
کتاب ایگلو
معرفی کتاب ایگلو
کتاب الکترونیکی «ایگلو» نوشتهٔ علیرضا برازندهنژاد و منتشرشده بهوسیلهٔ نشر چترنگ، یک رمان ایرانی است که با روایتی معاصر، به زندگی شهری و دغدغههای آدمهای امروز میپردازد. این اثر با محوریت شخصیت شهریار، ماجرای پیچیدهای را در بستر روابط کاری، دوستیها و بحرانهای فردی روایت میکند. «ایگلو» با نگاهی موشکافانه به جزئیات زندگی روزمره و ذهنیت شخصیتها، فضایی ملموس و درعینحال رازآلود خلق کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ایگلو
«ایگلو» رمانی است که در فضای شهری معاصر ایران میگذرد و با تمرکز بر شخصیت اصلی، شهریار، به روایت فرازونشیبهای زندگی او میپردازد. این کتاب در قالب داستان بلند و با ساختاری خطی اما پر از بازگشت به گذشته، تجربههای ذهنی و عینی شخصیتها را به تصویر میکشد. روایت، از دل روزمرگیهای یک کارآفرین کوچک آغاز میشود و بهتدریج وارد لایههای عمیقتری از بحرانهای فردی، روابط کاری، دوستیها و حتی مسائل روانی میشود. علیرضا برازندهنژاد در این اثر، با استفاده از جزئیات دقیق و فضاسازیهای خاص، دنیایی خلق کرده که هم آشنا و هم غریب به نظر میرسد. «ایگلو» نهتنها داستانی دربارهٔ تلاش برای بقا در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی است، بلکه به دغدغههای هویتی، ترسها و امیدهای شخصیتها نیز میپردازد. این رمان با بهرهگیری از عناصر واقعگرایانه و گاه سوررئال، مرز میان واقعیت و خیال را باریکتر میکند و خواننده را به سفری درونی و بیرونی با شخصیتها میبرد.
خلاصه داستان ایگلو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «ایگلو» با ذهن آشفتهٔ شهریار آغاز میشود؛ مردی که درگیر مشکلات کاری، شراکت با فردی به نام وزیر و روابط پیچیده با اطرافیانش است. شرکت کوچک آنها که دوربین مداربسته میفروشد، با بحران بزرگی روبهرو شده: هرجا دوربین نصب میکنند، بهجای ضبط تصاویر، فقط برفک دیده میشود و همزمان دزدیهایی رخ میدهد. این اتفاقات، شهریار و وزیر را به مرز ورشکستگی میکشاند. در این میان، شهریار با شخصیتهایی مثل وستا (دوست و مشاور سابقش)، امید (پسرعمویش)، مردک (مشتری ثروتمند)، و میثاق (تاجری مرموز) روبهرو میشود. هرکدام از این افراد، بخشی از بحرانهای شهریار را تشدید یا در مسیر او تأثیرگذار میشوند. داستان با ورود شهریار به ماجرای خانهٔنبرد، جایی رازآلود و پررمزوراز که قمار و بازیهای خطرناک در آن جریان دارد، وارد مرحلهای تازه میشود. شهریار برای نجات خود و نزدیکانش، ناچار است در این بازیها شرکت کند و با گذشته، ترسها و انتخابهایش روبهرو شود. روایت، میان واقعیت و خیال در نوسان است و ذهنیت شهریار، خاطرات، کابوسها و آرزوهایش را به هم میآمیزد. در طول داستان، دغدغههای هویتی، شکستها، امید به رهایی و میل به تغییر، در قالب رویدادهای روزمره و موقعیتهای غیرمنتظره بازتاب مییابد. پایانبندی داستان باز است و سرنوشت شخصیتها در هالهای از ابهام باقی میماند.
چرا باید کتاب ایگلو را بخوانیم؟
«ایگلو» با پرداختن به زندگی شهری و بحرانهای فردی، تصویری ملموس از دغدغههای نسل امروز ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، خواننده را به دل ذهنیت و احساسات شخصیتها میبرد. این کتاب برای کسانی که به داستانهایی با فضای معاصر، پیچیدگیهای روانی و موقعیتهای غیرمنتظره علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز خواهد بود. همچنین، ترکیب واقعیت و خیال در روایت، اثری پرکشش و پررمزوراز خلق کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معاصر ایرانی، دوستداران روایتهای روانشناختی و کسانی که دغدغههایی مانند بحران هویت، روابط کاری و دوستی، یا تجربهٔ شکست و امید را در زندگی خود لمس کردهاند، مناسب است. همچنین، مخاطبانی که به دنبال داستانهایی با فضای شهری و شخصیتپردازی عمیق هستند، از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب ایگلو
«ذهنش کرخت بود و کش میآمد، ولی باید به یاد میآورد یا دستکم سرنخی دستش میآمد برای یادآوری. من شهریارم... میمون نشسته بود گوشهٔ اتاق. خودش و صدایش سایه داشتند. آدم بود. دورونزدیک میشد، سر کممویی داشت، موهایش انگار دوخته شده بودند و چیزی غیر از پوست سر نبودند. انگار تکهای از پوست سر را مشکی کرده باشند. تصویرش گم میشد و میلرزید و انگار در ولع لحظهای بود که شهریار سرنخش را گم کند و دیگر واقعاً به یاد نیاورد. من شهریارم... با وزیر شریک بودم... هستم... رابطهم با وستا هنو... چرا برفک بود... باید به یاد میآورد؛ همهچیز را؛ از خیلی قبلتر. ذهنش مثل چسب کش میآمد، سِر میشد و درست به یاد نمیآورد که خیلی قبل کِی بوده و چه اتفاقهایی افتاده است. من اسمم شهریاره. اومده بودم اینجا که... عوض... از چقدر قبل را باید به یاد میآورد؟... در حالت عادی، بدون مایعی که پشت گوشش تزریق شده باشد، تا کجای قبل میتوانست عقب برود؟»
حجم
۱۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه