگی مردیها در اصفهان آغاز شد و پس از شرکت در جنگ تحمیلی، تحصیلات عالی خود را در ایران و فرانسه ادامه داد. پس از مدتی تدریس و فعالیت روزنامهنگاری در ایران و اخراج از دانشگاه، به فرانسه و سپس آمریکا مهاجرت کرد و در مؤسسهٔ مطالعات پیشرفته ردکلیف دانشگاه هاروارد به فعالیت فلسفی پرداخت. او علاوه بر آثار فلسفی، چند کتاب ادبی مانند «در شعلههای آب» و «توفیق ادب» را نیز تألیف کرده و مجموعهای از یادداشتها و گزارشهای شخصی خود را در کتاب «پناه بر دیتی» منتشر کرده است. مردیها با ترجمه و تألیف کتابهای متعدد در زمینهٔ فلسفه، علوم اجتماعی و نقد مدرنیته نقش مهمی در گسترش این مباحث در ایران ایفا کرده است.
بخشی از کتاب کاوش در مبانی اخلاق
«بحث و جدال فکری با آدمیان، که بر عقاید خود سرسختانه اصرار دارند، پردردسرترین کار است؛ مگر شاید، با افرادی بهکلی متظاهر، که به آنچه میگویند بهراستی باور ندارند، و به سائق نقشبازی، از سر روحیۀ مخالفخوانی، یا برای نشاندادن مهارت و هوشمندی خود در بحث و برتری نسبت به دیگران، وارد یک مناقشه میشوند. تمسک کور به دلایل خاص خود، بیاحترامی و بیاعتنایی به حریف، اصرار پرشور بر سخنان سفسطهآلود و غلط، در مجادلههای فکری مرسوم است؛ و ازآنجاکه استدلال و عقلورزی منشأ عقاید اهل جدل نیست، بیهوده است اگر انتظار بریم که نوعی منطق، آنها را به این سمت براند که از مواضع عاطفی فاصله بگیرند و با عقاید درستتر آشتی کنند. کسانی را که واقعیت تمایزات اخلاقی [یا وجود واقعی و متمایز خوبی و بدی در آدمیان و رواج داوریهای بهسامان و نظاممند راجع به آن و بنابراین ضرورت هرگونه کندوکاوی در مبانیِ عامِ آن] را انکار میکنند، میتوان در زمرۀ دستۀ دوم، یعنی جدلیانِ متظاهر و نقشباز محسوب داشت؛ زیرا این قابلتصور نیست که هیچ بنیبشری بتواند جداً به این باور داشته باشد که تمامی اعمال و احوال [از منظر اخلاقی] در چشم و دل مردم یکسان است. تفاوتی که طبیعت میان افراد ایجاد کرده است چنان قاطع است، و این تفاوت، بهیمن آموزش و پرورش، الگوهای رفتاری، و عادات اکتسابی، چندان فراختر میشود که، اگر یکبار حدهای متضاد چنین تفاوتهایی [مثلاً ترس و تهور یا دلسوزی و دلسنگی] درمقابل ما قرار گیرد، تنها با شکاکیتی افراطی میتوان هرگونه تفاوتی میان [تشخص یا تشخیص اخلاقیِ] افراد را انکار کرد.»
حجم
۲۹۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۹۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه