شیخ صدوق
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق (Al-Shaykh al-Saduq) از محدثان و فقیهان بزرگ شیعهی امامیه در قرن چهارم هجری قمری بود. ابن ادریس حلی، محدث شیعی، او را صدوق و شیخ طوسی او را عمادالدین نامیدند. کنیهی ابوجعفر داشت و خاندانش یعنی بابویه، از خانوادههای معروف قم در علوم دینی بودند. پدرش علی بن بابویه از مشایخ معتبر شهر بود و شیخ صدوق به همین مناسبت، ابن بابویه هم خوانده میشد. دورهی زندگی او همزمان با حکمرانی آل بویه در ایران بود که مذهب تشیع داشتند. گفتهها دربارهی زمان تولد او متفاوت هستند؛ اما بیشترین روایات، آن را ۳۰۵ هجری قمری میدانند.
بیوگرافی شیخ صدوق
شیخ صدوق در همان دورهی کودکی به حضور مشایخ شهر ازجمله پدرش میرفت و خیلی زود توانست در علوم دینی به شهرت برسد. او در زمانی که احتمالاً تاریخش ۳۴۳ یا ۳۴۴ باید باشد به ری رفت که آن زمان پایتخت آل بویه بود و در آنجا مقیم شد. این رفتن به دعوت رکنالدوله بویهای، پادشاه ری و وزیر شیعهمذهبش، صاحب بن عباد انجام گرفت. رکنالدوله در این شهر ریاست امور روحانی شیعیان را به او واگذار کرد. ابوجعفر بابویه در آن شهر به نزد مشایخ برای فراگیری حدیث میرفت. بعد از چند سال حضور در ری، در ۳۵۲ قمری به قصد حضور در محضر مشایخ نیشابور با اجازهی رکنالدوله به نیشابور رفت و در آنجا نیز درس حدیث آموخت. یک سال بعد به هدف مکه عازم سفر شد. در این سفر به عراق و کوفه نیز رفت و مدتی را با فقهای آن شهرها گذراند؛ ازجمله شیخ مفید که از مشایخ بغداد بود. پس از بازگشت از این سفر مدتی در ری ماند و به جلساتش در آن شهر ادامه داد و بعد از استماع بخش دیگری از احادیث به سفر غربی خود خاتمه داد و به مشهد رفت.
بعد از حضور در مشهد و مدتی اقامت در نیشابور، سفرهای شرقی خود را آغاز کرد و در ۱۹ شعبان ۳۶۸ عازم ماوراءالنهر شد. برای رسیدن به ترکستان از شهرهای سرخس، مرو، بلخ و سمرقند عبور و در هرکدام درنگی کوتاه کرد. بعد از ترکستان به فرغانه (در ازبکستان کنونی) رفت. او در تمام این شهرها و نزد مشایخشان حدیث استماع میکرد. در زمان حضور در ایلاق (در اطراف تاشکند کنونی) کتاب معروف خود «من لایحضره الفقیه» را نوشت. پس از بازگشت از سفر ماوراءالنهر مدتی در مشهد و نیشابور ماند و در این مدت به تبلیغ اعتقاد شیعه دربارهی غیبت مشغول شد. تاریخ دقیق بازگشتش به ری مشخص نیست؛ اما سالهای پایانی عمر را آنجا گذراند و در همانجا درگذشت. مرگ او در ۷۵ سالگی و در ۳۸۱ هجری قمری بود. امروزه، مقبرهی وی در ری، معروف و زیارتگاه است.
اصول عقاید شیخ صدوق
ابن شیخ صدوق از نظر فکری جزو مکتب اخباریان متقدم قم محسوب میشود. او را آخرین شخصیت این مکتب میدانند که کتابهایش بخش عمدهی میراث اخباریان را تشکیل میدهد. مشخصهی کلی این مکتب که بهروشنی در کتابهای ابن بابویه دیده میشود، تکیه بر اخبار و احادیث در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی است. درواقع کلام شیخ صدوق، متون احادیث هستند که با کمترین تصرف ممکن در قالب یک نظام کلامی تدوین شدهاند. شیخ صدوق از جنبهی کلامی با مکاتب و فرقههای مختلفی برخورد داشت؛ مثلاً با یکی از مکاتب امامی که به اهل غلو و اهل تقصیر (کوتاهی در حق ائمه) معروف بودند، درگیر بود. او کتابی با عنوان «ابطال الغلو و التقصیر» در رد این دو گروه تألیف کرد.
بخش دیگری از برخوردهای کلامی او را مسئلهی مهدویت تشکیل میدهد. شیخ صدوق در تبیین مهدویت از دیدگاه امامیه که مهمترین آنها در کتاب «کمال الدین» آمده، ایرادات فرقههای معتزله، زیدیه و دیگر مخالفان را رد و تلاش کرد نظرات قائلان به فترت (انفصال رشتهی امامت) را نقض کند. یکی دیگر از ابعاد کلام شیخ صدوق رد اتهاماتی است که مخالفان علیه شیعیان امامیه مطرح میکردند. شیخ صدوق بهعنوان محدث دوازدهامامی، میان اهل سنت و ناصبی فرق میگذاشت و ضمن احترام به اهل سنت، ناصبیها را کافر میشمرد و برائت از آنها را بهعنوان ظالمان در حق ائمه از واجبات میدانست.
یکی از حرکتهای مهم شیخ صدوق در کلام امامیه را باید تدوین آثاری دانست که نه شکل استدلالی و نه روایی، بلکه شکل رسالهی اعتقادی داشتند؛ ازجمله «رسالة الاعتقادات» او درواقع نخستین نمونهی شناختهشده از این نوع رسایل در کلام امامیه است که کسانی چون شیخ طوسی نیز آن را ادامه دادند. شیخ صدوق در فقه اساساً تکیه بر حدیث داشت. او نهتنها قیاس بلکه استنباط و استخراج را نیز غیرمجاز میدانست. کتابهای فقهی او نیز مانند کتابهای کلامیاش عمدتاً از احادیث تشکیل شدهاند. شیخ صدوق معمولاً به متن حدیث اکتفا و از استنباط خودداری میکرد. او در زمانی که بین احادیث تعارض آشکار وجود داشت روشی داشت که آن را «اصل و رخصت» مینامید؛ مثلاً در بعضی موارد که دو حدیث متعارض بودند و یکی موافق رأی عامه و دیگری مخالف رأی ایشان بود، او حدیث مخالف را ترجیح میداد و حدیث موافق را حمل بر تقیه میکرد. البته مواردی هم بود که حدیثی را در مقابل معارض آن کنار میگذاشت و بهاحتمال، این ترجیح را بر اساس رجال سند انجام میداد. شیخ صدوق در فقه مخالف سرسخت قیاس و اجتهاد بود؛ اما آن را تعلیلی میدانست؛ یعنی وی به پیروی از احادیث معتقد بود احکام شرع اغلب تابع مصالح بندگان هستند.
جایگاه شیخ صدوق در میان علمای شیعهی دوازدهامامی
شیخ صدوق در طلب حدیث بسیار سفر کرد، از شرق تا غرب سرزمینهایی که اسلام وارد آنها شده بود. در آن شهرها از بسیاری مشایخ حدیث شنید و کتابهای زیادی نیز در حدیث از او باقی مانده است. لقب «صدوق» بلیغترین واژه در بیان امانتداری وی در روایت است که به همین دلیل به او داده شد. اغلب کتابهای حدیثی شیخ صدوق آمیختهای از احادیث شیعه و احادیث برگزیدهی اهل سنت هستند. او بهعنوان محدث، میراث بزرگی به آیندگان انتقال داد و بخش درخور توجهی از احادیث موجود در کتب روایی قابل استناد شیعه پس از سدهی پنجم قمری ازجمله کتابهای شیخ مفید، شیخ طوسی و دیگران را به خود اختصاص داد. عرضهی متن روایات با حذف اسناد بهعنوان فتوی، پس از دقت و تمییز بین صحیح و ناصحیح، شیوهای خاص در نگارش فقه بود که از اوایل قرن چهارم هجری و در عصر شیخ کلینی پدید آمد و شیخ صدوق با جدیت آن را ادامه داد. بر همین مبنا، فقهای شیعه در مواردی که حدیثی از اهل بیت نرسیده بود، «فتاوی» شیخ صدوق را به دلیل نزدیک بودن به دوران امامت بهمنزلهی حدیث تلقی میکردند و وجود فتوی را نشان از وجود حدیث در آن زمینه میدانستند.
معرفی کتابهای شیخ صدوق
شیخ صدوق یکی از محدثان کثیرالتألیف بوده است. علاوه بر کتابهایی که از او مانده و چاپ شدهاند، در کتابهای رجالشناسی قدیم حدود دویست کتاب به او منسوب است که در طول زمان مفقود شدهاند. همچنین نسخههای خطی در مجموعههای مختلف وجود دارند که آنها را متعلق به شیخ صدوق میدانند. تمامی کتابهای او به زبان عربی هستند و در اینجا تنها تعدادی از آنها معرفی میشوند.
کتاب «مَن لایحضره الفقیه» او شامل ۵۹۶۳ حدیث و در شش جلد تألیف شده است و جزو «کتب اربعهی شیعه» محسوب میشود. این کتاب بزرگترین و مهمترین کتاب شیخ صدوق است و آن را در پاسخ به درخواست یکی از شیعیان در ماوراءالنهر و با هدف گردآوری احادیث صحیح و موثق تألیف کرد تا پاسخگوی نیازهای شرعی کسانی باشد که به فقیه دسترسی نداشتند. کتاب در همان زمان تألیف بسیار مورد توجه علمای شیعه قرار گرفت و در طول تاریخ به آن استناد کردهاند. به همین دلیل جزو معتبرترین کتابهای شیعیان است.
کتاب «علل الشرایع» شامل روایاتى از پیامبر اسلام و ائمهی شیعه با موضوع علت برخى احکام شرعی و عقیدتى و عوامل حوادث و وقایع است. این کتاب دو جلد دارد.
کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» دربارهی امام دوازدهم شیعیان و مسئلهی غیبت او است. اگرچه شیخ صدوق اولین کسی نبود که دربارهی این موضوع مینوشت اما کتاب او مستندترین کتاب دربارهی مسئلهی غیبت در میان شیعیان است. او بهویژه این کتاب را در پاسخ به تحیر شیعیانی نوشت که مسئلهی غیبت و طول عمر امام موجب انحراف آنها شده بود. شیخ صدوق در توضیحاتش دربارهی معمرانی گفته است که بیش از صد سال عمر کردند.
کتاب «الأمالی» شامل ۹۷ مجلس سخنرانی شیخ صدوق است و محتوای آن، موضوعات اخلاقی، تاریخی و نقل فضایل خاندان پیامبر اسلام است.
کتاب «التوحید» دیدگاه شیعه را دربارهی موضوع توحید توضیح میدهد و مباحثی مانند صفات ثبوتی و سلبی، ذاتی و فعلی و نسبت آنها با ذات الهی و حدوث و قدم و قضا و قدر و جبر و تفویض را مطرح کرده است. انگیزهی او از این تألیف، پاسخ به تهمتهای مخالفان دربارهی اعتقادات شیعه بود. این کتاب نیز که ۵۸۳ حدیث دارد و از منابع معتبر حدیثی به شمار میرود که علمای شیعه به آن توجه داشتهاند.
کتاب «معانی الاخبار» دربارهی علم حدیث و شامل مجموعهای از ۸۰۹ روایت از پیامبر اسلام و امامان شیعه است و حدود پانصد اصطلاح قرآنی، روایی، کلامی و فقهی را توضیح میدهد.