کتاب لشکر خون آشام ها

معرفی کتاب لشکر خون آشام ها

کتاب الکترونیکی «صریر» نوشتهٔ احسان جعفرپیشه و منتشرشده توسط مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، روایتی داستانی از وقایع پس از جنگ صفین و شکل‌گیری جریان خوارج است. این اثر با نگاهی به شخصیت‌ها و فضای اجتماعی آن دوران، به بازخوانی رخدادهای تاریخی و کشمکش‌های فکری و اعتقادی می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب لشکر خون آشام ها

«صریر» در بستر یکی از پرحادثه‌ترین دوره‌های تاریخ اسلام، یعنی پس از جنگ صفین و ماجرای حکمیت، روایت می‌شود. نویسنده با تمرکز بر گروه قَرّاء (قاریان قرآن) که بعدها به خوارج شهرت یافتند، فضای پرتنش و تردیدآلود آن روزها را بازسازی می‌کند. داستان از زاویه دید چند شخصیت روایت می‌شود و مخاطب را به دل اردوگاه قاریان می‌برد؛ جایی که جدال بر سر معنای ایمان، گناه، توبه و رهبری امت اسلامی به اوج می‌رسد. کتاب با زبانی روایی و جزئی‌نگر، شخصیت‌هایی چون عبدالله بن‌وهب راسبی، مالک بن‌وضاح، معلی و ابوکامل را در مرکز ماجرا قرار می‌دهد و از خلال گفت‌وگوها و رخدادها، تضادهای فکری و اخلاقی آن دوران را به تصویر می‌کشد. «صریر» علاوه بر بازتاب وقایع تاریخی، به دغدغه‌های انسانی و اجتماعی شخصیت‌ها نیز می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه اختلافات عقیدتی می‌تواند به خشونت و جدایی منجر شود.

خلاصه کتاب لشکر خون آشام ها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان «صریر» با بازگشت گروهی از سربازان خسته و سرخورده از جنگ صفین آغاز می‌شود؛ گروهی که به رهبری عبدالله بن‌وهب راسبی، از سپاه علی جدا شده‌اند و در دشت حرورا گرد هم می‌آیند. فضای اردوگاه، آمیخته‌ای از خستگی، تردید، عبادت‌های طولانی و بحث‌های داغ دربارهٔ معنای ایمان و گناه است. شخصیت‌هایی مانند ابوکامل و معلی، هرکدام با دغدغه‌ها و تردیدهای خود، در میان جمعیتی قرار گرفته‌اند که به شدت بر اجرای ظواهر دین و توبه از «گناه کبیره» اصرار دارند. با انتخاب عبدالله بن‌وهب به عنوان خلیفهٔ جدید، گروه قاریان به تدریج از سپاه علی فاصله می‌گیرند و خود را تنها گروه حق می‌دانند. در ادامه، ماجرای قتل عبدالله بن‌خبّاب و خانواده‌اش به دست این گروه، نقطه عطفی در داستان است که چهرهٔ خشن و بی‌گذشت خوارج را آشکار می‌کند. روایت با ورود علی و سپاهش به صحنه و گفت‌وگوهای پرتنش میان دو گروه ادامه می‌یابد و سرانجام به نبرد خونین نهروان می‌انجامد؛ جایی که سرنوشت خوارج و قهرمانان داستان رقم می‌خورد، بی‌آنکه پایان ماجرا به طور کامل افشا شود.

چرا باید کتاب لشکر خون آشام ها را خواند؟

این کتاب با روایتی داستانی و جزئی‌نگر، یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین مقاطع تاریخ اسلام را از زاویه‌ای کمتر دیده‌شده روایت می‌کند. «صریر» نه‌تنها به بازسازی فضای تاریخی و اجتماعی پس از صفین می‌پردازد، بلکه به لایه‌های روانی و اخلاقی شخصیت‌ها نیز نفوذ می‌کند و نشان می‌دهد چگونه اختلافات فکری و دینی می‌تواند به خشونت و جدایی منجر شود. برای کسانی که به فهم عمیق‌تر تاریخ اسلام و ریشه‌های شکل‌گیری جریان‌های فکری علاقه دارند، این کتاب فرصتی برای تأمل و بازاندیشی فراهم می‌کند.

خواندن کتاب لشکر خون آشام ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به تاریخ اسلام، پژوهشگران حوزهٔ اندیشه‌های دینی و اجتماعی، و کسانی که به ریشه‌های شکل‌گیری جریان‌های افراطی و خوارج توجه دارند، مفید است. همچنین برای دانشجویان رشته‌های تاریخ، الهیات و علوم انسانی که به دنبال روایتی داستانی از وقایع تاریخی هستند، پیشنهاد می‌شود.

فهرست کتاب لشکر خون آشام ها

- مقدمه: معرفی فضای پس از جنگ صفین و شکل‌گیری گروه قاریان- ورود به دشت حرورا: روایت جدایی از سپاه علی و شکل‌گیری هویت مستقل قاریان- انتخاب خلیفه: بحث‌ها و اختلافات درون گروه و انتخاب عبدالله بن‌وهب به عنوان رهبر- ماجرای قتل عبدالله بن‌خبّاب: نقطه عطف داستان و نمایش چهرهٔ خشن خوارج- مذاکرات و گفت‌وگوها: رویارویی علی و یارانش با قاریان و تلاش برای بازگشت آن‌ها- نبرد نهروان: اوج داستان و سرنوشت شخصیت‌ها در مواجهه با سپاه علی- پایان‌بندی: تأملی بر پیامدهای اختلافات و خشونت‌های مذهبی در تاریخ اسلام

بخشی از کتاب لشکر خون آشام ها

«ظهر بود که سربازها خسته و کوفته به دشت وسیعی رسیدند. دشتی که پر از نخل بود و چشمه بزرگ و زلالی از زیر ردیف نخل‌ها رد می‌شد. عبداللّه بن‌وهب راسبی که جلوتر از همه بود، گفت: سربازها از خدا خواسته. از اسب‌ها پیاده شدند و خسته و تشنه، به‌سوی چشمه زلال هجوم بردند. سرها را در چشمه فرو کرده و شروع کردند به نوشیدن آب. کف دستانشان را کاسه کردند و در آب بردند. آب برداشتند و بر سر و رویشان پاشیدند. حسابی خنک شدند. سپس شمشیرها و نیزه‌ها و سپرهایی را که به خود بسته بودند، باز کردند و کناری گذاشتند. آستین‌ها را بالا زدند و شروع کردند به وضو گرفتن. هنگام وضو گرفتن، آیات قرآن را با صدای بلند قرائت می‌کردند. از صدای آیات قرآنشان تمام دشت پر شد. یکی از سربازان که خسته بود، زیر نخلی به خواب رفته بود. عبدالله بن‌وهب راسبی وضویش را گرفت و همان‌طور که حرکت می‌کرد تا نسیم دشت صورت و دست‌های خیسش را خشک کند، به سمت مرد رفت. با نوک پنجه پا بر پهلوی مرد ضربه آرامی زد و با عصبانیت فریاد کشید: «آهای مالک‌بن‌وضاح. چرا خوابیده‌ای؟ مگر نمی‌بینی که هنگام نماز است؟»