دانلود و خرید کتاب ردپای هیچکس علیرضا برازنده‌نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ردپای هیچکس اثر علیرضا برازنده‌نژاد

کتاب ردپای هیچکس

معرفی کتاب ردپای هیچکس

کتاب ردپای هیچکس نوشتهٔ علیرضا برازنده نژاد است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب ردپای هیچکس

کتاب ردپای هیچکس حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که عنوان برخی از بخش‌های آن عبارت است از «رادیکال دو ضربدر وای»، «رادیکال دو به‌علاوه رادیکال هشت»، «ایکس میل کرده به رادیکال‌ها»، «ایکس به رادیکال شصت» و «این یک فصل عادی‌ست». در توضیح این رمان آورده‌اند که لحظه‌ای که ویلیام شکسپیر به آسمان مه‌آلود لندن نگریست و نوشـت «بودن یا نبودن»، شاید روزی از روزهای ایران را می‌دید؛ شاید شهری به نام تهران را به جا می‌آورد؛ روزهای دوگانگی؛ رفتن یا نرفتن. نویسنده در این بخش از کتاب حاضر معتقد است که تهی شده‌ایم. آدم‌ها اغلب خواهر و برادر ندارند، مجرد مانده‌اند، کسی سراغ کسی را نمی‌گیرد، شغل‌های بسیاری بی‌صاحب شده‌اند، عده‌ای با خیال راحت کوچ می‌کنند به کشوری دیگر و عده‌ای همین‌جا می‌مانند. او می‌گوید که آدم‌ها پیوسته می‌روند و می‌آیند؛ یک‌جا نمی‌مانند. این نظرات چه ارتباطی به این رمان دارد؟ کتاب حاضر به قلم علیرضا برازنده نژاد را بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب ردپای هیچکس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ردپای هیچکس

«خانهٔ جدید آزاده، خانهٔ آن خدابیامرز نسترن شاملی، ویلایی‌ست. با یک حیاط بزرگ که بخش بیشترش در جلوی خانه است و نوار باریکی از آن، در آن‌طرف است؛ در پشت خانه و پنجرهٔ اتاق‌های متعددش. خانه یک دوبلکس است، پله دارد. پایین یک سالن پهن است، با یک تلویزیون عریض دیواری و بالای پله‌ها اتاق‌ها هستند. یکی از اتاق‌ها یک آینهٔ پهن و بلند دارد. یک آینهٔ حسابی توی اتاقی با دیوارهای کاغذدیواری‌شده و بدون کوچک‌ترین نمی. آن اتاق بهترین جاست برای یک آینه‌بینی مشترک و او تنهاست و حتی جرات رفتن به اتاق را هم ندارد. بعضی عقده‌ها، تلافی‌های ناکام، به تدریج ترسناک می‌شوند. در اتاق را قفل کرده و بیشتر وقتش را توی سالن پت و پهن پایین می‌گذراند.

بیرون خانهٔ جدید آزاده ایستاده ولی با این ریش عاریتی، آزاده لابد او را نمی‌شناسد. هرچند آزاده به صورت ریش‌دار او عادت دارد و صورت سه تیغه‌اش را ندیده است. ولی این ریش مخروطی بلند با ریش سابق او فرق دارد. شاید از اول هم باید از همین مدل ریش می‌گذاشت. از همین مدل ریشهای بلندی که آزاده می‌گفت دوست دارد. ریش به کنار، این لباس‌های مندرس دیگر حتما نمی‌گذارد حتی آزاده هم او را بشناسد. احساس می‌کند به خاطر همین هیبت تازه است که بیرون این خانهٔ ویلایی ایران‌زمین، تا این حد خلوت شده است. انگار این اوست که با ظاهری تغییریافته، آمده آزاده را غرق خون کند. خلوتی خیابان خوب است ولی خطرناک هم هست. هیچ جای خلوتی، خلوت نمی‌ماند.

زنگ بزند؟ بر خلاف چیزی که فکر می‌کند راحت می‌تواند از دیوار برود بالا و بپرد توی حیاط. این کار برای سرخو حتما راحت‌تر است. کل حیاط سنگفرش شده. بعضی جاها یک‌سره، بعضی جاها تکه تکه. راه‌راه‌های سفید باریک و پهن که بین‌شان علف‌های کوتاه خیلی سبز کاشته‌اند. علف‌هایی که خودبه‌خود روییده‌اند، رشد کرده‌اند و هرز شده‌اند. راه‌راه‌های سنگی‌سفید علف‌دار تمام حیاط، دور خانه را پُر کرده‌اند؛ و دور استخر مستطیلی‌اش را. استخری که پر آب است و جان می‌دهد برای اینکه شوهر یک زن تازه‌به‌قتل‌رسیده تویش شیرجه بزند، با دست و پاهای باز روی سطح آبش به خواب ابدی فرو رود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۱۹۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان