
کتاب نیاز به ریشه ها
معرفی کتاب نیاز به ریشه ها
کتاب نیاز به ریشه ها (درآمدی بر اعلامیه وظایف بشر) با عنوان اصلی The need for roots نوشتهٔ سیمون وی و ترجمهٔ بهزاد حسین زاده توسط نشر نی منتشر شده است. کتاب حاضر که در سال ۱۹۴۹ با عنوان فرانسوی «ریشه داشتن» منتشر و سپس توسط «آرتور ویلز» به زبان انگلیسی برگردانده شد، در ماههای نخستین سال ۱۹۴۳ در لندن به رشتهٔ تحریر درآمد. نویسنده این اثر، در اواخر اوت همان سال در شهر اَشفورد واقع در کِنت چشم از جهان فروبست. حدود یک سال پیش از آن، در نوامبر، اندکی پس از ورود نویسنده به انگلستان، دولت فرانسه آزاد مستقر در لندن از او درخواست نمود تا گزارشی پیرامون چگونگی بازسازی فرانسه پس از پایان جنگ تهیه کند. این کتاب، در واقع، همان گزارش است. نویسنده، با اشتیاقی وصفناپذیر از هموطنان خود میخواهد تا پیش از سپری شدن زمان، به درک ریشههای معنوی خویش نائل آیند و راه رسیدن به این هدف را نیز برای آنان ترسیم میکند. او در این اثر، تمامی ملتها، به ویژه آنهایی که در میراث معنوی غرب سهیم هستند، را مورد خطاب قرار میدهد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نیاز به ریشه ها
کتاب نیاز به ریشههادر آخرین سال حیات سیمون وی نوشته شده است و دیدگاههای ارزشمندی در مورد سیاست فرانسه پس از جنگ ارائه میدهد. این کتاب که پیش از اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر نوشته شده، دیدگاه سیمون وی را دربارهٔ تقدم وظیفه بر حق مطرح میکند. او استدلال میکند که این دو مفهوم جداییناپذیرند و حقوق انسان مشروط به انجام وظایف او در قبال دیگران است. به نظر وی، صحبت از حقوق بدون توجه به وظایف بیمعناست، همانطور که ابژه بدون سوژه معنا ندارد. انسان تنها حقی ندارد، بلکه فقط وظایفی بر عهده دارد. حقوق زمانی معنا پیدا میکند که از دیدگاه دیگرانی به او نگریسته شود که نسبت به او احساس وظیفه میکنند. سیمون وی معتقد است که تأکید مطلق بر حقوق که با انقلاب فرانسه آغاز شد، اشتباه است زیرا حقوق همواره مشروط هستند، در حالی که وظایف مطلق و فراتر از قلمرو دنیوی قرار دارند. او مفهوم حقوق را دارای روحیه معاملهگری و متکی بر قدرت میداند و آن را میراث شرکآلود روم باستان تلقی میکند. به نظر او، حتی هیتلر نیز با تأکید افراطی بر مفهوم حقوق از سرمشق رومیها پیروی کرده است. سیمون وی راهحل را در توسل به عدالت و وحی مسیحی میبیند و معتقد است که تأکید بر حقوق، انگیزههای خیرخواهانه را از بین برده و مانع از دیدن مسئله واقعی میشود. او هشدار میدهد که تمرکز بر حقوق به مفهوم «شخص» و درنهایت به حسادت منجر میشود و زندگی را پر از نزاع و دشمنی میکند؛ کابوسی که او پیشبینی کرده بود و امروزه محقق شده است.
چرا باید کتاب نیاز به ریشه ها را بخوانیم؟
کتاب نیاز به ریشهها اثر سیمون وی، با طرح دیدگاهی عمیق دربارهٔ ارتباط متقابل حقوق و وظایف و تقدم وظیفه بر حق، خواننده را به تفکر دربارهٔ بنیانهای فردی و اجتماعی دعوت میکند. این اثر با نقدی نافذ بر مفهوم صرف حقوق و تأکید بر اهمیت ریشههای معنوی و اجتماعی برای سلامت جامعه، بینشی متفاوت و چالشبرانگیز ارائه میدهد که در دنیای امروز، با تمرکز بیش از حد بر فردگرایی و حقوق فردی، میتواند بسیار روشنگر باشد.
خواندن کتاب نیاز به ریشه ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به فعالان اجتماعی، سیاستگذاران، فیلسوفان و هر کسی که دغدغهٔ سلامت اخلاقی و اجتماعی جامعه را دارد و به دنبال درک عمیقتری از چالشهای معاصر و یافتن راهکارهای بنیادین برای آنهاست، پیشنهاد میشود.
نظر افراد درباره سیمون وی و کتاب نیاز به ریشه ها
تی.اس.الیوت مقدمهای برای این کتاب نوشته است. او سیمون وی را فیلسوفی پیچیده با شخصیتی سرسخت میداند که شناخت عمیق او برای درک آثارش ضروری است. تی.اس.الیوت در این مقدمه، ضمن تأکید بر اهمیت آرای سیمون وی و کتاب نیاز به ریشهها، خواننده را به صبر در قضاوت و بررسی پیشداوریها دعوت میکند. به عقیدهٔ تی.اس.الیوت آثار پس از مرگ او، با وجود ارزش، ساختاری غیرمنسجم دارند. شناخت واقعی وی مستلزم مطالعهٔ تمام آثارش بدون دخالت دادن موافقت یا مخالفت شخصی است. و بر این عقیده است که سیمون وی نابغهای همسنگ قدیسان بود، اگرچه روحش بزرگتر از نبوغش تلقی میشد. تی.اس.الیوت تأکید کرده است که آثار سیمون وی مملو از تناقضات ناشی از تعلقات فرانسوی، یهودی و مسیحی اوست. او منتقد کلیسا و اسرائیل بود و رویکردش به یونان و شرق ستایشآمیز و به روم و اسرائیل منفی و احساسی بود. با این حال، ایدهٔ ریشهکنشدگی او همچنان مهم است.
درباره سیمون وی؛ نویسنده کتاب
سیمون وی فیلسوف، عارف مسیحی و فعال اجتماعی فرانسوی بود. او در سوم فوریهٔ ۱۹۰۹ در پاریس متولد شد و در یک خانواده فرهیختهٔ یهودی از طبقه متوسط رشد کرد. «آندره وی»، برادر بزرگترش، یکی از ریاضیدانان نامدار قرن بیستم بود. سیمون از آموزش عالی و ممتازی بهرهمند شد و بهویژه در زمینهٔ فرهنگ، هنر و ادبیات یونان و روم باستان و همچنین اندیشههای اخلاقی دانش فراوانی کسب کرد. او زبانهای یونانی، لاتین، سانسکریت و چندین زبان جدید را به خوبی آموخت و مطالعات گستردهای در حوزههای اخلاق، فلسفه، ادیان شرقی و غربی، علوم تجربی، ریاضیات، ادبیات و تاریخ انجام داد. او بعدها به مسیحیت گروید. در سال ۱۹۲۸، در آزمون ورودی دانشسرای عالی پاریس رتبهٔ اول را کسب کرد. او در سال ۱۹۳۱ مدرک فلسفه خود را از دانشسرای عالی دریافت کرد و به تدریس فلسفه در دبیرستانهای دخترانه مشغول شد و تا پایان عمر کوتاه خود در این شغل باقی ماند. بیشتر آثار مشهور سیمون وی پس از مرگش منتشر شدهاند. در اواخر نوجوانی به جنبشهای کارگری پیوست و نویسندهٔ شعارهایی بود که در تظاهرات دفاع از حقوق کارگران گفته میشد. در این دوره، او یک مارکسیست، صلحطلب و عضو سندیکا بود. همزمان با تدریس، مقالاتی در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی در نشریه سندیکا مینوشت. در مقالهٔ «آزادی و بیداد» و چند مقالهٔ دیگر، افکار رایج مارکسیستی را به نقد کشید و بدبینی خود را نسبت به محدودیتهای مارکسیسم و کاپیتالیسم ابراز کرد. او در اعتصاب سراسری فرانسه در سال ۱۹۳۳ در اعتراض به بیکاری و کاهش دستمزدها شرکت کرد. سال بعد، یک مرخصی یکساله گرفت تا بهطور ناشناس بهعنوان کارگر در دو کارخانه کار کند. او معتقد بود که با این کار میتواند به طبقه کارگر نزدیکتر شود، اما ضعف جسمانی او را مجبور کرد پس از چند ماه از این کار دست بکشد. در سال ۱۹۳۵ به تدریس بازگشت و بیشتر درآمد خود را صرف فعالیتهای سیاسی و خیریه کرد. برخلاف صلحطلبیاش، در سال ۱۹۳۶ در جنگ داخلی اسپانیا به نفع جمهوریخواهان جنگید. او خود را یک آنارشیست معرفی کرد و به گروه «سباستین فور»، شاخهٔ فرانسویزبان جنگجویان آنارشیست، پیوست تا با فاشیستها بجنگد. او در سال ۱۹۴۲ ابتدا به آمریکا و سپس به انگلستان رفت و به جنبش مقاومت فرانسه پیوست. در سال ۱۹۴۳ پزشکان تشخیص دادند که به سل مبتلا است و به او توصیه کردند استراحت کند و غذای کافی بخورد؛ با این حال، او به دلیل آرمانگرایی سیاسی و عملیاش و نیز به دلیل انقطاع از دنیای مادی، مراقبتهای ویژه را نپذیرفت. در عوض، غذای خود را تا حد جیرهٔ هموطنانش که در فرانسه تحت اشغال آلمان نازی بودند کاهش داد. او کمتر و کمتر غذا میخورد و اغلب از خوردن امتناع میکرد. به زودی وضعیتش رو به وخامت گذاشت و او را به بیمارستان مسلولین در اشفورد انگلستان منتقل کردند. سیمون وی پس از عمری جستوجوی حقیقت، در ۲۴ اوت ۱۹۴۳ در انگلستان و در ۳۴سالگی، بر اثر خودداری از خوردن غذا در اعتراض به اشغالگری آلمانها و عارضهٔ قلبی درگذشت.
بخشی از کتاب نیاز به ریشه ها
«همان طور که کارگرانِ کارمزدی نگران پاکت حقوقشان هستند، دانشآموزان مدارس نیز گرفتار امتحاناتشان هستند. وقتی دهقان زمینش را با این احساس شخم میزند که چون هوش کافی برای معلمی نداشته دهقان شده باید گفت نظام اجتماعیمان جداً بیمار است.
مارکسیسم نیز ــ که آمیزهای از ایدههای مغشوش و کمابیش اشتباه است و از روزگار مارکس تا کنون فقط روشنفکران معمولیِ طبقهٔ متوسط را جذب خود کرده ــ برای طبقهٔ کارگر آموزهای است عجیبوغریب که نمیتواند به آن تأسی جوید و ضمناً فاقد ارزش تربیتی است، زیرا تقریباً از هر حقیقتی که در آثار مارکس وجود دارد تهی شده است. گاهی برای استفادهٔ عوام تبیینی علمی از آن ارائه میشود. ماحصلِ همهٔ اینها ریشهکنشدگیِ طبقهٔ کارگر است. ریشهکنشدگی مهلکترین بیماری جوامع بشری است، زیرا خودتکثیرگر است، زیرا مردمی که حقیقتاً ریشهکن شده باشند دو راه پیش رو دارند: یا مثل اکثریتِ بردگان در امپراتوری روم دچار رخوتی معنوی و مرگآسا خواهند شد یا با خشنترین شیوهها به ریشهکنسازیِ کسانی مشغول خواهند شد که هنوز ریشهکن نشدهاند یا تا حدی ریشهکن شدهاند.
رومیها عدهای فراری بودند که با اتحادی ظاهری شهری بنا کردند و اقوام مدیترانه را چنان از سبک زندگی، سرزمین، سنن و تاریخ گذشتهشان محروم ساختند که آیندگانْ رومیها را بنیانگذاران تمدن در این مناطق مفتوحه محسوب کردند. عبرانیان بردگانی فراری بودند که همهٔ اقوام فلسطین را یا نابود ساختند یا به بردگی انداختند. آلمانیها تحت حکومت هیتلر ــ همانگونه که هیتلر همیشه تکرار میکرد ــ عملاً ملتی کارگر بودند، یعنی افرادی ریشهکنشده. تحقیرِ سال ۱۹۱۸، تورم، افراط در صنعتی شدن و از همه مهمتر بحرانِ بیکاری بیماری معنوی آنها را به مرحلهای رساند که بیمسئولیتی در میانشان سکهٔ رایج شد. اسپانیاییها و انگلیسیهایی که از قرن شانزدهم به این سو کارشان کشتار یا برده ساختنِ مردمان رنگینپوست بوده است ماجراجویانی بودند که با بنیانهای حیاتِ سرزمینهای خود نیز تقریباً هیچ گونه آشنایی نداشتند. این سخن دربارهٔ بخشی از امپراتوری فرانسه نیز صدق میکند که شکلگیری آن مقارن با دوران افول سنت فرانسوی بود. آن که خود ریشهکن شده باشد دیگران را نیز ریشهکن میکند. آن که خود ریشه داشته باشد از ریشهکن کردنِ دیگران نیز میپرهیزد.»
حجم
۳۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۲۳ صفحه
حجم
۳۷۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۲۳ صفحه