
کتاب تو نباید آگاه شوی
معرفی کتاب تو نباید آگاه شوی
کتاب تو نباید آگاه شوی با عنوان اصلی Du sollst nicht merken و عنوان انگلیسی Thou Shalt Not Be Aware: Society's Betrayal of the Child نوشتهٔ «آلیس میلر» و ترجمهٔ «حمیدرضا توکلی»، اثری است که نشر ارجمند آن را در سال ۱۴۰۲ منتشر کرده است (ویراست دوم). این کتاب به بررسی ریشههای آسیبهای روانی دوران کودکی و نقش جامعه و والدین در شکلگیری این آسیبها پرداخته و در دستهٔ آثار روانشناسی و ناداستان قرار گرفته است. نویسنده با نگاهی انتقادی به نظریههای روانکاوی کلاسیک، بهویژه آموزههای زیگموند فروید، تلاش کرده تا پرده از مکانیزمهای پنهان سرکوب و انکار آسیبهای کودکی بردارد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تو نباید آگاه شوی اثر آلیس میلر
کتاب «تو نباید آگاه شوی» (خیانتهای جامعه در حق کودک) ناداستانی تحلیلی است که در حوزهٔ روانشناسی و نقد اجتماعی جای گرفته است. «آلیس میلر»، نویسندهٔ کتاب حاضر با بهرهگیری از تجربههای بالینی و مطالعات موردی، به بررسی عمیق تأثیرات مخرب رفتار بزرگسالان بر کودکان پرداخته است. این کتاب با زبانی روشن، مفاهیم پیچیدهٔ روانکاوی و رواندرمانی را برای مخاطب باز میکند. آلیس میلر نهتنها به نقد نظریههای فرویدی میپردازد، بلکه با ارائهٔ نمونههای واقعی و روایتهای درمانجویان نشان میدهد چگونه جامعه و فرهنگ، آسیبهای روانی کودکان را نادیده میگیرند یا حتی توجیه میکنند.
کتاب در قالب فصلهایی منسجم به موضوعاتی همچون سرکوب احساسات، نقش والدین و درمانگران و پیامدهای انکار آسیبهای کودکی پرداخته است. این اثر، خواننده را به بازاندیشی دربارهٔ ریشههای رنجهای روانی و ضرورت آگاهی از تجربههای کودکی فراخوانده است. کتاب «تو نباید آگاه شوی» (ویراست دوم) از متن انگلیسی با عنوان Thou shalt not be aware : society's betrayal of the child به پارسی برگردانده شده است. «دافنه مرکین» (Daphne Merkin)، نویسنده و منتقد ادبی آمریکایی در نقد یکی از آثار دیگر «آلیس میلر» از او بهعنوان «حلقهٔ گمشدهٔ میان فروید و اوپرا» یاد کرده است. این توصیف نشان میدهد که چگونه نویسندهٔ کتاب حاضر توانسته مفاهیم پیچیدهٔ روانشناسی فروید را به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم (مانند برنامههای «اوپرا وینفری») تبدیل و توجه گستردهای را به خود جلب کند.
خلاصه کتاب تو نباید آگاه شوی
کتاب با واکاوی عمیق تجربههای کودکی و نقش جامعه در شکلگیری آسیبهای روانی، به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه فرمانهای نانوشته و هنجارهای فرهنگی، افراد را از آگاهی نسبت به رنجهای دوران کودکیشان بازمیدارند. «آلیس میلر» با نقد نظریهٔ سائق از زیگموند فروید و تأکید بر اهمیت تجربههای واقعی کودک، نشان میدهد که بسیاری از اختلالات روانی بزرگسالی ریشه در سرکوب احساسات و آسیبهای دوران کودکی دارند. او با مثالهای متعدد از درمانجویان و روایتهای زندگینامهای توضیح میدهد که چگونه والدین و درمانگران، اغلب بهجای همدلی با کودک، به دفاع از والدین و توجیه رفتارهای آسیبزننده میپردازند. آلیس میلر بر این باور است که تنها با مواجههٔ صادقانه با رنجهای کودکی و رهاشدن از تعصبات تربیتی میتوان به آگاهی و رهایی روانی دست یافت. کتاب حاضر به نقش سیستمهای آموزشی و ایدئولوژیک در بازتولید این سرکوبها اشاره دارد و هشدار میدهد که بیتوجهی به آسیبهای کودکی، نهتنها فرد بلکه جامعه را در چرخهای از تکرار رنج و خشونت نگه میدارد.
چرا باید کتاب تو نباید آگاه شوی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی انتقادی به یکی از مهمترین و کمتردیدهشدهترین مسائل روانشناسی میپردازد؛ تأثیرات عمیق و ماندگار آسیبهای کودکی بر روان انسان. مطالعهٔ این اثر، فرصتی برای بازنگری در باورهای رایج دربارهٔ تربیت، نقش والدین و درمانگران و نیز شناخت مکانیزمهای سرکوب و انکار در جامعه فراهم میکند. خواننده با مطالعهٔ کتاب حاضر میتواند نسبت به ریشههای رنجهای شخصی و جمعی آگاهتر شود و راههایی برای مواجههٔ صادقانه با گذشته و تجربههای کودکی بیابد. این کتاب دریچهای بهسوی فهم عمیقتر از خود و دیگران باز میکند و اهمیت آگاهی و همدلی را در فرایند درمان و رشد فردی برجسته میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به روانشناسی، رواندرمانی، مطالعات تربیتی و کسانی که دغدغهٔ ریشهیابی آسیبهای روانی و اجتماعی دارند، بسیار مفید است؛ همچنین والدین، معلمان، درمانگران و هر کسی که با کودکان یا نوجوانان سروکار دارد، میتواند از بینشهای این اثر بهرهمند شود. این کتاب برای افرادی که بهدنبال فهم عمیقتر از خود و روابط خانوادگیشان هستند، مناسب است.
درباره آلیس میلر
«آلیس میلر» (Alice Miller) روانکاو و نویسندهٔ مشهور سوئیسی، در سال ۱۹۲۳ میلادی در لهستان متولد شد. او آثار متعددی دربارهٔ علل و پیامدهای کودکآزاری و خشونت علیه کودکان نگاشته است. این نویسنده در کتابهای خود با تحلیل تجربههای بیماران و بررسی زندگی چهرههای مطرحی مانند «ویرجینیا وولف»، «فرانتس کافکا» و «مارسل پروست» نشان داده است که تحقیر، سرخوردگی و خشم فروخورده در دوران کودکی چگونه تأثیرات بلندمدتی بر بزرگسالی دارند و میتوانند زمینهساز بیماریهایی مانند سرطان و سکته شوند؛ همچنین کتابهایی دربارهٔ خشونتها و تجربههای دوران کودکی دیکتاتورها و دیگران منتشر کرده است که ازجملهٔ آنها میتوان به «دلهرههای کودکی: جستوجوی خود واقعی»، «به صلاح خودت: خشونت پنهان در تربیت کودک و ریشههای خشونت»، «نباید آگاه شوی: خیانت جامعه و کودک» و «بدن هرگز دروغ نمیگوید» اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب «تو نباید آگاه شوی» جایزهٔ ادبی «یانوش کورچاک» (Janusz Korczak Literary Award)، از مهمترین افتخارات ممکن را دریافت کرده است. این جایزه به آثاری اهدا میشود که بر حقوق و رفاه کودکان تأکید دارند و به نام «یانوش کورچاک»، نویسنده و پزشک لهستانی که زندگی خود را وقف کودکان کرد، نامگذاری شده است. این جایزه اعتبار ویژهای به محتوای کتاب و پیام آن در مورد حمایت از کودکان میدهد.
«آلیس میلر» به عنوان یک نویسنده و روانشناس تأثیر بسیاری بر رواندرمانی، روانشناسی رشد کودک و درک عمومی از آسیبهای دوران کودکی گذاشته است. آثار او به زبانهای مختلفی ترجمه شده و در سراسر جهان مورد مطالعه و بحث قرار گرفتهاند. یکی از آثار او با عنوان «درامای کودک بااستعداد» (The Drama of the Gifted Child) بهعنوان یک کتاب پرفروش بینالمللی شناخته شد. پس از مرگ او، بنیاد صلح آلیس میلر (Alice Miller Peace Foundation) تأسیس شد که سالانه «جایزهٔ آلیس میلر» را به محققان، نویسندگان و روزنامهنگارانی اهدا میکند که در آثار خود به ایدههای او درمورد ریشههای خشونت در دوران کودکی پرداخته و به حمایت از کودکان کمک میکنند.
بخشی از کتاب تو نباید آگاه شوی
«متضاد این امر برای نویسندگان خلاق صدق میکند. آنان از بیرحمی و بیدادی که بر خودشان و هم بر دیگران تحمیل شده رنج میکشند و ایشان دو برابر بیشتر رنج میکشند زیرا در رنج خود تنها هستند و هیچکس نمیخواهد باورشان کند. افراد اغلب تلاش میکنند تا آنها را از آگاهیشان به در آورند بهجهت اینکه مجبور نباشند خودشان هم به آگاهی برسند. چنانچه این نویسندگان به بلندآوازگی نرسند، همچون تهیمغزان به دور انداخته میشوند و چنانچه به شهرت رسند، همچون پیامبران از ایشان تجلیل میشود اما هماره با این تبصره که منبع آگاهیشان از جامعه مخفی بماند. پاسخ به چنین مطالبهای دشوار نبوده است، چون منبع مزبور از خود آنها هم مخفی بوده و عمیقاً در ناهشیارشان واپسرانده شده است؛ ایشان گرایش داشتهاند تا متقاعد شوند که آنچه نوشتهاند مدیون روحی برتر یا الهی یا استعداد خودشان بوده است. ولی اگر نویسندگان شروع به توصیف دورهٔ کودکیشان بکنند، همانطور که در دهههای گذشته بیشتر و بیشتر رخ داده است، آنگاه بهزودی با کینه و پرخاش جامعه رو در رو میشوند که سنتها و حقوقی را که هزاران سال از آنها بهرهمند بوده، در معرض خطر میبیند.»
حجم
۴۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۴۵۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه