
کتاب اسکار و لوسیندا
معرفی کتاب اسکار و لوسیندا
کتاب اسکار و لوسیندا با عنوان اصلی Oscar and Lucinda نوشتهٔ پیتر کری، ترجمهٔ ملیحه قدرتی و ویراستهٔ «آریامن احمدی» و «فاطمه احمدی» است. نشر افکار این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۲۰ انگلستان قرار گرفته، رمانی با داستانهای گوناگون است که در انگلستان و استرالیا و قرن ۱۹ میلادی میگذرد. شخصیتهای اصلی این رمان که نامشان از عنوان کتاب آشکار است، عشقی عجیب و بامزه را تجربه میکنند. این رمان میتواند یک نقیضهٔ ادبی محسوب شود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اسکار و لوسیندا اثر پیتر کری
کتاب «اسکار و لوسیندا» که نخستینبار در سال ۱۹۸۸ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، یکی از مهمترین مدرنکلاسیکهای عاشقانهٔ دنیا است که دورانِ جوانیِ استرالیا را به تصویر میکشد. این رمان استرالیا را پیش از آنکه شور و هیجانهای پویایش به عادتهایی خطرناک تبدیل شود، نشان میدهد. «اُسکار» یک کشیش جوان انگلیسی است که از گذشتهٔ خودش جدا شده و استعدادی نگرانکننده در قمار پیدا کرده است. «لوسیندا» دختری روستایی و ثروتمند با بلندپروازی بینظیر است که به امید خودکفایی و ساختن یک آرمانشهر صنعتی به سیدنی مهاجرت میکند. این دو شخصیت در استرالیا در میانهٔ قرن ۱۹ میلادی قرار گرفتهاند. گفته شده است که نبوغِ آیندهنگرانهٔ «پیتر کری» و تواناییاش در شگفتزدهکردن و مسحورساختن خواننده، این رمان را به پایانی خیرهکننده سوق داده است. اسکار و لوسیندا زندگانیشان را با داستان عشقی غریب و ظریفی آغاز میکنند. شخصیتهای دیگری هم در این رمان حضور دارند. دو طرح داستانی در دنیای قدیم و سهتای آنها در دنیای نو میگذرد. گفته شده است که این رمان بهخاطر طرح داستانیِ مرکزیاش یک نقیضهٔ ادبی محسوب میشود. فیلم «اسکار و لوسیندا» با کارگردانی «گیلیان آرمسترانگ» در سال ۱۹۹۷ ساخته شده است.
خلاصه داستان اسکار و لوسیندا
داستان خندهداری از دو دلدادهٔ بختبرگشته را میخوانید که در میانههای قرن نوزدهم میلادی روایت میشود. «اسکار هاپکینز»، مردی متأهل و نهچندان پایبند به اخلاقیات است که زیر سایهٔ پدری سختگیر و مذهبی بالیده اما نهایتاً برای طرفداری از کلیسای انگلستان از مذهب پدرش رویگردان میشود. او تصمیم میگیرد بر ترس جانکاهش از آب غلبه کند و راهی سیدنی شود؛ با این خیال که زندگیاش را وقف مأموریتهای پرمخاطره در مناطق دورافتاده و وحشی استرالیا کند. در دل کشتی، او با «لوسیندا لپلاستریر»، هممسافر قماربازش آشنا میشود. لوسیندا یک زن پیشرو و فمینیست در عصر ویکتوریا است که بهخاطر دیدگاههای مستقلش از جامعه طرد شده و حالا مالک ثروتمند یک کارخانهٔ شیشهسازی در سیدنی است.
چرا باید کتاب اسکار و لوسیندا را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را به دل ماجراهای دو شخصیت نامتعارف در استرالیای قرن نوزدهم میبرد؛ یک کشیش انگلیسیِ معتاد به قمار با ترس از آب و یک وارث ثروتمند و فمینیست با علاقهای عجیب به شیشه. این رمان برندهٔ جایزهٔ بوکر به موضوعاتی همچون عشق، وسواس، مذهب، سرنوشت و استعمار پرداخته و با خلق شخصیتهای بهیادماندنی و موقعیتهای غیرمنتظره، تجربهای عمیق و متفاوت از یک داستان عاشقانهٔ تاریخی را ارائه داده است.
کتاب اسکار و لوسیندا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ انگلستان و قالب رمان تاریخی و عاشقانه دربارهٔ دو شخصیت نامتعارف پیشنهاد میکنیم.
درباره پیتر کری
پیتر کری (Peter Carey) زادهٔ ۷ مهٔ ۱۹۴۳، نویسنده و رماننویسی اهل استرالیا است. او عضو برگزیدهٔ انجمن پادشاهی ادبیات انگلستان (۱۹۸۹)، عضو افتخاری آکادمی علوم انسانی استرالیا (۲۰۰۱) و عضو آکادمی علوم و هنر آمریکا (۲۰۰۳) بوده است. او را پس از «پاتریک وایت» (برندهٔ نوبل ادبیات) بزرگترین نویسندهٔ استرالیا دانستهاند. او یکی از چند نویسندهای است که موفق شده دو بار جایزهٔ بوکر را از آنِ خود کند؛ اولی در سال ۱۹۸۸ برای رمان «اُسکار و لوسیندا» و دومی برای رمان «سرگذشت واقعی دارودسته کِلی» در سال ۲۰۰۱. پیتر کری از نویسندههایی است که منتقدان او را شایستهٔ دریافتِ جایزهٔ نوبل ادبیات میدانند و نویسندههای بسیاری در ستایشِ او سخن گفتهاند؛ از جمله «توماس کینلی»، خالق رمان «فهرست شیندلر» که او را «استاد واقعی زبان و داستانسرایی» نامیده است. از آثار مکتوب پیتر کری میتوان به کتابهای «زندگی جعلی من»، «داستان عاشقانهٔ سرقت»، «سرگذشت واقعی دارودستهٔ کلی»، «خیکیها در تاریخ» و «اسکار و لوسیندا» اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
رمان «اُسکار و لوسیندا» علاوهبر دریافت جایزهٔ بوکر در ۱۹۸۸ میلادی، به فهرست نهایی بهترینهای بوکر نیز راه یافت و توانست جایزهٔ ادبی «مایلز فرانکلین» را بهعنوان کتاب سال استرالیا از آنِ خود کند؛ همچنین این رمان در فهرست ۱۰۰ رمان بزرگ همهٔ اعصار «گاردین»، در فهرست ۱۰۰ رمانی که هر کس باید بخواند بهانتخاب «تلگراف»، در فهرست ۱۰۰ رمان تاریخیادبیِ گودریدز، در فهرست ۱۰۰ رمان مدرن استرالیا و در فهرست ۱۰۰ کتابی که پیش از مرگ باید خواند بهانتخاب «مدیوم» قرار گرفته است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- «توماس کینلی»، خالق رمان «فهرست شیندلر» معتقد است پیتر کری برای سیدنی بهمثابهٔ جیمز جویس برای دابلین است.
- «آنجلا کارتر» در مقدمهٔ رمان «اسکار و لوسیندا»، این اثر را عاشقانهای برای تمام اعصار خوانده و شیوهٔ منحصربهفرد نویسنده در آمیختن عناصر حماسی و کنایهآمیز را ستایش کرده است. او ساختار موجز و درعینحال قدرتمند روایت، شخصیتهای پیچیده و گرفتار در موقعیتهای بهظاهر پوچ اما برای خودشان و خالقشان جدی و نیز بازآفرینی دقیق و خیالانگیز فضای قرن نوزدهم انگلستان و استرالیا را برجسته میکند؛ همچنین به رابطهٔ غیرمعمول راوی با شخصیتها و نحوهٔ سفر رمان به گذشته برای روشنکردن حال اشاره کرده و در نهایت، «اسکار و لوسیندا» را رمانی غنی، پیچیده و قدرتمند توصیف میکند که گذشته را با تمام تفاوتهایش بهشکلی شگفتانگیز به زمان حال پیوند میزند و حسادت هر خوانندهای را برمیانگیزد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب «اسکار و لوسیندا» نوشتهٔ «پیتر کری» و ترجمهٔ «ملیحه قدرتی» در سال ۱۳۹۸ بهوسیلهٔ نشر «نقش جهان» فیپا گرفته است.
بخشی از کتاب اسکار و لوسیندا
«۱۱۱. آوازی برای اُسکار
وقتی اُسکار با مادر مادربزرگ من بدرود گفت، دیگر ابدا فکر نمیکرد که کلیسای شیشهیی، چیز مقدسی است. بلکه آن را عُجب و بیهوده میپنداشت؛ نتیجهیی از تصورات و توهمات ذهنی خودش. او همچون انسان مستی بود که از سرمستی درآمده بود؛ عبوس و ناخوش و سرشار از پشیمانی بود، و در کنار همهی این احساسات، احساس گناه از رابطهی جنسی نامشروع را داشت. جاهای آفتابسوختهاش ذوقذوق میکردند. پاشنههای پاهایش تاول زده و عفونی بودند. مقعدش خارش و خونریزی داشت. مچ دستهایش میسوخت و احساس سرآسیمگی مشمئزکنندهیی داشت که به او نهیب میزد که نیازمند افیون بیشتر است.
در امتداد آن اسکلهی چوبی مشغول قدمزدن شد، گویی دیگر آب برایش تهدید به شمار نمیآمد. کلیسا به کنار اسکله هدایت شد و با کشیدهشدن طنابهایش به آرامی در فراز و فرود جزرومد، به قژقژ درآمد. اُسکار لنگانلنگان و اخمآلود از پلهها پایین آمد؛ از در چوبی وارد شد و در را پشت سر خود بست. روی خردهشیشهها و لاشهی سنجاقکها و زنبورها قدم زد. روی صندلی نشست: صندلییی که پشتی صاف و محکمی داشت و خواهر پدر کامبِینگیری بیلی با گذر از بوتهزارها به عنوان هدیهی خداحافظی برایش آورده بود. خودش را به افیونش رساند و با بالابردن آن به سمت لبهایش، دریافت که آن خالی است. بطری را روی عرشه انداخت و سپس، برای دعاخواندن سر فرود آورد.
از خدا خواست تا او را برای قتل سیاهها ببخشد؛ ندانمکارییی که به واسطهی خیرهسری خود به بار آورده بود.
از خدا خواست تا او را برای قتل آقای استراتن ببخشد.
از خدا خواست تا او را برای اغوای خانم چادویک ببخشد.
از خدا خواست تا او را برای ازخودراضیبودنش، غرورش، جهل عامدانهاش، ببخشد. اما حتا هنگام دعا هم خود را سزاوار رستگاری نمیدانست.»
حجم
۶۸۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۴۶ صفحه
حجم
۶۸۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۴۶ صفحه