کتاب آزادی و سرکوب
معرفی کتاب آزادی و سرکوب
کتاب آزادی و سرکوب نوشتۀ سیمون وی با ترجمۀ بهزاد حسینزاده در نشر نی چاپ شده است. این کتاب به تحلیل اجتماعی و فلسفی دو مفهوم کلیدی آزادی و سرکوب پرداخته و به واکاوی کلیشههای رایج در اندیشۀ سیاسی میپردازد. سیمون وی در این اثر، پیش از تحول معنوی عمیق خود، با نگاهی منتقدانه و عالمانه، سازوکارهای سرکوب اجتماعی و معنای حقیقی آزادی را بررسی کرده است.
درباره کتاب آزادی و سرکوب
این کتاب شامل مقالاتی است که سیمون وی در دوران پیش از تحول معنویاش نوشته است، اما عمق و دقت تحلیلهای او، اثر را به منبعی ارزشمند در نقد اندیشههای سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده است. وی در این کتاب، جامعه و امر اجتماعی را بهعنوان مانعی بزرگ در برابر رستگاری انسان معرفی کرده و معتقد است قدرت، انسان را به مادهای بیروح و تسلیمشده تبدیل میکند. او آزادی را پدیدهای فراتر از توهمات رایج میداند و با بیانی شفاف و شجاعانه، حقیقت را همچون مادهای انفجاری توصیف میکند که دستیافتن به آن نیازمند شجاعت و آمادگی است. کتاب آزادی و سرکوب به بخشهای مختلفی تقسیم شده است و دربردارندۀ تحلیلهایی دربارۀ سیاست، اخلاق و معنای آزادی است. بخش پایانی کتاب، با عنوان قطعات لندن، شامل مقالاتی است که نگاهی عمیقتر به تحولات فکری وی پس از تجربههای معنویاش دارد. مترجم در پیشگفتار خود به اهمیت این اثر در نقد توهمات رایج و نگاه متفاوت سیمون وی به مفاهیم آزادی و سرکوب اشاره کرده است. نکات برجسته کتاب شامل تأملات فلسفی وی دربارۀ قدرت، حقیقت و معنویت است. سیمون وی بهصراحت از نور فراطبیعی رحمت بهعنوان عامل اصلی فضایل انسانی یاد میکند و این نگاه او به کتاب عمقی متفاوت میبخشد. این اثر هم برای پژوهشگران حوزه فلسفه سیاسی و هم برای علاقهمندان به اندیشۀ وی، اثری قابلتوجه است.
کتاب آزادی و سرکوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب مناسب پژوهشگران فلسفه و علوم اجتماعی، علاقهمندان به اندیشههای سیمون وی و کسانی است که به دنبال تحلیلهای عمیق و متفاوت درباره مفاهیم آزادی و قدرت هستند.
بخشی از کتاب آزادی و سرکوب
«دیگر پدیدهٔ مهم دوران ما، یعنی فاشیسم، نیز به اندازهٔ حکومت روسیه با مبانی مارکسیسم کلاسیک مغایرت دارد. اینجا هم برای فرار از وظیفهٔ دردناکِ اندیشیدن کلیشههایی رواج یافتهاند. همانطور که اتحاد جماهیر شوروی را نمونهای کمابیش «کژدیسه» از «حکومت طبقهٔ کارگر» شمردهاند، فاشیسم را نیز جنبش طبقات متوسط پایین، جنبشی مبتنی بر عوامفریبی و «آخرین تیر ترکش بورژوازی پیش از پیروزی انقلاب» دانستهاند. انحطاط جنبش کارگری باعث شده است نظریهپردازان نبرد طبقات را نوعی دوئل یا بازی نیروهای آگاه و فعال جامعه تلقی کنند و هر حادثهٔ اجتماعی یا سیاسی را مانور یکی از طرفین نزاع بشمارند ــ این برداشت همانقدر به ماتریالیسم ارتباط دارد که اساطیر یونانی دارند. البته گروههای کوچکی از سرمایهگذاران برجسته، کارخانهداران بزرگ و سیاستمداران واپسگرا وجود دارند که از منافع سیاسی الیگارشی سرمایهدار دفاع میکنند؛ اما این گروهها نمیتوانند از فاشیسم جلوگیری کنند کما اینکه قدرت ایجاد یا هدایت جنبشی به بزرگی فاشیسم را نیز ندارند. درواقع اینان گاهی به این جنبش یاری رساندهاند و گاهی با آن مبارزه کردهاند اما نهایتاً تلاششان برای کنترل فاشیسم بیهوده بوده و بالاخره تسلیمش شدهاند. البته بدون تردید رفتار خشمگینانهٔ پرولتاریا موجب شده تسلیم به فاشیسم در نظر این گروهها انتخاب بین بد و بدتر باشد. بااینحال فاشیسم بههیچوجه تیری در ترکش این گروهها نیست. اینکه هیتلر، بهرغم مخالفتهای خاندان کراپ۴، هوگِنبِرگ۵ را بیرحمانه و مانند یک خدمتکار خانگی اخراج کرد شاهدی است بر درستی این مدعا. این را هم نباید فراموش کرد که فاشیسم برخورد متقابل احزاب را، که در رژیم سرمایهداری پدید آمده بودند، قاطعانه پایان داد، درحالیکه حتی در دوران جنگ نیز هیچیک از دیکتاتوریهای سرمایهدار این احزاب را سرکوب نکرده بودند؛ و بالاخره، رژیمی که فاشیسم به جای رژیم سیاسی سابق نشاند ساختاری کمابیش شبیه تعریف تامسکی۶ از رژیم روسیه دارد: «یک حزب در قدرت و مابقی در زندان.» ضمناً در هر دو مورد، پیروی ماشینوار حزب از رهبر را، که پلیس ضامن اجرای آن است، میتوان به تعریف فوق افزود.»
حجم
۲۵۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه
حجم
۲۵۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۰ صفحه